حاشیه سود خالص چیست؟

حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)
حاشیه سود یکی از نسبتهای مهم مالی به شمار میرود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیلگران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکتها با یکدیگر استفاده میکنند.
محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیلگران بیش از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبتها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبتهای مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکتها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش میکنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش میشوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:
حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیلگران برای بررسی فعالیتهای کلی شرکت از آن استفاده میکنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی دادههای مربوط به این نسبت را میتوان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰
میتوان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئیتر نیز نوشت:
حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص – بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰
سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست میآید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست میآید.
حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیتهای عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیتهایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینههای عمومی و اداری یا کلا هزینههای عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست میآید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح حاشیه سود خالص چیست؟ زیر است:
حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیتهای خود شرکت را اندازهگیری میکند نسبت مالی محبوب تحلیلگران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند.
حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع میپردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکتها به دولتها میپردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰
به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.
حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیههای سود محسوب میشود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار میگیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:
حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود میکند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب میکند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینهها پرداخت میکند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل میدهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمیشود.
این نسبت میگوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند میبایست یا هزینهها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.
گاها در خبرها میخوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکتهای اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان میدهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکتها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکتها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه حاشیه سود خالص چیست؟ کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکتها مطلع شوند.
اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینههاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاههایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش میکنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینهها، جایگزین کردن تکنولوژیهای جدید و … افزایش دهند.
تحلیل نسبت مالی حاشیه سود
حاشیه سود شرکتهای صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه حاشیه سود بین شرکتهایی از دو صنعت مختلف چالشبرانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینههای دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خردهفروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکتهای خردهفروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکتهای تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.
حاشیه سود میزان گردش سود شرکتها را اندازهگیری نمیکند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکتهای فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین حاشیه سود خالص چیست؟ و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.
شرکتهای تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعهای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین میآید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینههای تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیونها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینهها و فروش زیاد رقم بزند.
مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.
صنعت حمل و نقل، خردهفروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیبهای زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.
حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس و کاربرد آن ها
بررسی حاشیه سود یا «Profit Marigin» یکی از مواردی است که تحلیلهای بنیادین در بازارهای مالی بر پایه آن انجام میشود. اگرچه بررسی حاشیه سود برای خود عوامل شرکت ضروری است، اما تحلیلگران برای محاسبه سود سهام خود، این مفهوم را بسیار جدیتر به کار میبرند. البته حاشیه سود، انواع مختلفی دارد که از جمله آنها میتوان حاشیه سود خالص، ناخالص، عملیاتی، قبل از مالیات، پس از مالیات و …. را نام برد؛ اما در این مطلب صرفاً به بررسی حاشیه سود خالص و سود ناخالص شرکتها میپردازیم تا به ماهیت اصلی این اصطلاحات پی ببریم. اگر شما هم یکی از سرمایهگذاران بازارهای مالی مانند بورس هستید، آشنایی با این مفاهیم میتواند در هر سطحی که هستید، عملکردتان را ارتقا دهد. پس تا انتهای این مقاله از دلفین وست همراه ما باشید.
حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود خالص یا «Net profit Margin» در پی محاسبهی سود خالص شرکتها بدست میآید. سود خالص یک واحد تولیدی یا خدماتی را میتوان پس از کسر تمام هزینهها، اعم از هزینههای تولید، هزینههای متفرقه و غیرمستقیم، حقوق و دستمزدها، مالیات و …. محاسبه کرد. این نوع از حاشیه سود با درصد بیان میشود و نشان دهندهی سود اصلی حاصل از فعالیت شرکتها است. برای مثال وقتی میشنویم که میگویند: «سود خالص فلان شرکت ۳۵ ٪ است»، یعنی از هر ۱۰۰۰ تومان فروش آن شرکت، ۳۵۰ تومان آن سود خالص به شمار میآید. به بیان سادهتر، از هر ۱۰۰ تومان فروش آن شرکت، ۳۵ تومان آن حاشیه سود خالص خواهد بود.
لازم به ذکر است که سود خالص شرکتها همیشه مثبت نیست و میتواند به منفی هم برسد. اگر سود خالص یک شرکت منفی باشد، میتوان آن را «زیان خالص» آن شرکت نیز در نظر گرفت. اگر مقدار سود مثبت باشد، در اصطلاح عمومی به آن «درآمد خالص» نیز گفته میشود که سهامداران به آن «سود هر سهم» میگویند. هرچقدر مقدار سود خالص بیشتر باشد، سودآوری یک شرکت بالاتر بوده و سوددهی آن در بازارهای مالی نیز بیشتر است. بنابراین میتوان روی سهام آن سرمایهگذاری کرد.
حاشیه سود ناخالص چیست؟
حاشیه سود ناخالص یا «Gross Profit Margin» به سود حاصل از فروش محصولات شرکت بدون در نظر گرفتن هزینههای تولید، عملیاتی، دستمزدی، مالیاتی و ….. گفته میشود. این نوع از سود را نیز با درصد بیان میکنند که نشان دهندهی بازدهی بالا، مدیریت قدرتمند و توان استفاده از درآمد برای دیگر هزینهها است.
اگر محصولی با قیمت نهایی ۲۰۰۰ تومان در بازار به فروش رسیده باشد و قیمت تمامشدهی آن برای شرکت، ۱۰۰۰ تومان باشد، پس میتوان حاشیه سود ناخالص این محصول را ۱۰۰۰ تومان یا ۱۰۰ ٪ در نظر گرفت. همینطور اگر سود ناخالص یک شرکت برابر با ۵۰ ٪ باشد، به این معنی است که از هر ۱۰۰۰ تومان فروش آن شرکت، ۵۰۰ تومان سود بوده. البته این سود یک سود ناخالص است، چون دیگر هزینههای متفرقهی دخیل در تولید و عرضهی آن، محاسبه نشده است. پس میتوان سود ناخالص را اختلاف فروش و بهای تمام شدهی یک محصول در نظر گرفت. بنابراین با فرمول زیر میتوان آن را محاسبه کرد:
بهای تمام شده محصول – قیمت فروش = سود ناخالص آن محصول
پس از بدست آوردن مقدار سود خالص، حاشیه آن، یعنی حاشیه سود ناخالص آن محصول را نیز با فرمول زیر محاسبه میکنند:
سود ناخالص محصول / فروش = حاشیه سود ناخالص
البته این فرمولها میتواند برای کل فروش محصولات یک شرکت در نظر گرفته شود و تنها یک محصول خاص را دربر نگیرد. در اینصورت باید برای محاسبهی سود ناخالص، میانگین قیمتها لحاظ شود، چراکه ممکن است سود ناخالص یک محصول ۳۰ درصد و سود ناخالص محصول دیگر ۶۰ درصد باشد.
هرچقدر هزینهی تمام شدهی یک محصول پایینتر باشد یا با قیمت بالاتری به فروش برسد، حاشیه سود ناخالص آن محصول بالاتر خواهد بود. البته ارزانتر بودن بهای تمام شده و افزایش قیمت، باید در چهارچوبی باشد که به کیفیت محصول آسیب نزند، در غیر اینصورت سود ناخالص بالای یک محصول پایدار نخواهد بود.
تفاوت سود خالص و سود ناخالص در چیست؟
سود خالص و ناخالص در تحلیلهای بنیادی بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند که هریک برای در نظر گرفتن بخشی از جریان فعالیت شرکتها مورد استفاده قرار میگیرند. سود خالص، همانطور که از نامش پیداست، تمام سود باقی مانده برای شرکت را با کسر تمام هزینهها، در اختیار ما قرار میدهد؛ این در حالی است که مقدار سود ناخالص، تنها بیانگر سود فروش است و هزینههای اعمال شده در تولید یا توزیع آن محصول در نظر گرفته نمیشود.
محاسبهی سود ناخالص، راحتتر و سریعتر از محاسبهی سود خالص است؛ چون در نظر گرفتن تمام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم شرکت و کسر آن از سود حاصله، امری است که نیاز به دقت و شناخت فراوان از محصولات، بازار و … دارد. بنابراین سود ناخالص شرکتها، به مراتب بیشتر از سود خالص آنها مورد تجزیه، تحلیل و بررسی قرار میگیرد. البته در مواردی که تحلیلگران بنیادی نیاز به بررسیهای دقیقتری داشته باشند، حساب کردن سود خالص شرکتها در اولویت قرار میگیرد.
کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس چیست؟
کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس به نوع تحلیلها بستگی دارد. اگر کسی از تحلیل تکنیکال برای پیشبینیهای این بازار استفاده کند، نیازی به بررسی حاشیه سود خالص و ناخالص نخواهد داشت. این تنها تحلیلگران بنیادی هستند که از حاشیه سود خالص و ناخالص شرکتها برای پیشبینیهای خود بهره میگیرند.
لازم به ذکر است که بیشتر تحلیلگران بازارهای مالی، تحلیلگران تکنیکالیست هستند، چراکه تحلیل تکنیکال به نسبت تحلیل بنیادی سریعتر و راحتتر است، اما تحلیل بنیادی درصد خطای کمتری دارد و حرفهایتر و کاربردیتر از تحلیل تکنیکال است.
نکات مهم حاشیه سود خالص و ناخالص
اگرچه محاسبهی حاشیه سودها در بررسیهای مالی کاربرد فراوانی دارد، اما چون بررسی این اصطلاحات، به زمان، انرژی و محاسبات دقیقی نیاز دارد، بهتر است قبل از هرگونه محاسبه حاشیه سود، نکات زیر را در نظر بگیرید:
بررسی شرکت ها با مدل کسب و کار یکسان
با توجه به اینکه شرکتهای مختلف حاشیههای سود متفاوتی دارند، از بررسی حاشیه سودها باید در مقایسه شرکتهایی که دارای مدل کسبوکار یکسان هستند، استفاده شود. مقایسه حاشیه سود شرکتهایی که مدلهای کاری متفاوتی دارند و در صنعت متفاوتی فعالیت میکنند، بینتیجه خواهد بود. (برخی از شرکتها با توجه به نوع فعالیت و تولیدات خود ممکن است حاشیه سود بالا و فروش کم یا حاشیه سود پایین و فروش زیاد داشته باشد!)
استفاده از سایت کدال
برای محاسبهی سود خالص شرکتها، به صورتهای مالی ۳، ۶ یا ۱۲ ماهه نیاز خواهد بود؛ این اطلاعات را میتوان در سایت خود شرکتها یا در سامانهی کدال «ir» مشاهده کرد.
توجه به حاشیه سود پایین
اگرچه حاشیه سود پایین، همیشه نشان از ضعف یک شرکت است، اما در برخی از موارد، حاشیه سود میتواند دورهای باشد یا بخاطر استراتژی خاصی صورت بگیرد. مثلاً ممکن است یک شرکت برای بدست گرفتن سهم بیشتری از بازار هدف، قیمتهای فروش خود را کاهش داده باشد!
بررسی حاشیه سود در بازه زمانی مشخص
تحلیلگران با بررسی صورتهای مالی و حاشیه سود شرکتها در دورههای زمانی مشخص، به پیشرفت یا پسرفت شرکتها و افزایش یا کاهش ارزش ذاتی سهام آنها پی ببرند. بنابراین بهتر است بررسی حاشیه سود با دقت بالا و در یک دوره زمانی مشخص انجام شود.
حاشیه سود دروغین
ممکن است یک شرکت در صورتهای مالی ارائه شدهی خود، حاشیه سود را کمتر یا بیشتر از حد معمول خود در نظر گرفته باشد. به همین خاطر علیرغم گزارشات موجود در سایت شرکتها، سهم بازار، نحوه بازاریابی، تیم حاشیه سود خالص چیست؟ مدیریت و …. آن شرکت را نیز رصد کنید.
سخن پایانی
در این مطلب، تعریف، موارد لازم و کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس را مورد بررسی قرار دادیم. تمام کسانی که به تازگی قصد ورود به بورس را دارند یا میخواهند تحلیل بنیادی را فرا بگیرند، به بررسی این مفاهیم نیاز حاشیه سود خالص چیست؟ خواهند داشت. با توجه به دقت بالایی که محاسبه حاشیه سودها میطلبد، میتوانید از آموزشهای جامع تحلیل بنیادی کارشناسان دلفینوِست استفاده کنید.
برای یادگیری “انواع سود” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
حاشیه سود (Profit Margin)
حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته می شود، یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست میآید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست می آید.
در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازه گیری می کنند.
حاشیه سود یا مارجین به زبان ساده
حاشیه سود به شکل درصدی بیان میشود و به عبارتی مشخص میکند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست می آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب می کند.
انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آن ها
حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم می توان آن ها محاسبه کرد.
حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست می آید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می کنیم:
حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin)
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می آید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می گیرد. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می کنیم:
حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)
حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست می آید و یکی از پر کاربرد ترین نسبت های مالی است که تحلیلگر های مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمد های شرکت مورد ارزیابی قرار می دهند.
روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:
کاربرد ها و تحلیل حاشیه سود و مارجین
در سطحی ابتدایی، مارجین پایین میتواند اینطور تعبیر شود که سود دهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، با افت در فروش مواجه شود، مارجین آن حتی کمتر هم خواهد شد و حتی امکان دارد صفر یا منفی شود.
مارجین سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر مارجین سود یک شرکت کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت (سهم بازار کم) داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (مارجین سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگهداشتن هزینهها است. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروش خود موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیش از حد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست.
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر سودآوری شرکت است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد.
مارجین ها همچنین میتوانند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نمایند. به طور مثال مارجین سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
محدودیتهای استفاده از مارجین ها
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام استفاده از آن، این محدودیت ها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با مارجین های گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است.
به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالیکه موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همینطور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از مارجین پایینی برخوردارند.
محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
توضیحات مدیر مالی در مورد مارجین
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
آموزش مفهوم حاشیه سود در تحلیل بنیادی
بهطورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینههای عملیاتی(عمومی،اداری،توزیع،بازاریابی و فروش) اشاره دارد.نسبت سود عملیاتی به فروش همان حاشیه سود عملیاتی میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و بیانگر این است که هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است.
سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی(مانند درآمدها و هزینههای مالی،سود و زیان فروش داراییها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست.
نسبت سود خالص به فروش نیز همان حاشیه سود خالص میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای غیرعملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینههای شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است.
مثال:برای محاسبه حاشیه سود خالص و عملیاتی،آخرین صورت سود و زیان (۳ماهه ۹۴) شرکت ایرانخودرو را استخراج کردهایم:
حاشیه سود خالص شرکت برابر است با سود خالص تقسیمبر فروش:
۱۴۲۰۳۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۰٫۴۵%
حاشیه سود عملیاتی شرکت برابر است با سود عملیاتی تقسیمبر فروش:
۲۲۵۹۲۴۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۷٫۲%
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
نام صرافی | تخفیف کارمزد | IP خارج از ایران | لینک ثبت نام |
---|---|---|---|
![]() | دارد | نیاز حاشیه سود خالص چیست؟ دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
بیت ۲۴ | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
آبان تتر | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
حاشیه سود خالص چیست و چه کاربردها و محدودیتهایی دارد؟
افرادی که علاقمند به سرمایه گذاری در بازار بورس هستند، بایستی یکسری اصطلاحات مهم در این بازار را بدانند تا به این ترتیب بتوانند استراتژی معاملاتی خود را تبیین کنند. حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی از جمله این اصطلاحات کاربردی هستند که اگر درک کافی از آنها نداشته باشید نمیتوانید امیدی به موفقیت در این بازار داشته باشید.
در این مقاله از میلادیکال قصد داریم تا یکی از مهمترین اصطلاحات موجود در بازار بورس را بررسی کنیم؛ یعنی حاشیه سود خالص. با ما همراه باشید تا مفهوم کامل این اصطلاح، نحوه محاسبه و کاربردها و محدودیت های آن را بررسی کنیم.
حاشیه سود یا حاشیه سود خالص چیست؟
برای اینکه بتوانید درصد موفقیت خود در هر معامله را تخمین بزنید، بایستی با اصطلاحات و اصول تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا باشید. یکی از اصطلاحاتی که در تحلیل بنیادی خیلی با آن مواجه هستید، حاشیه سود است. میزان سود و ضرری که در معاملات کوتاه یا بلند مدت، سرمایه اولیه را تحت تأثیر قرار می دهد، برای معامله گران اهمیت زیادی دارد و مسلماً کسی نمیخواهد ضرر کند؛ اینجاست که مفهوم حاشیه سود اهمیت زیادی پیدا میکند.
حاشیه سود یا Profit Marigin یکی از نسبتهای سودآوری است که از تقسیم درآمد یا سود خالص شرکت بر فروش خالص شرکت محاسبه میشود. درواقع حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
درآمد یا سود خالص معمولاً با تفریق همه هزینههای شرکت که شامل هزینههای عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینههای مالیاتی از درآمد کل میباشد، محاسبه میشود. حاشیه سود به صورت درصد مطرح میشود و معین میکند که یه شرکت چه میزان از هر یک دلار فروش را در حساب مختص درآمدها نگه داری میکند.
حاشیه سود تنها شامل حاشیه سود خالص نیست و انواع مختلفی مانند حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود قبل از مالیات و… را شامل میشود. با این حال دقت کنید که اگرچه حاشیه سود دارای انواع مختلفی است اما بیشتر به حاشیه سود خالص اشاره دارد. همانطور که در تعریف این مفهوم به آن اشاره شد، حاشیه سود درصدی از سود است که به ازای هر یک دلار فروش بدست میآید؛ بنابراین میتوان گفت حاشیه سود همان حاشیه سود خالص است.
برای محاسبه حاشیه سود خالص به چه چیزهایی نیاز دارید؟
جهت محاسبه حاشیه سود خالص به اطلاعات و صورتهای مالی میان دورهای ماهانه، 3 ماهه، 6 ماهه و یا یکساله شرکت نیاز هست. اطلاعات مربوط به صورتهای مالی هم در سایت خود شرکت و هم در سامانه کدال به نشانی Codal.ir موجود است.
منظور از سود خالص چیست؟
منظور از سود خالص یا Net profit باقیمانده مجموع درآمدها بعد از کسر هزینههای عملیاتی و سایر هزینههای مالی و مالیات است. درواقع سود خالص میزان باقیمانده درآمد شرکت پس از کسر تمامی هزینهها است. سود خالص میتواند مثبت یا منفی باشد؛ بدیهی است که در صورت منفی بودن، زیان خالص تلقی میشود.
سود خالص شاخصهای بسیار مهم برای شناسایی شرکتهای سودآور است. همچنین این معیار برای محاسبه سود هر سهم نیز کاربرد دارد. لازم به ذکر است که برخی به جای مفهوم سود خالص از مفاهیمی مانند درآمد خالص شرکت، سود هر سهم یا همان EPS استفاده میکنند.
شرکتهایی که برای رشد درآمدها و کاهش هزینهها تلاش میکنند، در واقع در حال بهبود بخشیدن به سود خالص خود میباشند.
کاربردهای حاشیه سود خالص
همانطور که قبلتر هم به آن اشاره کردیم، حاشیه سود خالص یکی از ابزارهای مهم در تحلیل بنیادی است. درصورتی که یک شرکت حاشیه سود پایین داشته باشد به این معناست که میزان سودآوری یک شرکت ایمن و مطمئن نیست. به علاوه چنین شرکتی با حاشیه سود پایین، اگر کاهش در فروش هم تجربه کند، ممکن است حاشیه سود آن خنثی و حتی منفی هم بشود.
حاشیه سود پایین میتواند به اثرات منفی صنعتی که شرکت در آن فعال است یا شرایط کلان اقتصادی هم اشاره کند؛ برای مثال میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که شرکت فروش کمتری نسبت به سایر شرکتها در آن صنعت دارد یا این که صنعت مدنظر خود شرایط بدی را تجربه میکند.
علت دیگری که موجب کاهش حاشیه سود خالص میشود، مخارج بالا به نسبت درآمد است. زمانی که شرکت به دلیل مشکلات مدیریتی در حال تلاش برای پایین نگه داشتن هزینهها است، مخارج افزایش و حاشیه سود کاهش مییابد. عوامل دیگری هم موجب افزایش مخارج یک شرکت میشود؛ مثلاً موجودی کالا زیادی به نسبت فروشش دارد، کارمندان زیادی استخدام کرده است، در فضای بزرگی فعالیت میکند، اجارهبهای محل شرکت زیاد است و … .
از طرف دیگر بالا بودن حاشیه سود خالص نشان دهنده این است که شرکت سودآوری بیشتری داشته و کنترل بیشتری بر درآمد خود دارند.
درصد حاشیه سود همچنین کمک زیادی به استراتژی قیمت گذاری میکند. برای مثال پایین بودن حاشیه سود نشان دهنده این است که شرکت محصولات خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
محدودیتهای حاشیه سود خالص
حاشیه سود برای مقایسه شرکتهایی که در یک صنعت هستند و مدل کسب و کار آنها یکی است، کاربرد دارد. شرکتهایی که متعلق به یک صنعت نیستند، مدل کسب و کارشان با هم متفاوت است و حاشیه سود آنها هم با هم متفاوت است؛ پس مقایسه آنها کمکی به تحلیلهای شما نمیکند.
برای مثال شرکتهای تولید کننده کالاهای اساسی، هزینه ها، درآمد و البته حاشیه سود متفاوتی نسبت به شرکتهای عرضه کننده اجناس لوکس و گران قیمت دارند؛ پس مقایسه آنها با هم معنایی ندارد.
برای درک بهتر سود و حاشیه سود خالص بهتر است سود و حاشیه ناخالص را هم درک کنید:
حاشیه سود ناخالص چیست؟
حاشیه سود ناخالص یا Gross Profit Margin یکی از معیارهای سودآوری است که نشاندهنده درصد درآمدی است که بیش از هزینه کالاهای فروخته شده میباشد. بنابراین این حاشیه سود نیز به صورت درصدی بیان میشود. حاشیه سود ناخالص نشان میدهد که تیم مدیریت اجرایی یک شرکت، چگونه با حاشیه سود خالص چیست؟ استفاده از هزینههایی که در تولید محصولات و خدمات خود انجام میدهند موفق به تولید درآمد میشوند. بدیهی است که هرچه این عدد بیشتر باشد، مدیریت شرکت در زمینه سودسازی از هر واحد دلار، قویتر و کارآمدتر به نظر میرسد.
حاشیه سود ناخالص با استفاده از درآمد کل شرکت شامل هزینه کالاهای فروخته شده یا COGS اندازه گیری میشود و در ادامه تفاوت آن را با درآمد کل شرکت سنجیده میشود. منظور از COGS مبلغی است که شرکت برای تولید کالاها یا خدمات خود هزینه میکند.
منظور از سود ناخالص چیست؟
شرکتها معمولاً در بازههای مشخص مقدار سود و ضرر خود را اعلام میکنند. برای سرمایه گذاران و معاملهگران، میزان سود یک شرکت در این بازه زمانی اهمیت دارد. با این حال بایستی توجه داشته باشند که این میزان سود خالص هست یا ناخالص. درصورتی که از سود بدست آمده هزینههای عملیاتی، مالی و مالیات کم نشده باشد، به آن اصطلاحاً سود ناخالص یا Gross Profit گفته میشود.