دوره زیروبم فارکس

مفهوم تحلیل تکنیکال در بورس

خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یکی از اساسی‌ترین اقدامات لازم پیش از ورود به بازار ارزهای دیجیتال، بازارهای فارکس و بورس می‌باشد. افراد باید قدرت درک و شناخت افت و خیزش‌های سهام و ارزهای دیجیتال را داشته باشند تا از ضررهای احتمالی در اینگونه از سرمایه‌گذاری‌ها جلوگیری کنند. در این مقاله ما قصد داریم شما با مفهوم تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم تا با درک بیشتری در بازارهای مالی خرید و فروش کنید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری حاصل از فعالیت‌های تجاری مانند حرکت قیمت و حجم مورد استفاده قرار می‌گیرد.از این روش معمولا برای پیش بینی روند بازار مورد استفاده قرار می گیرد. ( دور زدن تحریم‌های بایننس)

نکات کلیدی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی در روند قیمت‌ها و الگوهای مشاهده شده در نمودارها استفاده می‌شود.

تحلیلگران فنی معتقدند فعالیت‌های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار می‌تواند شاخص‌های ارزشمندی برای حرکت قیمت در آینده اوراق بهادار باشد.

تحلیل تکنیکال ممکن است با تجزیه و تحلیل بنیادی مقایسه شود، که بر مالیات یک شرکت تمرکز می‌کند تا الگوهای قیمت قبلی یا روند سهام را به دست آورد.

درک تحلیل تکنیکال

بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که سعی می‌کند ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد. ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی روش‌هایی که عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر می‌گذارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. تحلیل تکنیکال اغلب برای ایجاد علائم تجاری کوتاه مدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده می‌شود، اما همچنین می‌تواند به ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار وسیع‌تر یا یکی از بخشهای آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می‌کند تا برآورد کلی ارزیابی خود را بهبود بخشند.

تحلیل تکنیکال را می‌توان در هر گونه امنیت با داده‌های تجاری قبلی استفاده کرد. این شامل سهام، معاملات آتی، کالاها، درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار است. در این آموزش، ما معمولاً سهام را در نمونه‌های خود تجزیه و تحلیل می‌کنیم، اما به خاطر داشته باشید که این مفاهیم را می‌توان در هر نوع امنیتی اعمال کرد. در حقیقت، تحلیل تکنیکال به مراتب بیشتر در بازارهای کالاها و فارکس رایج است که معامله گران بر تحرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز می‌کنند.(ایچیموکو چیست؟)

تحلیل تکنیکال همانطور که امروزه می‌شناسیم اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. اساس آن در روزگار مدرن، تحلیل تکنیکال شامل صدها الگو و سیگنال است که طی سال‌ها تحقیق توسعه یافته است.

ادامه درک تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بر اساس این فرض انجام می‌شود که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار می‌تواند شاخصهای ارزشمندی برای حرکت قیمتهای اوراق بهادار در آینده باشد که با قوانین سرمایه‌گذاری یا معاملات مناسب جفت می‌شود. تحلیلگران حرفه‌ای اغلب از تحلیل تکنیکال همراه با سایر اشکال تحقیق استفاده می‌کنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت اوراق بهادار و آمارهای مشابه تصمیم گیری کنند، اما تحلیلگران حقوقی صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را تنها به تجزیه و تحلیل بنیادی یا فنی محدود می‌کنند.

تحلیل تکنیکال سعی در پیش بینی حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معامله‌ای دارد که عموماً تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار دارد، از جمله سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آتی و جفت ارز. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می‌دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال بیشتر در مورد تغییرات قیمت اعمال می‌شود، اما برخی از تحلیلگران اعداد دیگری غیر از قیمت را دنبال می‌کنند، مانند حجم معاملات یا ارقام بازده.

در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تجارت تحلیل تکنیکال ایجاد شده است. تحلیلگران فنی همچنین انواع مختلفی از سیستم‌های معاملاتی را توسعه داده‌اند تا به آن‌ها در پیش بینی و معاملات در مورد قیمت کمک کنند. برخی از شاخص‌ها عمدتا بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایت و مقاومت متمرکز شده‌اند، در حالی که برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز شده اند. شاخص‌های فنی و الگوهای نمودار متداول مورد استفاده شامل خطوط روند، کانال‌ها، میانگین متحرک و شاخص‌های حرکت است.

مفروضات اساسی تحلیل تکنیکال

دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری مفهوم تحلیل تکنیکال در بورس در مورد سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه تجارت است. در حالی که تحلیل فنی فرض می‌کند که قیمت اوراق بهادار در حال حاضر همه اطلاعات در دسترس عموم را منعکس می‌کند. و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری تغییرات قیمت تمرکز می‌کند. تحلیل تکنیکال سعی می‌کند با جستجوی الگوها و روندها به جای تجزیه و تحلیل ویژگی‌های اساسی یک امنیت، احساس بازار را در مفهوم تحلیل تکنیکال در بورس پس روند قیمت درک کند.

چارلز داو یک سری سرمقاله منتشر کرد .که در مورد نظریه تحلیل تکنیکی بحث می‌کرد. نوشته‌های وی شامل دو فرض اساسی است. که همچنان به عنوان چارچوبی برای تجارت تحلیل تکنیکال شکل می‌گیرد.(بلاک چین چیست؟)

بازارها دارای ارزشهایی هستند که نمایانگر عواملی هستند که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می‌گذارند. اما حتی به نظر می‌رسد حرکات تصادفی قیمت بازار در الگوها و روندهایی قابل تشخیص حرکت می‌کند. که در طول زمان تکرار می‌شوند.

امروزه زمینه تحلیل تکنیکال مفهوم تحلیل تکنیکال در بورس بر اساس کار داو است. تحلیلگران حرفه‌ای معمولاً سه فرض کلی برای این رشته را می‌پذیرند:

بازار همه چیز را تخفیف می‌دهد:

تحلیلگران فنی معتقدند که همه چیز از اصول اولیه یک شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار تا روانشناسی بازار در حال حاضر در بورس قیمت‌گذاری شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) مطابقت دارد که نتیجه مشابهی در مورد قیمت‌ها فرض می‌کند. تنها چیزی که باقی می‌ماند تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است، که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضای یک سهم خاص در بازار می‌دانند.

حرکت قیمت‌ها در روندها:

تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمت‌ها، حتی در حرکتهای تصادفی بازار، فارغ از بازه زمانی در نظر گرفته شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت سهام به احتمال زیاد به روند گذشته ادامه می‌دهد تا اینکه به طور ناپایدار حرکت کند. بیشتر استراتژی‌های معاملاتی فنی بر این فرض استوار است.

تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می‌شود. که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده می‌کند. در حالی که بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال بیش از ۱۰۰ سال مورد استفاده قرار گرفته است. هنوز اعتقاد بر این است که آن‌ها مناسب هستند زیرا الگوهای حرکت قیمت را نشان می‌دهند که اغلب تکرار می‌شوند.

تحلیل تکنیکال در مقابل تجزیه و تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، مکتب‌های اصلی تفکر در مورد نزدیک شدن به بازارها، در انتهای مخالف یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روندهای آینده قیمت سهام استفاده می‌شود و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه‌گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.

تجزیه و تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را از وضعیت کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت‌ها مطالعه می‌کنند. درآمدها، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌ها همه ویژگی‌های مهم تحلیلگران بنیادی هستند.

تحلیل تکنیکی با تحلیل بنیادی تفاوت دارد زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی‌ها هستند. فرض اصلی این است که همه اصول شناخته شده در قیمت در نظر گرفته شده است. بنابراین، نیازی به توجه زیاد به آن‌ها نیست. تحلیلگران فنی سعی نمی‌کنند ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازه گیری کنند. بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده می‌کنند که نشان می‌دهد سهام در آینده چه خواهد کرد.

پیج اینستاگرام محمد فاموریانمحدودیت‌های تحلیل تکنیکال

برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH نشان دهد. که چرا آن‌ها نباید انتظار داشته باشند که اطلاعات قابل اجرا در داده‌ها و قیمت‌های تاریخی موجود باشد. با این حال، با همان استدلال، هیچ یک از مبانی کسب و کار نباید هیچ گونه اطلاعات عملی را ارائه دهند. این دیدگاه‌ها به عنوان شکل ضعیف و شکل نیمه قوی EMH شناخته می‌شوند.

انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمی‌شود. بنابراین مطالعه الگوی قیمت اهمیت مشکوکی دارد و می‌توان آن را نادیده گرفت. به نظر می‌رسد قیمت‌ها با فرض پیاده روی تصادفی بهتر مدل‌سازی می‌شوند.

سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که در برخی موارد کار می‌کند. اما فقط به این دلیل که یک پیشگویی خودکامه است. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران فنی سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه یک شرکت خاص قرار می‌دهند. اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به این قیمت برسد. تعداد زیادی سفارش فروش وجود خواهد داشت که باعث کاهش سهام می‌شود. و این حرکت معامله گران را پیش بینی می‌کند.

سپس، سایر معامله گران شاهد کاهش قیمت خواهند بود. و همچنین موقعیت‌های خود را می‌فروشند، که این روند را تقویت می‌کند. این فشار فروش کوتاه مدت را می‌توان خودکفا دانست. اما تأثیر چندانی بر قیمت دارایی در هفته‌ها یا ماه‌های آینده نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد کافی از سیگنال‌های مشابه استفاده کنند، می‌توانند باعث حرکت پیش بینی شده توسط سیگنال شوند، اما در دراز مدت این گروه معامله گران نمی‌توانند قیمت را تعیین کنند.

تحلیل تکنیکال چیست؟

بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی روند بازار در آینده استفاده می‌کنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی‌ است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیک‌های آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه می‌شوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن می‌خوانید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال روشی برای پیش‌بینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده می‌شود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.

تحلیل تکنیکال روی داده‌های تاریخی قیمت یا پرایس‌اکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده می‌شود. بسیاری از معامله‌گران برای شناسایی روندها و فرصت‌های مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند.

ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمی‌گردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیت‌‌های چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامه‌نگار حوزه اقتصادی و مؤسس وال‌استریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در دارایی‌ها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیت‌های او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.

در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دست‌نویس‌ها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گسترده‌تر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و معامله‌گران تبدیل شده است.

تحلیل تکنیکال چگونه کار می‌کند؟

همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمت‌های قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمی‌دهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می‌شوند.

در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی می‌کنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معامله‌گران و سرمایه‌گذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص درباره‌ی ترس و طمع).

نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیش‌بینی‌ آن قابل اطمینان‌تر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دست‌کاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آن‌ها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنال‌های غلط در آن کمتر ایجاد می‌شود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آن‌ها دارد.

شاخص‌ها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال

معامله گران به منظور بررسی موشکافانه‌ی قیمت‌ها و در نهایت یافتن فرصت‌های مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده می‌کنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخص‌های تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانه‌ای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا می‌کنند. از آنجایی که این شاخص‌ها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معامله‌گران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده می‌کنند.

سرفصل‌های این آموزش

میانگین متحرک ساده (SMA)

معمولا معامله‌گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، شاخص‌ها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمت‌ها به کار می‌برند.

در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروف‌ترین اندیکاتورهای مورد استفاده‌ی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمت‌های پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه می‌کند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.

خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.

نحوه‌ی استفاده SMA:

به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر می‌تواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش می‌دهد، اما بازار طبق پیش‌بینی شما پیش نمی رود. راه‌حل چیست؟

شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمت‌های بسته شده‌ی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمت‌های قدیمی‌تر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرک‌نمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمت‌های اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمی‌گیرند.

خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.

به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریع‌تر به تغییر قیمت واکنش نشان می‌دهد. از طرفی می‌دانیم، هر چه شما سریع‌تر روند بازار را تشخیص بدهید، می‌توانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.

میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاه‌مدت معامله می‌کنند گزینه‌ی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده می‌کنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعه‌ای از اسیلاتورها شناخته می‌شوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال می‌کند، اسیلاتورها فرمول‌های ریاضی را روی داده‌های قیمتی اعمال کرده و خروجی آن‌ها در محدوده‌هایی از پیش تعیین شده قرار می‌گیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.

در این تصویر RSI در محدوده‌ی ۶۰ قرار دارد.

نحوه‌ی استفاده از RSI:

  • RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید می‌دانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
  • RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند دارایی‌هایشان را می‌فروشند.

شاخص Stochastic RSI

علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه می‌شود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه می‌شود.

در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار می‌رود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.

نحوه‌ی استفاده Stoch RSI:

استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخص‌های اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.

  • اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
  • اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
  • از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را می‌توان انتظار داشت.

باند بولینجر (Bollinger Bands)

شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معامله‌گران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیش‌بینی وضعیت احتمالی بیش‌خرید (overbought) یا بیش‌فروش (oversold) و همچنین اندازه‌گیری نوسانات بازار استفاده می‌شود.

به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:

  • زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
  • زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.

همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.

باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:

  • باند بالایی
  • خط میانی
  • باند پایینی

خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمول‌های این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوه‌ی استفاده از این شاخص را به شما آموزش می‌دهیم.

نحوه‌ی استفاده BB:

به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.

  • اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
  • اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.

به بیانی ساده‌تر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده می‌شود.

شاخص مکدی (MACD)

مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده می‌شود.

تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمی‌دهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.

به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده می‌شود.

  • خط اول میانگین متحرک سریع‌تر را نشان می‌دهد. (خط آبی)
  • خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان می‌دهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
  • خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش می‌دهد. (هیستوگرام-سفید)

تریدرها از این خطوط، سیگنال‌های خرید یا فروش را دریافت می‌کنند. چطور؟

نحوه‌ی استفاده MACD:

زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع می‌کند، و به بالا یا پایین آن حرکت می‌کند، سیگنال خرید یا فروش استخراج می‌شود.

  • سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
  • سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.

اما این سیگنال‌ها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر می‌کند.

خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنال‌ها:

  • اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قوی‌تر است.
  • اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قوی‌تر است.

در تصویر بالا مشاهده می‌کنید که مک‌دی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.

سیگنال‌های معاملاتی

به طور کلی اندیکاتو‌رها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معامله‌گر می‌دهد، اما از آن‌ها می‌توان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنال‌ها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.

همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنال‌های معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنال‌های غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگران‌کننده است؛ چون در این بازار، دارایی‌ها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه می‌کنند.

نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال

گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحث‌برانگیز و غیر‌قابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر می‌کنند، وقایع رخ می‌دهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به انواع یکسانی از شاخص‌ها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخص‌ها افزایش می‌یابد.

از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیل‌گر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل می‌کند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معامله‌گران غیرممکن مفهوم تحلیل تکنیکال در بورس است.

تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال

پیش‌فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت‌های حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس می‌کند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر داده‌های قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.

در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از داده‌های تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده می‌شود. در این تحلیل طیف گسترده‌ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته می‌شود.

بنابراین، ممکن است این‌گونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیش‌بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می‌شود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیل‌های موجود در یک دارایی، می‌تواند برای یک تحلیل‌گر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزش‌گذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معامله‌گران کوتاه مدت ترجیح می‌دهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوق‌ها و سرمایه‌گذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.

یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به داده‌های کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بی‌طرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم می‌کند و برخی حدس و گمان‌ها که با رویکرد کیفی‌ در تحلیل بنیادین ارائه می‌شود را از بین می‌برد.

با این حال تحلیل تکنیکال علی‌رغم سروکار داشتن با داده‌های تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداری‌‌های شخصی است. به عنوان مثال یک معامله‌گر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ می‌دهد. علاوه بر این در دوره‌هایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.

سخن آخر

جدا از نقد و بحث‌های طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت مربوط می‌شود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاه‌مدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران مفیدتر است.

مهم ترین تفاوت های تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی و فاندامنتال

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به زبان ساده

هرکسی که قصد دارد پول خود را در بازارهای سهام سرمایه گذاری کند باید با مفهوم تحلیل بازار آشنا شود. چنانچه فرد با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شود بهتر می تواند موقعیت مالی خود در بازار را ارزیابی کند. این دو تحلیل با یکدیگر تفاوت هایی دارند که در این مقاله به آنها می پردازیم. چنانچه قصد سرمایه گذاری در بازارهای سهام را دارید ابتدا باید با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شده و تفاوت های آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis به شیوه پیش‌بینی قیمت یک دارایی مبتنی بر گذشته قیمت و حجم معاملات آن در بازار بر طبق علم نمودارخوانی می گویند. در این شیوه فرآیندهای تحلیل مبتنی بر نمودارهای مختلف در خصوص یک دارایی صورت می‌پذیرد.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis به شیوه ای برای پیدا کردن ارزش واقعی یک دارایی گفته می‌شود. در این روش از همه ی ابزارهایی که برای رسیدن به این هدف وجود دارد، استفاده می‌ گردد. بررسی وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه و نیز اقتصاد خرد در این شیوه مورد تحلیل قرار می گیرد.

بررسی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و فاندامنتال

این دو تحلیل، سیستم های کاملا متفاوتی هستند، اما این دو را می توان تکمیل کرد. در هر صورت، این دو تحلیل نقطه حمایتی هستند که شما در حال حاضر برای باز یا بسته شدن موقعیت ها در بازار سهام دارید. جای تعجب نیست که آنها از این به بعد امنیت بیشتری را در عملیات به شما می دهند. همانطور که ممکن است در سرمایه گذاری خود تجربه کرده باشید، یک پروفایل کاربر وجود دارد که تجزیه و تحلیل فنی را بر مبانی ترجیح می دهد و بالعکس. شما یک یا چند سیستم تجزیه و تحلیل را بر اساس اولویت های خود انتخاب می کنید. در اصل، تجزیه و تحلیل نه از دیگری بهتر و نه بدتر است. از این نظر، بسیار مهم است که شما انتظارات خود را برای انتخاب مناسب ترین و درست ترین تحلیل انتخاب کرده باشید.

image 1 - مهم ترین تفاوت های تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی و فاندامنتال

جامع‌ ترین آموزش تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال

نقد و بررسی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال لزوما اولین و مهمترین سیستم تجزیه و تحلیل نیست، بلکه یک تحلیل فنی است. تجزیه و تحلیل فنی اساساً شامل تعیین وضعیت واقعی سهام یا سایر دارایی های مالی است.
جای تعجب نیست که مطالعه عملکرد بازار عمدتا از طریق استفاده از نمودارها برای پیش بینی رفتار آن در جلسات معاملاتی بعدی انجام می شود. در نتیجه این ویژگی مهم، شکی نیست که تحلیل تکنیکال بهترین سیستم برای اطلاع از میزان ورود و خروج در هر بازار مالی است. تجزیه و تحلیل تکنیکال در درجه اول برای معاملات کوتاه مدت استفاده می شود و برای تعدیل قیمت ضروری است. در معاملات خرید و فروش شما چاره ای ندارید جز اینکه آنها را با نمودار و تحلیل تکنیکال تجسم کنید. جایی که تنوع گسترده ای از ارقام، سطوح و مناطق نشان داده شده است تا به شما کمک کند بهتر بفهمید که در مورد سهام چه می گذرد. به ویژه در معاملاتی که مدت زمان کوتاه تری را هدف قرار می دهند.

تحلیل تکنیکال در خرید کمک می کند

بدون شک، آموزش تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی یک پشتیبانی برجسته برای انجام سفارشات خرید شماست. سطح قیمت جایی است که باید وارد بازارهای مالی شوید ؛ زیرا در میان دلایل دیگر به شما کمک می کند تا از قابلیت اطمینان بالایی برخوردار باشید.
شما تضمین بیشتری برای دستیابی به این اهداف دارید، به ویژه اگر آن را با سایر سیستم های تجزیه و تحلیل بسیار پیچیده تر مقایسه کنید. تا جایی که می توانید یوروهای زیادی را در هر یک از معاملات انجام شده تحت این سیستم اساسی ذخیره کنید. با این حال، شما همچنین باید بدانید که این یک برنامه کاملاً بی خطا نیست. نه چندان کم.

بررسی بهترین ارزش های لحظه ای با تحلیل تکنیکال

البته، شما چاره ای جز داشتن دانش در این تکنیک تجزیه و تحلیل نخواهید داشت. همانطور که ممکن است از ابتدا حدس بزنید، این فراتر از ملاحظات اساسی دیگر است. در هر صورت، دانش به دست آمده از تجزیه و تحلیل فنی شما را آماده تر می کند تا بتوانید خود را ارتقا دهید. تحلیل تکنیکال به شما می گوید که بهترین ارزش های لحظه ای چیست و بنابراین باید موضعی در مورد آنها داشته باشید. یا برعکس، زمان ایده آل برای بازپس گیری موقعیت ها را ترسیم می کند. این تحلیل همچنین می گوید که آیا به عنوان مثال اوراق بهادار بیش از حد خریداری شده است؟

بررسی روند سهام

اگر تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی مشخص شود، به قدرت پیش بینی بالا متکی خواهید شد. یعنی این تحلیل نشان می دهد که روند واقعی یک شاخص سهام، صنعت یا سهام چیست. اگر در حال افزایش یا سقوط باشد، اطلاعات مهمی را در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید تصمیمات خود را در بازارهای سهام بگیرید.
به یک معنا، در نظر گرفتن این رویکرد برای سرمایه گذاری منطقی است. از این نظر، اگر عملیات در کوتاه ترین زمان نگهداری انجام شود، با مزیت خاصی بازی خواهید کرد.

تحلیل تکنیکال؛ ضمانت موفقیت بیشتر

تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک پشتیبان بسیار منطقی برای شماست تا بتوانید تصمیمات خود را با ضمانت های موفقیت بیشتر تحقق بخشید. هزاران سرمایه گذار کوچک و متوسط را در نظر بگیرید که این سیستم را برای ساختار و مدیریت سرمایه گذاری های خود انتخاب کرده اند. به یک معنا، این برنامه ای برای شماست که پول را با ترسیم یک نمودار به بازار سهام واریز کنید.

image 2 - مهم ترین تفاوت های تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی و فاندامنتال

مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال

تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال

تجزیه و تحلیل بسیار متفاوت دیگر، تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال بوده ؛ زیرا در این مورد خاص، ساختار تجاری شرکت ذکر شده است که مورد توجه قرار می گیرد. از آنجا که تجزیه و تحلیل بنیادی اساساً قبل از هر چیز یک روش بسیار خاص برای تجزیه و تحلیل بازار سهام است ؛ تعیین ارزش واقعی امنیت یا اقدام، ارزش بنیادی نامیده می شود.
تحلیل بنیادی و فاندامنتال، بدهی، ارزش دفتری یا بسیاری دیگر از اطلاعات مربوطه وضعیت شرکت در بازارهای سهام را نشان می دهد. این روش تحلیل بسیار پیچیده تری است.
در هر صورت، باید به خاطر داشته باشید که سیستم تجزیه و تحلیل بنیادی نیاز به دانش بسیار بیشتری نسبت به سیستم فنی دارد. همه سرمایه گذاران در موقعیت کاملی برای تفسیر داده های این تجزیه و تحلیل جامع نیستند.

خطرات تحلیل بنیادی

بر خلاف تجزیه و تحلیل فنی، تحلیل بنیادی و فاندامنتال برای معاملاتی که هیچ سررسیدی ندارند مفیدتر است. مکانی که در آن می توانید سرمایه گذاری های خود را در شرایط دلخواه در هر زمان نگه دارید. از این منظر، نمی توانید با گفتن اینکه تجزیه و تحلیل بنیادی بسیار کامل تر از تحلیل تکنیکال است، اشتباه کنید. پیچیده ترین موضوع این است که می توانید آن را به درستی تفسیر کنید. یکی از بزرگترین مشکلاتی که استفاده از تحلیل بنیادی به همراه دارد این است که می توانید اشتباه کنید. بنابراین ممکن است برخی از معاملات را در بازار سهام انجام دهید که می تواند برای منافع شخصی یا حرفه ای شما بسیار مضر باشد. این یکی از بزرگترین خطرات است که می توانید با پیاده سازی این سیستم بسیار خاص داشته باشید.

آگاهی از میزان سهام شرکت

تحلیل بنیادی و فاندامنتال در نهایت یک روش است که سعی می کند ارزش واقعی یک اوراق بهادار را محاسبه کند. از طریق تجزیه و تحلیل ترازنامه و با ارزش بازار مقایسه می شود. به این ترتیب، شما در بهترین شرایط هستید تا دریابید که قیمت برخی از سهام ارزان یا گران است. زیرا به لطف تحلیل بنیادی، واسطه های مالی اطلاعاتی را ارائه می دهند که به اندازه قیمت هدف سهام مهم است و هر از گاهی به روز می شود. در هر صورت، این اطلاعاتی است که به شما کمک می کند میزان سهام شرکت را بدانید.

استفاده از هر دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

همانطور که می بینید، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی روش های متفاوتی هستند که بسته به نمایه ای که ارائه می دهید، قابل استفاده اند. اما در مورد دانش، شما باید هر دو روش تحلیل را تفسیر کنید. به طور شگفت انگیزی، این چیزی است که احتمال دارد برای سرمایه گذاران کوچک و متوسط متفاوت باشد. زیرا عجیب نیست که برخی از کاربران یک روش را بر سایر روش ها ترجیح می دهند. سرانجام، چیزی که شما باید در نظر بگیرید این است که چگونه هر دو تحلیل باعث صرفه جویی پس انداز با ضمانت های موفقیت بیشتر شما می شوند. این یکی از اهداف اصلی سرمایه گذاری در بازار سهام، فراتر از ملاحظات دیگر در تفسیر بازارهای سهام است.

تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟

سرمایه گذاران برای تصمیم گیری در مورد معاملات سهام از تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیک های تجزیه و تحلیل تکنیکال (یا اغلب هر دو) استفاده می کنند. تجزیه و تحلیل بنیادی سعی می کند ارزش ذاتی سهام را با استفاده از داده هایی مانند درآمد، هزینه، چشم انداز رشد و … محاسبه کند. با این حال، تفاوت بین تحلیل بنیادی و فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را می توان به دلایل زیر به وضوح ترسیم کرد؛
تجزیه و تحلیل بنیادی یک روش بررسی امنیت برای تعیین ارزش ذاتی آن برای فرصت های سرمایه گذاری بلند مدت است. تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است برای ارزیابی و پیش بینی قیمت وثیقه های آینده بر اساس عملکرد قیمت و حجم معاملات. این روش تعیین می کند که سهام در آینده چه خواهد کرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال از زمان های طولانی تری برای تجزیه و تحلیل سهام در مقایسه با تجزیه و تحلیل بنیادی استفاده می کند. بنابراین، تجزیه و تحلیل بنیادی توسط سرمایه گذاران انجام می شود که می خواهند در سهامی سرمایه گذاری کنند که ارزش آنها در چند سال افزایش می یابد. برعکس، تحلیل تکنیکال زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تجزیه و تحلیل تجاری فقط کوتاه مدت باشد.
تفاوت زمانی بین این دو تحلیل نه تنها در رویکرد آنها بلکه در هدف آنها نیز تجربه می شود. همانطور که اکثر معامله گران از تجزیه و تحلیل بنیادی برای خرید یا نگهداری سهام شرکت استفاده می کنند، معامله گران دیگر برای دستیابی به سود کوتاه مدت به تجزیه و تحلیل تکنیکال تکیه می نمایند.
هدف تجزیه و تحلیل بنیادی تعیین ارزش واقعی یک سهام است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال برای تعیین زمان ورود یا خروج از بازار استفاده می شود.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، تصمیم گیری بر اساس اطلاعات موجود و ارزیابی آماری است. برعکس، تصمیم گیری در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس روند بازار و قیمت سهم است.
تجزیه و تحلیل بنیادی داده های تاریخی و جاری را در نظر می گیرد ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط داده های تاریخی را در نظر می گیرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس صورتهای مالی است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس جداول حاوی تغییرات قیمت صورت می گیرد.
در تحلیل بنیادی، حقوق صاحبان سهام، صورت سود و زیان، ترازنامه، صورت جریان وجوه نقد، حاشیه سود، بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت قیمت به درآمد و غیره با تجزیه و تحلیل قابل تشخیص است. همچنین الگوی تداوم و الگوی معکوس، حرکت قیمت، شاخص فنی، مقاومت و پشتیبانی، تجزیه و تحلیل روندهای آینده قیمت در نقطه مورد نظر بررسی می شوند.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، قیمت آتی اوراق بهادار، عملکرد گذشته و حال و سودآوری شرکت تصمیم گیری می شود. در مقابل، قیمت های آینده در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس نمودارها و شاخص هاست.
تجزیه و تحلیل بنیادی توسط معامله گران موقعیت بلندمدت انجام می شود، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال توسط معامله گران نوسان و معامله گران روزانه کوتاه مدت انجام می شود.

سخن آخر

به طور کلی در یک جمع بندی می توان گفت که در تجزیه و تحلیل بنیادی، سهام زمانی خریداری می شود که قیمت بازار سهام کمتر از ارزش واقعی سهام باشد. در مقابل، در تجزیه و تحلیل تکنیکال، معامله گران وقتی سهام را خریداری می کنند که انتظار دارند با قیمت نسبتاً بالاتری به فروش برسد. رسا بورس با ارائه بهترین آموزش های ارز دیجیتال، فارکس و… در خدمت شما عزیزان می باشد.

تحلیل تکنیکال در بورس

تحلیل تکنیکال در بورس | معرفی 4 روش پرکاربرد

یکی از روش های تحلیل قیمتی در بازار های مالی مانند بورس، اوراق بهادار، ارز های دیجیتال، فارکس و غیره، تحلیل تکنیکال است. استفاده از تحلیل تکنیکال در بورس سابقه زیادی دارد و از چندین دهه پیش پایه گذاری شده است. امروزه تعداد معامله گرانی که با استفاده از تحلیل تکنیکال ترید می کنند نسبت به سایر روش های تحلیلی بسیار بیشتر شده و روز به روز نیز بر تعداد آن ها افزوده می شود.

تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟

تحلیل تکنیکال بازارهای مالی | نرم افزار سهام کاوش

در تحلیل تکنیکال معامله گر با استفاده از چارت قیمت می تواند آینده احتمالی و جهت حرکت قیمت را تا حدودی تخمین بزند. به طور کلی تحلیل تکنیکال یعنی استفاده از ابزار ها و داده های روی چارت و نمودار قیمت به منظور پیش بینی حرکات قیمتی.

امروزه سبک های بسیار زیادی از تحلیل تکنیکال در بورس توسط معامله گران ابداع شده که هر یک ویژگی های منحصر به فردی دارد. روش های تکنیکال در سبک های متنوعی وجود دارند که هر یک به طریقی می تواند جهت احتمالی و حرکت قیمت را پیش بینی کند.

به طور کلی نمی توان هیچ یک از روش های تکنیکال را اشتباه دانست و هر یک از آن ها کارایی خاص خودشان را دارند. مهم این است که شما بتوانید از روش تکنیکال مورد نظر بهترین استفاده را بکنید.

روش های تحلیل تکنیکال در بورس

روش ها و سبک های بسیار متنوعی در دنیا توسط معامله گران مختلف ابداع شده است. هر یک از روش ها فوت و فن های منحصر به فرد خودشان را دارند و یک تریدر باید با روش تکنیکال خودش آشنایی کامل داشته باشد. هیچ یک از روش های تکنیکال نسبت به دیگری برتری ندارد و نکته مهم این است که معامله گر بتواند از روش تکنیکالی مورد نظرش بهترین بهره را ببرد و با تمام جزئیات روش خودش آشنایی کامل داشته باشد.

پرایس اکشن

تحلیل پرایس اکشن در بورس | نرم افزارهای حسابداری و مدیریتی کاوش

پرایس اکشن یکی از سبک های تحلیل تکنیکال در بورس به شمار می رود که امروزه محبوب ترین روش بین معامله گران است. در سبک پرایس اکشن تنها بر حرکت قیمت و کندل ها توجه می شود و عموما از هیچ اندیکاتور یا ابزاری استفاده نمی شود.

به طور کلی اکثر اساتید در زمینه پرایس اکشن استفاده از اندیکاتور ها را اشتباه می دانند و آن ها را بسیار کند خطاب می کنند. در سبک پرایس اکشن تنها بر حرکت های قیمت و سطوح حمایت و مقاومت های داینامیک و استاتیک تمرکز می شود.

امواج الیوت

یکی دیگر از مشهور ترین روش های تحلیل تکنیکال، تئوری امواج یا همان امواج الیوت می باشد. در این روش معامله گران عمدتا به دنبال موج شماری های قیمت می باشند. در این سبک برای حرکات قیمتی چندین الگو تعریف شده و تمامی حرکات قیمت را بر طبق این الگو ها پیش بینی می کنند. در این روش، معامله گر بیشتر به پیش بینی حرکت بعدی قیمت می پردازد. تئوری امواج امروزه منتقدان خاص خودش را دارد و جزو شاخص ترین سبک های تحلیل تکنیکال در بورس به شمار می رود.

ایچیموکو

ایچیموکو یک استراتژی تحلیل تکنیکال در بورس به شمار می رود. ایچیموکو در واقع نام یک اندیکاتور است که در واقع از چندین مووینگ اوریج تشکیل شده است.

تکنیکال کلاسیک و اندیکاتور ها

تحلیل کلاسیک در بورس | نرم افزارهای مدیریتی کاوش

روش تکنیکال کلاسیک و اندیکاتور ها از رایج ترین سبک ها محسوب می شوند که امروزه در سطح اینترنت مقالات و پکیج های آموزشی بسیار زیادی در رابطه با آن وجود دارد و به نوعی رایج ترین سبک آموزشی به خصوص در بین مبتدی ها به شمار می رود. در تکنیکال کلاسیک عمدتا روی الگو های قیمتی در چارت تمرکز می شود. استفاده از اندیکاتور ها به دلیل راحتی و سادگی در بین معامله گران مبتدی بسیار محبوب است اما منتقدان زیادی دارد.

بهترین روش تکنیکال برای کسب درآمد در بازار های مالی

سبک های معرفی شده در توضیحات فوق تنها تعداد محدودی از روش های تکنیکال به شمار می روند. متداول ترین سوالی که برای اغلب معامله گران مبتدی به وجود می آید این است که کدام روش نسبت به دیگری بهتر است. طبیعتا هر شخصی دوست دارد تا با یادگیری بهترین روش تکنیکال، سود بیشتری از بازار بدست آورد.

به طور کلی هیچ روشی نسبت به روش دیگر برتری ندارد، مهم این است که شما بتوانید از روش مورد نظر بهترین استفاده را بکنید. امروزه می توانید در هر سبک از تحلیل تکنیکال معامله گران موفقی را پیدا کنید که توانسته اند به سوددهی مستمر از بازار برسند. در حقیقت میزان دانش و مهارت شما در یکی از آن سبک ها است که می تواند از شما یک معامله گر موفق بسازد.

یکی از اشتباهات متداول معامله گران مبتدی این است که قصد دارند تا چندین روش و سبک مختلف را یاد بگیرند. آن ها تصور می کنند در صورت یادگیری سبک های مختلف و تسلط بر همه آن ها می توانند عملکرد بهتری داشته باشند. این موضوع کاملا اشتباه است زیرا علاوه بر این که تسلط یافتن بر تمامی روش ها زمان زیادی را از شما می گیرد، باعث گمراه شدن شما خواهد شد و در نهایت نمی توانید از موضوعاتی که یاد گرفته اید به خوبی درآمد کسب کنید.

بهترین توصیه برای افراد مبتدی این است که یکی روش های تحلیل تکنیکال در بورس را انتخاب کنند. روشی که فکر می کنند با آن بیشتر و بهتر ارتباط برقرار کرده و برای آن ها جذاب است، بهترین انتخاب می باشد. سپس سعی کنند در روش انتخاب شده به درک و دانش عمیقی برسند و با استفاده از آن یک استراتژی سودده برای خود بسازند.

مزیت های استفاده از تحلیل تکنیکال در بورس

مزیت های تحلیل های بازارهای مالی | مجموعه نرم افزاری کاوش

یکی از مزیت های بسیار مثبت تحلیل تکنیکال انعطاف پذیری آن می باشد. مهم نیست که در کدام بازار مالی فعالیت می کنید. روش ها و سبک های تکنیکال در تمامی بازار های مالی مانند فارکس ، ارز های دیجیتال، بورس کشور های مختلف و . کاربرد دارد.

مزیت دیگر تحلیل تکنیکال این است که در تمامی تایم فریم های معاملاتی قابلیت استفاده دارد. به عنوان مثال در بازار فارکس که 24 ساعته فعال است، تحلیل تکنیکال در تمامی تایم فریم ها کارایی داشته و می توان از آن استفاده کرد.

استفاده از سبک های تکنیکال برخلاف سایر روش های تحلیلی ماند بنیادی، بسیار ساده تر و سریع تر می باشد. شما برای پیش بینی حرکت قیمت نیازی به چندین ساعت تحلیل و محاسبه ندارید و تنها با چند کلیک به نتیجه می رسید.

سخن آخر

در این مقاله از مجموعه کاوش به مفهوم تحلیل تکنیکال در بورس، انواع روشها، مزیت های آن و چند توصیه کلیدی به تحلیلگران بازارهای مالی پرداخته شد. به منظور آسان سازی مدیریت سهام خود در بازارهای مالی مختلف می توانید از امکانات نرم افزار سهام کاوش بهره ببرید. به منظور آشنایی با امکانات آن و سایر نرم افزارهای حسابداری تخصصی کاوش می توانید با کارشناسان ما در بخش پشتیبانی کاوش در تماس باشید.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی نیازمند روشی برای تجزیه و تحلیل است. روش های سنتی تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در اوراق بهادار دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال می باشند. در این مطلب به دنبال آنیم که به روشی کاربردی تحلیل تکنیکال را برای شما توضیح دهیم.

تحلیل تکنیکال از جمله روش های پرطرفدارT برای شناسایی فرصت های معاملاتی است. این روش بر اساس معاملات گذشته و تغییرات قیمت، شاخص هایی را در اختیار تحلیل گران قرار می دهد که با توجه به آن در خصوص سرمایه گذاری های خود تصمیم گیری می کنند.

تحلیل تکنیکال

مفهوم تحلیل تکنیکال را در قیاسی با تحلیل بنیادی توضیح می دهیم؛ تحلیل بنیادی در تلاش است که ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایجِ تجاری که شرکت داشته، مانند میزان فروش و درآمد، سود سازی، هزینه ها و نرخ مواد اولیه و محصولات و… تخمین بزند.

اما نگاه تحلیل تکنیکال به پیشینه قیمتی سهم است. تکنیکال بر اساس نمودار هایی که بر مبنای قیمت و حجم معاملات است به دنبال پیش بینی عکس العمل های قیمت سهم می باشد در واقع تحلیل تکنیکال اصطلاحی کلی برای انواع استراتژی ها است که به تفسیر عملکرد قیمت در یک سهام می پردازند.

تحلیل تکنیکال بر اساس داده های معاملاتی گذشته، ارزش سهام، معاملات آتی، کالاها، اوراق، ارزها و… را پیش بینی می کند.

برخی معتقدند که تجزیه و تحلیل تکنیکال صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می باشد.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تجزیه و تحلیل تکنیکال صدها سال است که مورد استفاده قرار می گیرد؛ در اروپا دلا وگا در قرن هفدهم از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی بازارهای هلند استفاده می کرد.

با این حال گسترش تحلیل تکنیکال را می توان به چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و… مدیون بود.

الگوهای شمعی که شاکله اصلی تحلیل تکنیکال می باشند توسط بازرگانان ژاپنی برای تشخیص الگوهای تجاری برای معاملات برنج مورد استفاده قرار می گرفتند.

تحلیل تکنیکال مدرن از نظریه داو برگرفته شده است ابزار ها و تئوری های تکنیکال بیشتری در دهه های اخیر با تاکید بیشتر بر تکنیک ها و استفاده از نرم افزارهای رایانه ای ویژه، طراحی و توسعه یافته اند.

چارلز داو از پیشگامان تحلیل تکنیکال می باشد که مجموعه ای از مقالات را در خصوص آن منتشر کرده است.

امروزه زمینه های تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس نظریات و اقدامات داو بنا شده است.

سه فرضیه اساسی که تحلیل گران این رشته در نظر دارند، عبارت می باشند از:

۱. بازار همه چیز را منعکس می کند.

تحلیل گران تکنیکال بر این باور که شرکت ها تحول گسترده در بازار و حتی روانشناسی بازار از قبل در قیمت سهام منعکس می شود.

۲. حرکت قیمت ها بر اساس روند ها است.

تحلیل گران تکنیکال انتظار دارند که قیمت ها حتی در حرکات تصادفی و بدون توجه به بازه زمانی، روندهایی را نشان دهند؛ در واقع قیمت سهام بیش از حرکت های نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه می دهند و الگوها را تکمیل می کند.

۳. تاریخ تکرار می شود.

ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس احساساتی مانند ترس و هیجانات، قابل پیش بینی می باشد. تکنیکال از الگوهای نموداری برای تجزیه و تحلیل حرکات بعدی بازار و درک روند استفاده می کند.

چنین به نظر می رسد که حتی حرکات تصادفی قیمت بازار نیز در الگو ها و روندهایی قابل شناسایی حرکت می کند و با گذشت زمان تمایل به تکرار دارند.

مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل بررسی صورت های مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه آن سهام می باشد؛

تحلیل بنیادی روش برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق بررسی صورت های مالی شرکت، وضعیت صنعت و شرایط اقتصادی جامعه است. وضعیت مالی شرکت، مدیریت، درآمد، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها از جمله مهمترین پارامترهای مورد بررسی توسط تحلیل گران بنیادی هستند.

در حالی که تکنیکال فرض را بر این می گذارد که قیمت یک اوراق بهادار از قبل تمام اطلاعات موجود را در خود منعکس کرده است و در عوض به تجزیه و تحلیل آماری حرکت قیمت می پردازد.

هر دو روشی برای بررسی و پیش بینی روند آینده قیمت سهام می باشند و مانند هر استراتژی و یا فلسفه سرمایه گذاری، هر دو طرفداران و مخالفانی دارند.

تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی متفاوت است. در تحلیل تکنیکال فرض اصلی این است که تمام اصول در قیمت منعکس می شود در واقع تحلیل گران تکنیکال برای اندازه گیری ارزش ذاتی سهام تلاشی نمی کنند بلکه در عوض از نمودار های سهام برای شناسایی الگو ها و روند ها استفاده می کنند که نشان دهنده ی وضعیت روند سهام در آینده است.

بر اساس اصل تحلیل تکنیکال که قیمت بازار تمام اطلاعات موجود را که می تواند بر یک بازار تاثیر بگذارد را منعکس می کند در نتیجه دیگر نیاز به بررسی تحولات اقتصادی بنیادی و یا جدید نیست زیرا که تمامی آن ها از پیش در قیمت گذاری تاثیر گذاشته اند.

مزایای تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال طرفداران بسیاری دارد که به پشتوانه مزایای آن، برای سرمایه گذاری هایشان از این روش استفاده می کنند.
1. یک تحلیلگر تکنیکال می تواند از استراتژی خود در تمام بازارها و روی تمام چارت ها استفاده کند و این
یکی بزرگترین نقاط قوت این نوع تحلیل می باشد.
2. زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معامله گر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید می کند.
3. مناسب ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه مدت نشان می دهد.
4. هزینه و زمان تحلیل آن کم است.
5. این روش برای افرادی که تخصص مالی ندارند بسیار ساده تر است.

محدودیت های تحلیل تکنیکال

در کنار مزایا و کاربردهای تحلیل تکنیکال برای آن می توان محدودیت ها و معایبی نیز برشمرد، در ادامه به معرفی این محدودیت ها می پردازیم.

۱. خطا های تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بیشتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد امکان تفسیر و تحلیل های مختلفی نیز وجود دارد.

۲. دشواری در گردآوری اطلاعات و ایجاد زیرساخت های نرم افزاری جهت استفاده از نمودار های قیمتی سهام

۳. عدم کاربرد در سهام شرکت هایی که حجم معاملات آن ها کم است.

4.ابزار های تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارد. معامله گران برای شناسایی نقاط ورود و خروج برای معاملات بالقوه از ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال در نمودار ها استفاده می کنند.

در این مقاله سعی شد مفهوم تحلیل تکنیکال را به صورتی ساده و کاربردی برای شما توضیح دهیم. در پایان باید خاطر نشان شد که تجزیه و تحلیل فنی و تکنیکی به بیان این موضوع می پردازد که آیا روند فعلی ادامه دارد و یا در غیر این صورت چه زمانی معکوس می شود. تحلیل تکنیکال به معامله گران کمک می کند تا با توجه به اطلاعات گذشته درباره آنچه که احتمالا اتفاق می افتد تصمیم گیری کنند.

مطلب “تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟” توسط خانم فاطمه جعفری کارشناس بازارهای مالی در مجموعه آموزشی بازارهای مالی بورسار، تهیه شده است.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا