اشتباهات رایج معامله گری

“پول با نشستن بهدست میآید، نه با معامله کردن.”
شش اشتباه رایج در تحلیل تکنیکال که نباید مرتکب شد!
تحلیل تکنیکال یکی از مرسومترین روشهای تحلیل و بخشی جداییناپذیر از پیشبینی بازارهای مالی است و زندگی مالی سرمایهگذاران بسیاری را دگرگون کرده است. با وجود اینکه یادگیری تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار دشواری نیست و اغلب افراد به سرعت با این تحلیل آشنا شده و از آن استفاده میکنند اما درک جامع و هنر استفاده صحیح از تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار هر کسی نیست. در ادامه میتوانید با رایجترین اشتباهاتی که افراد در استفاده از تحلیل تکنیکال مرتکب میشوند آشنا شده و از آنها دوری کنید.
سرفصلهای این آموزش
خطای اول؛ عدم جلوگیری از ضرر و زیان
همه ما ضربالمثل “جلوی ضرر را از هر جا که بگیری، منفعت است” را شنیدهایم و معنای آن را درک کردهایم. اما زمانی که بحث بازارهای مالی در میان است عمل کردن به “جلوی ضرر را گرفتن” کمی دشوار میشود. محاسبه صحیح حد ضرر و یا به طور کلی استفاده از حد ضرر یا Stop Loss تأثیر بسیار زیادی در کاهش ضرر معاملهگران خواهد داشت و این مسئله بسیار مهمی است که اغلب ایرانیان از آن چشمپوشی می کنند.
شاید پس از ورود به بازارهای مالی افراد زیادی فراموش کنند که نخستین هدف در معامله کسب سود نیست. بلکه از دست ندادن دارایی اولیهای است که میخواهید از آن سود ببرید. این موضوع آنقدر مهم است که نقلقولی معروف از ادوارد سیکوتا “Ed Seykota” بارها در میان تریدرها یادآوری میشود:
عنصر اصلی تجارت موفق سه قانون است: ۱- جلوی ضرر را بگیر ۲- جلوی ضرر را بگیر ۳- جلوی ضرر را بگیر. اگر میخواهید در دنیای معاملهگری دوام بیاورید، این قوانین را آویزه گوش خود کنید.
خطای دوم؛ بیش فعالی در بازار یا Overtrading
شاید به عنوان یک تریدر فکر کنید که هر چه بیشتر تحلیل کنید و سیگنالهای بیشتری برای ورود و خروج پیدا کنید و در ادامه تعداد معاملات خود را افزایش دهید، سود بیشتری خواهید برد ولی فراموش کنید که افراط در هر جایی اشتباه است. حتی اینجا!
واقعیت این است که در برخی مواقع بهترین کار، هیچ کاری نکردن است. دانستن این مسئله علاوه بر زندگی در بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال نیز کاربرد دارد.
علاوه بر این تعداد معاملات و تحلیلهای بیشتر، تمرکز و آرامش را از معاملهگر میرباید و درصد تصمیمات اشتباه را به صورت معنیداری افزایش میدهد.
شاید باورکردنی نباشد ولی بسیاری از معاملهگران موفق شاید در سال تنها بهاندازه انگشتان یک دست وارد معامله شوند ولی همچنان به نتیجه دلخواه برسند. فراموش نکنید که معاملهگران موافق صبورند و همیشه تلاش میکنند تا ذهنشان را از مشغولیتهای روزمره رها کرده و خارج از فشار بازار برای دست زدن به هر اقدامی، تصمیم میگیرند. حتی اگر این تصمیم دست روی دست گذاشتن باشد.
خطای سوم؛ معاملات انتقامی
شاید ایده معاملات انتقامی خیلی به نظر بچگانه برسد ولی بد نیست بدانید که اغلب فعالین حوزه ترید دست به این کار زدهاند. این اشتباه و نتیجهگیری نادرست حاصل از مجموعه تصمیمات اشتباهی است که در شرایط روحی غیرطبیعی برای معاملهگران رخ میدهد.
ممکن است پیشبینیهای شما برای یک دوره به خوبی جواب بدهد، پس شما به آنها اعتماد میکنید. حالا اگر همان پیشبینیها ناگهان دیگر جواب ندهند چه؟ غافلگیری ناشی از اعتماد بیش از حد معاملهگران به پیشبینیهای خود عامل اصلی این اشتباه است.
باید پذیرفت که بازار همیشه بر اساس تحلیلهای شما پیش نمیرود و گاهی ممکن است کنترل اوضاع از دست افراد خارج شود. بر اساس تجربه بسیاری، زمانی که بازار روی بدش را به معاملهگر نشان دهد، زنجیرهای از اتفاقات ناخوشایند به دنبال یکدیگر رخ خواهند داد تا تحلیلها یکی پس از دیگری مردود شوند.
در این شرایط تصمیمگیری برای معاملهگر دشوارتر و پرهزینهتر خواهد بود و در اینجاست که خطای معاملهگر یعنی معاملات انتقامی، رخ میدهد. او برای جبران ضررها این بار به نحوی احساسی وارد معاملات جدید شده تا خسارتهای قبلی را در کوتاهترین زمان ممکنه جبران کند و نتیجه این هم از ابتدا مشخص است. اشتباهات و ضررهای بیشتر!
برای جلوگیری از این اشتباه تنها کافی است که به خاطر آورید پشت هر معامله خوب و سودآور، ساعتها برنامهریزی، بررسی و استدلالهای منطقی وجود داشته است و شما هیچ چیزی را بدون زحمت به دست نیاوردید و از طرفی دیگر فراموش نکنید که روزگار همیشه بر یک قرار نمیماند.
خطای چهارم؛ مقاومت در برابر تغییر تصورات قبلی
معمولاً معاملهگران، به صورت سلیقهای با برخی بازارها یا حتی برخی ارزهای دیجیتال برخورد میکنند اما موضوع به اینجا ختم نمیشود. آنها ممکن است حتی در برابر متدها و شاخصها این سلیقه را به خرج دهند و ترجیح دهند که حتی در یک بازار جدید از آموزههای گذشته و متدهایی که در بازار قبلی نتیجه داده است، استفاده کنند. به همین خاطر در برابر یادگیری و امتحان سایر متدها مقاومت می کنند.
واقعیت این است که همیشه یک استراتژی یا متد خاص در بازارهای مالی متفاوت جواب نمیدهد. اینکه چون در گذشته با کمک چند شاخص محدود و یا یک متد خاص سود کردهاید دلیل کافی برای نتیجهبخش بودن آنها در تمامی بازارها نیست. به همین خاطر بسیاری از افراد که در مواجهه با بازار ارزهای دیجیتال مشابه سایر بازارها عمل می کنند، به سرعت با شکست مواجه میشوند.
خطای پنجم؛ نتیجه تحلیل تکنیکال حتمی است!
فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال چیزی بیشتر از یک پیشبینی نیست و لزوماً همیشه جواب نمیدهد. بازار متأثر از اتفاقات و رویدادهای متعدد روزانه است و مدام ممکن است تغییر جهت داده و از مسیر پیشبینیشده منحرف شود و تحلیل تکنیکال در این شرایط نمیتواند حرف چندانی برای گفتن داشته باشد.
یک معاملهگر کار بلد همیشه اخبار و اطلاعات صحیح را دنبال میکند و مهمترین وقایع مؤثر بر بازار را دنبال میکند و در کنار تحلیل تکنیکال برنامهای از پیش تعیین شده برای مدیریت ریسک سبد خود در نظر دارد و بر اساس همین، عاقلانهترین تصمیمی را که شاید برخلاف نتیجه تحلیل تکنیکال باشد، میگیرد.
خطای ششم؛ اتکا به تحلیلهای دیگران
یکی دیگر از بخشهای روانی تحلیل تکنیکال ثبات در تصمیمگیریها و اعتمادبهنفس است. بسیاری از معاملهگران پس از به دست آوردن نتیجه روزانه تحلیل به سراغ نظرات و آرای دیگران میرود. این بهخودیخود خیلی طبیعی و خالی از مشکل است. مشکل زمانی به وجود میآید که شما به عنوان یک معاملهگر تحلیل دیگری را نسبت به تحلیل خود در اولویت قرار دهید و اعتمادبهنفس کافی برای عمل به دست آورد خودتان را نداشته باشید.
تحلیل تکنیکال یک هنر است. به همین خاطر لزوماً برای همه تحلیلگران یکسان نخواهد بود. نتیجه تحلیل تکنیکال موفقترین تریدرها نیز ممکن است با یکدیگر در تعارض باشد. باید پذیرفت که هر شخص از دید خود به تحلیل مشغول میشود و روحیات تحلیلگر بر نتایج به نحوی عجیب تأثیر مستقیم دارد. افراد سردرگم و بی اعتمادبهنفس مدام در تحلیلهای دیگران غرق شده و اغلب بدترین تصمیمها را برای سرمایه خود میگیرند. پس فراموش نکنید که به تحلیل خود اعتماد داشته باشید مگر اینکه خلافش اثبات شود و نظر هیچکسی حتی موفقترین افراد بر نظر شما مقدم نیست.
سخن پایانی
همانطور که گفتیم تحلیل تکنیکال هنری است که اگر به درستی آموخته شده باشد و مورد استفاده قرار بگیرد میتواند زندگی مالی هر معاملهگری را دگرگون کند. به دست آوردن مهارت در این علم به هیچ عنوان امری یک شبه نیست و به تلاش شبانهروزی، مطالعه مداوم و اشتیاق بیپایان برای یادگیری موضوعات جدید نیاز دارد.
فراموش نکنید که معاملهگری هم درست مانند هر حرفه دیگر به ویژگیهای شخصی متعددی نیاز دارد و مناسب افرادی است که همیشه برای شرایط پیشبینینشده برنامه دارند و در شرایط حساس و پرفشار تسلیم و غافلگیر نمیشوند. افرادی که میتوانند احساسات خود را کنترل کرده و از تصمیمهای احساسی در این بازار دوری کنند و علاوه بر همه اینها همیشه به دنبال یادگیری و بهبود دانش خود در این زمینه هستند و تلاش میکنند تا از اشتباهات رایج ترید دیگران درس گرفته و حتی اگر قرار است اشتباه کنند، اشتباهات جدیدی را مرتکب شوند!
اشتباهات رایج معامله گران تازه کار
برخی از معامله گران تازه کار ممکن است مرتکب اشتباهاتی شوند که منجر به ضرر های مالی فراوانی شود. آگاهی از اشتباهات رایج تریدر های تازه کار از مهمترین اقدامات قبل از انجام معاملات می باشد که به افراد برای جلوگیری از بروز شکست و متحمل شدن ضرر های مالی کمک می کند.
اشتباهات رایج معامله گران تازه کار
برخی از معامله گران تازه کار ممکن است مرتکب اشتباهاتی شوند که منجر به ضرر های مالی فراوانی شود. با توجه به این مسئله آموزش ارز دیجیتال و معامله گری از مهمترین اقدامات لازم پیش از شروع به انجام معاملات برای پیشگیری از انجام اشتباهات رایج معامله گران تازه کار ارز دیجیتال می باشد.
زمانی که تریدر ها یا معامله گران تازه کار درباره اشتباهات رایج آگاهی پیدا کنند، می توانند از بروز شکست و ضرر مالی پیشگیری کنند. ترس و طمع احساستی هستند که در بازار های مالی مانند سوخت عمل می کنند و این احساسات در تریدر ها پررنگ تر می باشد و در صورتی که به اندازه کافی به آن پرداخته نشود، منجر به فجایع مالی می شود.
اشتباهات معامله گران تازه کار
از رایج ترین اشتباهات معامله گران تازه کار می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1_ اقدامات بدون فکر و آگاهی: اولین و شایع ترین اشتباه میان تریدر های تازه کار، دنبال کردن هر چیزی در اینترنت بدون دانش و اطلاعات کافی می باشد. معامله در مبادلات ارز دیجیتال نیازمند آگاهی کامل درباره شرایط بازار و واقعیت ها می باشد.
معمولا تریدر هایی که بدون آگاهی اقدام به انجام معاملات ارز دیجیتال می کنند طبق نظر و پیشنهادات مردم در گروه های خصوصی و عمومی، تلگرام و گوگل به خرید ارز دیجیتال از طریق اینترنت پرداخته اند. اما باید توجه داشته باشید که حتی در برابر توصیه های افراد مشهور نیز باید بسیار هوشیار بود زیرا تمامی این توصیه ها می تواند تنها یک بازارگرمی برای سرمایه شخصی خود فرد باشد.
2_ علاقه زیاد به فومو (Fomo): خرید در مبالغ بالا و فروش در مبالغ پایین تر از سری تجربیات ناگواری است که معمولا تریدر های تازه کار با آن مواجه می شوند. فومو به معنای ترس از جا ماندن می باشد و موجب پررنگ تر کردن احساساتی مانند: خشم ناگهانی و دید بسته می شود؛ این احساسات برای یک معامله گر تازه کار بسیار درد آور می باشد.
بر اساس استراتژی خرید در مبالغ بالا و فروش در مبالغ پایین تر، فومو در اکثر مواقع باعث می شود که فرد کوین خریداری شده را به مدت طولانی نگه دارد و پس از متحمل شدن ضرر زیادی آن را به فروش برساند. همچنین فومو در شرایطی که بازار روند نزولی پیدا می کند باعث می شود که فرد بدون هیچ فکری، فروش هیجانی داشته باشد، در این صورت پس از اینکه دوباره به روند قبلی خود اشتباهات رایج معامله گری باز گردد، دیگر فرصتی برای بازگشت نخواهد داشت و یک زیان غیر ضروری را تجربه کرده است.
3_ عدم توجه به مدیریت ریسک: آشنایی با مدیریت ریسک برای تمامی معامله گران تازه کار ضروری می باشد. در صورتی که تریدر هیچگونه استراتژی مبنی بر مدیریت ریسک نداشته باشد، ترکیبی از خطرات بسیار بزرگ، کم پیدا بودن شانس موفقیت ها و موفقیت های بسیار کوچک در انتظار او خواهد بود.
4_ غریبه بودن با واژه های تحلیل تکنیکال: کسب دانش پایه درباره تحلیل تکنیکال، از ضروری ترین امور قبل از ورود به بازار مالی می باشد. غنی ترین منبع برای یاد گیری تحلیل تکنیکال، اینترنت می باشد. تحلیل تکنیکال به این دلیل که می تواند در برابر برخی فجایع از شما محافظت کند، بسیار اهمیت دارد.
5_ از یاد بردن روند بیت کوین، هنگام خرید و فروش آلت کوین ها: امروزه بزرگترین و مهمترین ارز دیجیتال در سراسر دنیا بیت کوین می باشد که پیش بینی می شود تا سال های زیادی در این مقام بماند. در این نتیجه این موضوع هر چرخه ای که در بازار شکل بگیرد از بیت کوین ناشی شده است. با وجود این مسئله برخی از معامله گران تازه کار هنگام معامله آلت کوین ها قیمت بیت کوین و روند های مربوط به آن را در نظر نمی گیرند.
زمانی که ارزش دلاری بیت کوین افزایش پیدا می کند، آلت کوین ها نیز به دلیل همبستگی بالای خود با بیت کوین ها دچار افزایش ارزی دلاری می شوند. اما توجه داشته باشید که زمانی بیت کوین روند صعودی دارد در اغلب مواقع آلت کوین ها ارزش ساتوشی خود را از دست می دهند؛ در نتیجه این اتفاق تریدر هایی که روی بیت کوین سرمایه گذاری کرده بودند موفق تر از تریدر هایی خواهند بود که روی آلت کوین ها سرمایه گذاری کرده اند.
6_ ترید بیش از حد: بحث های اینترنتی، فومو، ترس، طمع و نداشتن استراتژی مدیریت ریسک از مهمترین عواملی هستند که باعث ترید بیش از حد تریدر می شوند. معمولا اگر معاملات فرد پراکنده باشد منجر به ترید بیش از حد می شود.
7_ گوناگونی شدید در ثبت سهام: با اینکه برای پوشش دهی مناسب سرمایه تنوع داشتن چیز خوبی است، اما گوناگونی بالا از مالک ارز ها قابلیت پیگیری را می گیرد. با این وجود نداشتن تنوع هم به نوبه خود خطرناک می باشد.
8_ سرمایه گذاری روی آلت کوین هایی بدون آینده: آخرین ویژگی مشترک بین معامله گران تازه کار علاقه شدید آن ها به سرمایه گذاری روی آلت کوین های بدون آینده و استفاده از روش متوسط هزینه دلاری می باشد. در روش متوسط هزینه دلاری سرمایه گذار تلاش می کند که طی یک زمانبندی مشخص اقدام به خرید نمایند.
۱۰ اشتباه رایج در معاملات ارزهای دیجیتال که باعث ورشکستگی شما می شود
بازار ارزهای دیجیتال با موانع بسیار کمی برای ورود روبروست، به این معنی که هر کس با اتصال به اینترنت ، تلفن هوشمند یا رایانه و اندکی سرمایه برای شروع می تواند از لحاظ تئوری تبدیل به یک معامله گر شود. متأسفانه ، اکثر مبتدیان سخت می آموزند و ورشکسته می شوند. در اینجا ۱۰ اشتباه رایج را که توسط معامله گران صورت می گیرد را به شما معرفی می کنیم که باید حتما از آنها دوری جست.
۱٫ شروع به کار با پول واقعی
هیچ دلیلی وجود ندارد که یک معامله گر مبتدی زمانی که منابعی برای انجام مبادلات شبیه سازی شده وجود دارد، از پول واقعی برای ورود به بازار و کسب تجربه در ابتدای کار استفاده کند. هر کس که تمایل دارد تا به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شود، ابتدا باید بتواند سیستمی مبتنی بر مجموعه ای از دستورالعمل های ساده برای ورود، خروج و مدیریت ریسک سرمایه خود تهیه کند. این کار نباید با پول واقعی انجام شود. در ابتدا از پلتفرم هایی که مبادلات را شبیه سازی می کنند استفاده کنید.
۲٫ انجام مبادلات بدون در نظر گرفتن حد ضرر (stop loss)
معامله گران مبتدی به هنگام انجام معاملات، احساسی عمل می کنند، که این عمل، خودداری آنها از پذیرش ضرر را نشان می دهد. اساسی ترین مهارتی که یک معامله گر باید از آن برخوردار باشد، توانایی پذیرش ضرر و حرکت به سمت مبادله بعدی است. عدم انجام این کار دلیل اصلی ضرر معامله گران است. یک حد ضرر برای خود تعیین کنید و که بازار برخلاف میل شما بود،، آن را تغییر ندهید ، زیرا این رفتار، احتمالاً باعث ضرر بیشتر شما می شود.
۳٫ عدم حفظ تعادل
معامله گران موفق یک سبد متعادل از سرمایه های خود ایجاد کرده و آن را حفظ می کنند. برای مثال نویسنده این مقاله عنوان می کند که فقط ۱۰ درصد از سرمایه خود در ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کرده است که ۷۰ درصد از این سرمایه، مربوط به سرمایه گذاری بلندمدت بوده که بخش اعظم آن به نگهداری بیت کوین اختصاص پیدا کرده است. ۱۵ درصد دیگر از این سرمایه نقدینگی و ۱۵ درصد برای انجام مبادلات است. وی می گوید: من فقط با ۱۵ درصد از سرمایهی خود مبادله می کنم و سرمایه گذاری من برای ارزهای دیجیتال تنها ۱۰ درصد از کل سرمایه ام را تشکیل می دهد.
ایجاد توازن دوباره، فرآیند بازگشت به سرمایه قبلی و تخصیص سرمایه به دارایی هدف، بر اساس برنامهی ویژهی سرمایه گذاری است. ایجاد دوباره توازن دشوار است، زیرا ممکن است شما را مجبور به فروش کلاس دارایی هایی کند که عملکرد خوبی دارد و دارایی هایی با عملکرد بد را بخرید. این کار این اقدام متعارف برای بسیاری از سرمایه گذاران مبتدی بسیار دشوار است.
۴٫ تبدیل شدن به یک معامله گر بازنده
سرمایه گذاری و تجارت متفاوت هستند. سرمایه گذاران یک میانگین سرمایه نزولی را در یک دارایی کاملا سالم و با در نظر گرفتن یک افق زمانی بلندمدت، در نظر می گیرند. اما معامله گران میزان ریسک و ضرر خود را در مبادلات تعیین می کنند. زمانی که آنها به حد ضرر می رسند، مبادله را تمام کرده و باید به سراغ دارایی دیگری بروند. هرگز به عنوان یک معامله گر، به سراغ استراتژی میانگین ضرر (average down) نروید.
۵٫ عدم ثبت وقایع و جزئیات مبادلات
معامله گران موفق برای خود برنامه دارند. بخشی از مبادلات با برنامه این است که خود را مسئول اقدامات خود بدانید. تنها راه برای انجام این کار، ثبت جزئیات یک مبادله است. این بهترین روش برای یادگیری و جلوگیری از تکرار اشتباهات در تجارت است. یک دفتر برای این منظور تهیه کرده و به آن رجوع کنید. روند فکری، وضعیت انجام مبادلات احساسی و نتایج مبادلات خود را در آن ثبت کنید. این کار فوق العاده به شما کمک خواهد کرد.
۶٫ بیشتر از حد توان ریسک کردن
در بازار ارزهای دیجیتال، افراد در صورت قرار گرفتن در مکان مناسب و در زمان مناسب به این ایده میرسند که روش زندگی خود را به منظور کسب پول تغییر دهند. در نتیجه همهی سرمایه خود را به ارزهای دیجیتال اختصاص می دهند و با قرار دادن همه سرمایهی خود به چیزی که مانند یک بلیط قرعه کشی است، ریسک می کنند.
۷٫ کمبود سرمایه
به قول معروف، برای کسب پول، پول لازم است. بسیاری از سرمایه گذاران مبتدی، با این تصور که در خانه بر روی مبل می نشینند و کسب درآمد می کنند، وارد بازار شده اند. این تصوری کاملا اشتباه است، مگر این که قبلا سرمایه ای قابل توجه برای انجام مبادلات داشته باشید.
معامله گری که می خواهد حرفه ای باشد باید بتواند کل زندگی خود را از طریق انجام مبادلات پشتیبانی کند. به این معنی که سود وی از انجام مبادلات بتواند هزینه های زندگی را تامین کند، بدون این که نیاز باشد به سرمایه اصلی خود دست بزند. در بیشتر نقاط جهان این سرمایه باید حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار دلار برای انجام مبادلات باشد تا بتواند سود ماهیانه ۱۰ درصدی را به همراه داشته باشد.
در واقعیت، دستیابی به این موقعیت بسیار دشوار است. در نتیجه بسیاری از معامله گران مبتدی هنگامی که معاملاتشان بازده مورد انتظار آنها را ندارد و با واقعیت مواجه می شوند، تحت فشار زیادی قرار می گیرند.
۸- استفاده از اهرم یا لوریج
این کار را نکنید. طبق یک گفته معروف در فضای سرمایه گذاری، اهرم مانند یک شمشیر دو لبه است، زیرا هم می تواند بازده معاملات سود آور را افزایش دهد و هم می تواند ضرر و زیان انجام یک معامله را تشدید کند. اهرم فقط باید توسط معامله گران حرفه ای استفاده شود که سال ها سودآوری داشته اند. هیچ راه مطمئن تر و سریعتری از اهرم برای از دست دادن سرمایه وجود ندارد.
۹٫ عمل به الگوی معاملات و شاخص هایی که به روشنی قابل درک نیست
معامله گران مبتدی در تجزیه و تحلیل فنی وحشتناک عمل می کنند. آنها غالبا الگوهایی که در واقع در نمودار وجود ندارد و یا بر اساس برداشت های اشتباه و نادرست از نمودار اتخاذ شده، عمل می کنند. معامله گران مبتدی باید یک سیستم ساده برای مبادلات خود داشته باشند و از تصمیم گیری بر اساس الگوها یا شاخص هایی که آنها را درک نمی کنند، خودداری کنند. با بررسی سطوح حمایت و مقاومت یا شاخص هایی واضح و قابل فهم مثل میانگین متحرک نمایی شروع کنید.
۱۰٫ عمل کردن مانند دیگران
یک اشتباه رایج دیگر که بین معامله گران مبتدی رایج است، تقلید کورکورانه از عملکرد دیگران است. به این ترتیب آنها در نهایت مبلغ زیادی را از دست می دهند یا به دلیل فوموی ایجاد شده در یک ارز، ضرر می کنند. معامله گران باتجربه عادت دارند هنگامی که خیلی شلوغ می شود از مبادله خود خارج شوند. معامله گران مبتدی ممکن است در موقعیت مبادله خود حتی زمانی که در ضرر هستند، برای مدتی طولانی باقی بمانند. معامله گران مبتدی همچنین ممکن است به دلیل عدم اعتماد به نفس در مواقع لزوم، خلاف نظر عموم عمل کنند.
همانطور که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، بیشتر معامله گران ارزهای دیجیتال کورکورانه، افراد غریبه را در توییتر دنبال می کنند. به این ترتیب سرمایه ای را که به سختی کسب کرده اند، به راحتی از دست می دهند. به ویژه توسط افرادی که احتمالا شما را برای کسب سود خود، ترغیب به سرمایه گذاری در یک دارایی می کند.
سخن پایانی
تجارت و انجام مبادلات سخت است. اما اگر به درستی از سرمایه استفاده شود و اقدامات اساسی را برای یادگیری مبادلات و مدیریت ریسک انجام دهید، می توانید موفق شوید و سود زیادی را به دست آورید. نکته اصلی داشتن یک برنامه است. مهم نیست چه اتفاقی می افتد، به برنامه خود عمل کنید.
اشتباه های رایج در تحلیل تکنیکال کدامند؟
تحلیل تکنیکال یکی از پُرکاربردترین روشها برای تجزیهوتحلیل بازارهای مالی است. تحلیل تکنیکال در اصل برای همهٔ بازارهای مالی قابل استفاده است. چه بازار بورس باشد، چه فارکس، طلا یا بازار رمز ارز.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد تحلیل تکنیکال ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
با اینکه مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال نسبتاً برای یادگیری آسان هستند، خبره شدن در این هنر سخت است. زمانی که در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید، طبیعی است که در طول راه مرتکب اشتباهات متعددی بشوید.
این اشتباهات میتوانند خصوصاً در معاملات یا سرمایهگذاری زیانآور باشند.اگر مراقب نباشید و از اشتباهاتتان درس نگیرید، خطر اینکه بخش قابل توجهی از سرمایه تان را از دست بدهید وجود دارد. درس گرفتن از اشتباهات خوب است، اما تلاش برای اینکه تا حد امکان از آنها دوری کنید خیلی بهتر است.
این مقاله به شما بعضی از متداولترین اشتباهات را در تحلیل تکنیکال آموزش میدهد. اگر در معامله کردن تازهوارد هستید، چرا ابتدا برخی از مبانی تحلیل تکنیکال را بررسی نکنیم؟
خب، متداولترین اشتباهاتی که مبتدیان در تحلیل تکنیکال هنگام معامله میکنند، چیست؟
1- عدم توقف ضرر دادن در تحلیل تکنیکال
بگذارید با جملهای از معاملهگر کامودیتی (کالاهای اولیه) آقای اد سِی کوتا آغاز کنیم:
” عناصر معاملهٔ خوب اینها هستند: (1) توقف ضرر، (2) توقف ضرر، (3) توقف ضرر. اگر از این سه قاعده استفاده کنید، شاید شانسی داشته باشید.”
شاید بهنظر مرحلهٔ سادهای بهنظر بیاید، اما همیشه خوب است که روی اهمیت آن تأکید کنیم. وقتی که بحث معامله و سرمایهگذاری پیش میآید، حفظ سرمایهتان همیشه باید اولویت شمارهٔ یک شما باشد.
شروع کردن به معامله و ترید میتواند تعهد ترسناکی باشد. یک رویکرد قوی که هنگام شروع باید در نظر داشته باشید این است: قدم اول برنده شدن نیست، بازنده نشدن است. به همین دلیل، مناسبتر است با یک میزان پوزیشن (معامله) کمتر آغاز کنید، یا حتی با سرمایهٔ واقعی آغاز نکنید.
برای مثال Binance Futures یک فضای تست دارد که میتوانید استراتژیهای خود را قبل از آنکه سرمایهای که بهزحمت بهدست آمده را بهخطر بیندازید، امتحان کنید. با این روش، میتوانید از سرمایهٔ خود محافظت کنید، و تنها زمانی که بهطور مداوم نتایج خوب بهدست آوردید، ریسک کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صرافی بایننس میتوانید از مطلب آموزشی «صرافی بایننس» دیدن نمایید.
تنظیم کردن یک حد ضرر یک کار عقلانی ساده است. معاملات شما باید یک نقطهٔ بیاعتبار بودن داشته باشند. اینجاست که باید سختی را به جان بخرید و بپذیرید که فکر اقتصادی شما غلط بوده است.
اگر این طرز فکر را در معاملات استفاده نکنید، به احتمال زیاد در بلندمدت عملکرد مطلوبی نخواهید داشت.حتی یک معاملهٔ بد، میتواند برای رزومه شما بسیار مضر باشد و در نهایت با یک کیف خالی منتظر باشید تا بازار دوباره اصلاح شود.
2- بیش از حد معامله کردن در تحلیل تکنیکال
وقتی یک معاملهگر فعال هستید، یک اشتباه رایج این است که گمان کنید همیشه باید در یک معاملهای حضور داشته باشید. معامله کردن شامل میزان زیادی تجزیه و تحلیل و میزان زیادی نشستن و صبورانه منتظر بودن است!
در بعضی از استراتژیها، نیاز هست که مدتزمان زیادی صبر کنید تا سیگنال قابلاعتنایی برای ورود به بازار دریافت کنید. ممکن است بعضی از تاجران در کمتر از سه معامله در سال ورود کنند، اما با این حال بازدهی فوقالعادهای داشته باشند.
به این جمله از جسی لیوِرمور (Jessy Livermore) دقت کنید:
“پول با نشستن بهدست میآید، نه با معامله کردن.”
سعی کنید از ورود به یک معامله صرفاً بهخاطر انجام معامله، دوری کنید. نیازی نیست همیشه در حال معامله باشید. در واقع، در برخی از وضعیتهای بازار، حقیقتاً کاری نکردن و منتظرِ نمایان شدن فرصت بودن، خیلی سودآورتر است.
از این طریق، شما سرمایهتان را حفظ میکنید و آن را آماده نگه میدارید تا در زمانی که دوباره فرصت معاملهٔ خوب فرا رسید، استفادهاش کنید. یادتان باشد که فرصتها دوباره میآیند، شما فقط باید منتظرش باشید.
یک اشتباه مشابه دیگر تأکید زیاد بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر است. تحلیلهای صورتگرفته بر روی دورهٔ زمانی بلندتر نسبت به تحلیلهای صورت گرفته بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر، معمولاً قابل اعتناتر هستند.
بدین جهت که در دورهٔ زمانی کوتاهتر شلوغی بازار بیشتر است و برای همین شما را وسوسه میکند تا بیش از حد معمول معامله کنید.
با اینکه تعداد زیادی اسکالپر (افرادی که نوسانگیری میکنند) و معاملهگران کوتاهمدت موفق وجود دارند، معامله کردن در دورهٔ زمانی کوتاهتر معمولاً نسبتِ خطر به مزدِ بدی به همراه میآورد. بهعنوان یک استراتژی معاملهٔ پُرخطر، یقیناً به افراد تازهوارد پیشنهاد نمیشود.
3- معامله تلافیجویانه تحلیل تکنیکال
معمول است که بعد از یک ضرر قابل توجه، معاملهگران در تلاش باشند تا بلافاصله آن را جبران کنند. این چیزی هست که ما آن را معاملهٔ تلافیجویانه مینامیم. فرقی ندارد تحلیلگر تکنیکال، معاملهگر روزانه یا سوئینگ تریدر باشید؛ اجتناب کردن از تصمیمات احساسی بسیار حیاتی است.
آرام بودن در زمانی که همهچیز خوب پیش میرود، یا حتی دچار اشتباهات جزئی میشوید آسان است. اما آیا زمانی که همه چیز کاملاً غلط پیش میرود، میتوانید آرام بمانید؟ آیا میتوانید به برنامهٔ معاملاتی خود وفادار بمانید، حتی در زمانی که بقیه ترسیده و هول کردهاند؟
به واژه ی “تحلیل” در عبارت تحلیل تکنیکال دقت کنید. طبیعتاً این واژه دلالت بر یک رویکرد تحلیلی به بازارها را دارد، درست نمیگویم؟ پس چرا میخواهید در چنین چارچوبی یک تصمیم عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر میخواهید جزو بهترین معاملهگران باشید، باید همیشه آرامشتان را حفظ کنید حتی بعد از ارتکاب بزرگترین خطایتان از تصمیمات احساسی دوری کنید و تمرکزتان را روی حفظ طرز فکر منطقی و تحلیلی بگذارید.
بلافاصله معامله کردن بعد از متحمل شدن یک زیان بزرگ، به اینکه به زیانهای زیادتری منجر شود، بیشتر تمایل دارد. به همین جهت، بعضی معاملهگران به دنبال ضرر بزرگی که کردند، ممکن است اصلاً برای مدتی معاملهای نکنند. این گونه، میتوانند یک شروع تازهای بکنند و با یک ذهن پاک به معاملات بازگردند.
4- سرسختی بیش از حد برای تغییر نظر در تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید یک معاملهگر موفقی بشوید، از اینکه نظرتان را، آن هم زیاد، عوض کنید نترسید. وضعیت بازار امکان دارد خیلی سریع تغییر کند، و یک چیز قطعی است. وضعیت مدام تغییر خواهد کرد.
وظیفهٔ شما بهعنوان معاملهگر این است که این تغییرات را متوجه بشوید و خودتان را با آن وقف دهید. یک استراتژی که در شرایط خاصی در بازار کار میکند ممکن است در شرایط دیگری کلاً کار نکند.
بیایید بخوانیم که معاملهگر افسانهای پُول تیودر جونز (Paul Tudor Jones) چه نظری دربارهٔ پوزیشنهای خود داشته است:
“هر روز فرض میکنم پوزیشنی که دارم غلط است.”
تمرین خوبی است که سعی کنیم خودمان را در جایگاه مخالف استدلالی که داریم بگذاریم تا نقاط ضعف احتمالی را متوجه شویم. اینطوری تزها و تصمیمات سرمایهگذاری شما میتوانند جامعتر بشوند.
این ما را متوجه یک نکتهٔ دیگری هم میکند: سوگیری شناختی. سوگیریها میتوانند بهشدت روی قدرت تصمیمگیری شما تأثیر بگذارند، روی قضاوت شما سایه بیندازند، و دامنهٔ احتمالاتی را که میتوانید در نظر بگیرید محدود کنند.
مطمئن شوید تا حداقل سوگیریهای شناختی که ممکن است روی برنامهٔ تجاری شما اثر بگذارند را بفهمید، تا بتوانید عواقب آن را مؤثرتر کاهش دهید.
5- نادیده گرفتن وضعیتهای نامتعارف در بازار با تحلیل تکنیکال
مواقعی وجود دارد که جنبهٔ پیشبینیکنندهٔ تحلیل تکنیکال کمتر قابل اتکا میشوند. این مواقع میتوانند پدیدههای نادر (نظریه قوی سیاه) یا گونههای دیگری از وضعیت مفرط بازار باشند که به شدت تحت تأثیر احساسات و روانشناسی توده است. در نهایت، بازارها طبق اصل عرضه و تقاضا پیش میروند و امکان دارد مواقعی باشد که یک طرف شدیداً غیرمتعادل بشود.
بهعنوان مثال شاخص قدرت نسبی (RSI) را که یک شاخص حرکتی است، در نظر بگیرید. بهصورت کلی، اگر رقم شاخص کمتر از 30 باشد، آن دارایی ممکن است اشباع فروش در نظر گرفته شود.
آیا وقتی شاخص RSI کمتر از 30 میشود، به معنی یک سیگنال فوری معاملاتی است؟ قطعاً خیر! تنها به این معنی است که روند بازار به سمتی است که توسط فروشنده تعیین میشود. بهعبارت دیگر، فقط نشانهٔ این است که فروشندگان قویتر از خریداران هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور شاخص قدرت نسبی میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟» دیدن نمایید.
شاخص RSI در شرایط فوقالعاده بازار، میتواند به سطوح نهایی برسد. حتی ممکن است شاخص به اعداد یک رقمی سقوط کند، نزدیک به پایینترین رقم ممکن (صفر). حتی چنین رقم به شدت پایینی لزوماً به معنای این نیست که برگشتی قریبالوقوع باشد.
کورکورانه تصمیم گرقتن براساس اینکه ابزارهای تکنیکال در حال رسیدن به حد نهایی ارقام هستند، میتواند باعث از دست دادن مقدار زیادی از پولتان بشود.
این به ویژه در پدیده قوی سیاه صدق میکند، یعنی زمانی که خواندن پرایس اکشن (Price Action) میتواند بهصورت غیرمعمولی سخت بشود.
در چنین زمانهایی، بازار میتواند به یک سمت یا غیر آن برود، و هیچ ابزار تحلیلی متوقفشان نمیکند. برای همین همیشه مهم است که بقیهٔ عوامل را هم در نظر بگیرید و تنها روی یک ابزار تکیه نکنید.
6- فراموش کردن اینکه تحلیل تکنیکال یک بازی احتمالات است
تحلیل تکنیکال با «مطلق» سر و کار ندارد. با احتمالات سروکار دارد. این بدین معنی است که هر رویکرد تکنیکالی که استراتژی خود را روی آن بنا میکنید، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار طبق انتظار شما عمل کند. شاید تحلیل شما حاکی از آن باشد که احتمال نوسانات بالا و پایین بازار خیلی زیاد باشد، اما این هم هنوز قطعی نیست.
شما باید این را به حساب بیاورید که دارید استراتژی معاملاتی خود را سر و پا میکنید. فرقی ندارد هرچقدر هم که تجربه داشته باشید، هیچوقت فکر خوبی نیست که گمان کنید بازار تحلیل شما را دنبال میکند.
اگر این کار را کنید، شما نسبت به بیش از اندازه حساب کردن و شرط بستن روی یک پیشامد آسیبپذیر میشوید، بهطوری که در خطر ضرر مالی بزرگی قرار میگیرید.
7- کورکورانه پیروی کردن از دیگر معاملهگران تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید در یک مهارت استاد بشوید، پیشرفت دادن مهارت خود بهطور مداوم یک اصل اساسی است. این به خصوص در فعالیت کردن در بازارهای مالی صدق میکند.
در واقع، وضعیت متغیر بازار آن را یک ضرورت میکند. یکی از بهترین راهها برای یادگیری پیروی کردن از معاملهگران و تحلیلگران تکنیکال با تجربه است.
اما اگر دوست دارید همواره بهتر شوید، باید نقاط قوت خودتان را پیدا کنید و آنها را بسازید. میتوانیم آن را برتری شما بدانیم، چیزی که شما را از دیگر معاملهگران متمایز میکند.
اگر هر مصاحبهای با معاملهگران موفق را بخوانید، متوجه میشوید که هر کدام کاملاً استراتژی متفاوت خود را دارند. در حقیقت، یک استراتژی که برای یک معاملهگر بیهیچ عیبی کار میکند، میتواند برای معاملهگر دیگری کاملاً غیرکاربردی تلقی بشود.
بیشمار راه برای سود کردن از بازارها وجود دارد. فقط شما باید راهی را که با شخصیت و سَبکِ معامله کردن شما سازگار است، بیابید.
ورود به یک معامله براساس تجزیه و تحلیل شخص دیگری ممکن است چند دفعهای کار بکند. ولی اگر فقط کورکورانه بدون متوجه شدن زمینههای پنهانی آن، از معاملهگری پیروی کنید، قطعاً در بلندمدت کار نمیکند.
البته این به معنی عدم پیروی کردن و یاد گرفتن از بقیه نیست. مهم این است که ببینید آیا با آن فکر اقتصادی موافق هستید یا با سیستم معاملاتی شما سازگار است یا نه. شما نباید کورکورانه از معاملهگری پیروی کنید، حتی اگر با تجربه و مشهور باشند.
نتیجهگیری تحلیل تکنیکال
ما برخی از اساسیترین اشتباهاتی که شما باید از آنها دوری کنید را مرور کردیم. یادتان باشد معامله کردن راحت نیست و معمولاً با طرز فکر بلندمدت راحتتر عملی است.
همواره خوب بودن در معامله، اشتباهات رایج معامله گری پروسهای هست که زمان میبرد. نیازمند این است که تمرین زیادی برای اصلاح کردن استراتژیهای خود بکنید و یاد بگیرید چگونه ایدههای اقتصادی خود را قاعدهمند بکنید. اینگونه میتوانید نقاط قوت خود را بیابید، نقاط ضعفتان را بشناسید و کنترل تصمیمات معاملاتی و سرمایهگذاریتان را بهدست بگیرید.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
7 اشتباه رایج در تحلیل تکنیکال(TA)
تحلیل تکنیکال کار دشواری است! اگر برای مدتی معاملات انجام داده باشید، میدانید که اشتباه کردن بخشی از بازی است. در حقیقت هر معاملهگری ممکن است دچار ضرر و زیان شود حتی معامله گران باتجربه.
بنابراین، اشتباهات بدیهی وجود دارد که تقریباً هر فرد مبتدی هنگام شروع کار انجام میدهد. بهترین معامله گران همیشه روشنفکر، منطقی و آرام هستند. آنها برنامه خود را میدانند و تنها آنچه از شرایط بازار درمییابند را مدنظر دارند.
اگر قصد دارید موفق شوید، باید این کار را انجام دهید. داشتن این خصوصیات به شما کمک میکند تا مدیریت ریسک انجام دهید، اشتباهات خود را تحلیل کنید، روی نقاط قوت خودکار کنید و دائم تجربه کسب کنید. سعی کنید تا آرامترین فرد حاضر در اتاق باشید، بهویژه زمانی که همهچیز به نظر دشوار میرسند.
اکنون باید دید که چگونه میتوان از وقوع واضحترین اشتباهات جلوگیری کرد.
شما میتوانید به صورت اصولی توسط یک مرکز معتبر آموزش ارزهای دیجیتال در قالب سوپر دوره ارز دیجیتال مشاهده کنید
تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین روشهای تحلیل بازارهای مالی است که میتواند برای تمام بازارهای مالی از قبیل سهام، فارکس، طلا یا رمزارز مورداستفاده قرار گیرد.
بااینکه مفاهیم اصلی تحلیل تکنیکال را میتوان بهسادگی فراگرفت، تسلط کامل بر آن نیز کار سختی است. زمانی که درصدد کسب مهارت جدید هستید، اشتباه کردن در این مسیر کاملاً طبیعی است. این موضوع در مورد معاملهگری و سرمایهگذاری میتواند زیانآور باشد. اگر مراقب نباشید و از اشتباهات خود درس نگیرید، بخش مهمی از سرمایه خود را در معرض از دست دادن قرار میدهید. درس گرفتن از اشتباهات بسیار خوب است اما تلاش برای اشتباه نکردن بهتر است.
این مقاله برخی از اشتباهات رایج در مورد تحلیل تکنیکال را به شما معرفی میکند. اگر تازه مشغول به معاملهگری شدهاید، باید در ابتدا با اصول اولیه تحلیل تکنیکال آشنا شوید. مقالههای تحلیل تکنیکال و 5 اندیکاتور ضروری مورد استفاده در تحلیل تکنیکال را مطالعه کنید.
رایجترین اشتباهات تریدرها در تحلیل تکنیکال
- 1.رها کردن کار پیش از ورود ضرر بیشتر
این بخش را با نقلقولی از اد سیکوتا (Ed Seykota) معاملهگر کالا آغاز میکنیم:
«اجزای یک معامله خوب عبارتاند از: (1) رها کردن کار پیش از ورود ضرر بیشتر، (2) رها کردن کار پیش از ورود ضرر بیشتر و (3) رها کردن کار پیش از ورود ضرر بیشتر. اگر این سه قانون را دنبال کنید فرصتی به دست خواهید آورد.»
به نظر گام سادهای میرسد، اما تأکید بر اهمیت آن همیشه کار درستی است. زمانی که صحبت از معاملهگری و سرمایهگذاری میشود، حفظ سرمایه باید اولویت اول شما باشد.
آغاز معاملهگری کار سختی است. برای شروع معامله باید این رویکرد را دنبال کنید: گام اول برنده شدن نیست بلکه نباختن است. به همین علت شروع معاملهگری با پوزیشن کوچکتر یا حتی استفاده نکردن از وجوه واقعی بهتر است. برای مثال قراردادهای آتی Binance یک شبکه تست دارند که میتوانید در آن استراتژیهای خود را پیش از اینکه روی پول واقعی خود ریسک کنید، تست کنید. به اینترتیب میتوانید از سرمایه خود محافظت کنید و تنها زمانی روی آن ریسک کنید که به نتایج خوبی دستیافته باشید.
تعیین حد ضرر (stop-loss) کاری خردمندانه است. معاملات شما باید یک نقطه نامعتبر شدن (invalidation point) داشته باشند. در اشتباهات رایج معامله گری این نقطه است که اشتباه خود را میپذیرید و اذعان میدارید که ایده معاملاتی شما اشتباه بود. اگر از این طرز فکر در معاملات خود استفاده نمیکنید، احتمالاً در درازمدت عملکرد خوبی نخواهید داشت. حتی یک معامله بد میتواند برای پرتفوی شما مضر باشد و باید جلوی این ضرر را با امید به بهبود شرایط بازار بگیرید.
- 2.انجام معامله بیشازاندازه (overtrading)
زمانی که یک معاملهگر فعال هستید، معمولاً این اشتباه رخ میدهد که همیشه باید مشغول معامله باشید. معامله شامل تحلیل فراوان و گاهی تنها نشستن و صبر کردن است اگر استراتژیهای معاملاتی داشته باشید، باید مدتی منتظر بمانید تا یک سیگنال مناسب برای ورود به معامله پیدا کنید. برخی از معامله گران در کمتر از سه معامله در سال وارد میشوند و با اینوجود سود قابلتوجهی به دست میآورند.
این نقلقول جسی لیورمور که معاملهگر پیشرو در معاملات روزانه است را بررسی میکنیم:
«پول درآوردن با نشستن صورت میگیرد نه معامله کردن»
به خاطر خود معامله وارد یک معامله نشوید. لازم نیست همیشه در یک معامله باشید. در حقیقت، گاهی اوقات با توجه به شرایط بازار تنها باید صبر کرد تا فرصتی پیش بیاید. به این صورت سرمایه خود را حفظ میکنید و زمانی که فرصت مناسب معاملاتی پیش بیاید از آن استفاده میکنید. باید به خاطر داشت که همیشه فرصتهایی پدیدار میشوند، تنها باید برای یافتن آنها صبر کنید.
تأکید بیشازاندازه بر بازههای زمانی کوچکتر، یک خطای معاملاتی مشابه است. تحلیل صورت گرفته روی بازههای زمانی بزرگتر، موثقتر از تحلیل صورت گرفته روی بازههای زمانی کوچکتر است. از اینرو، بازههای زمانی کوچک نویز زیادی در بازار ایجاد میکنند و اغلب شما را ترغیب به ورود به معامله میکنند. بااینکه اسکالپرها و معامله گران سودآور موفق بسیاری وجود دارند، انجام معامله در بازههای زمانی کوچکتر معمولاً سبب ایجاد نسبت ریسک/ریوارد (risk/reward ratio) بدی میشود. ازآنجاییکه این استراتژی معاملاتی ریسک زیادی دارد، به افراد مبتدی توصیه نمیشود.
- 3.معاملات انتقامجویانه (Revenge trading)
مسلماً معامله گران پسازاینکه متحمل ضرر میشوند درصدد جبران برمیآیند. این نوع معاملات را معاملات انتقامجویانه مینامیم. چه تصمیم داشته باشید یک تحلیلگر تکنیکال باشید، یا یک معاملهگر روزانه یا حتی یک معاملهگر سوئینگ، تفاوتی نمیکند، اجتناب از تصمیمگیریهای احساسی بسیار مهم است.
زمانی که همهچیز خوب پیش میرود، یا حتی زمانی که اشتباهات کوچک انجام میدهید، آرام ماندن کار سادهای است؛ اما اگر همهچیز اشتباه بهپیش برود میتوان آرام ماند؟ آیا میتوانید بااینکه میبینید دیگران از وضعیت موجود احساس ترس کردهاند، طرح معاملاتی خود را ادامه دهید؟
به کلمه «تحلیل» در تحلیل تکنیکال توجه کنید. طبیعتاً این کلمه نشانگر رویکردی تحلیلی به بازارها است. ازاینرو، چرا عجله کنید و تصمیمات احساسی در این بازه زمانی بگیرید؟ اگر میخواهید یکی از بهترین معاملهگرها باشید، باید بتوانید حتی پس از وقوع اشتباهات بزرگ آرامش خود را حفظ کنید. تصمیمگیریهای احساسی انجام ندهید و بر حفظ طرز فکر منطقی و تحلیلی خود تمرکز کنید.
انجام معامله بلافاصله پس از یک ضرر هنگفت موجب ضررهای بیشتر میشود. ازاینرو برخی از معامله گران پس از یک ضرر هنگفت تا مدتی دست به معامله نمیزنند. بهاینترتیب میتوانند شروعی تازه داشته باشند و با ذهن باز به معاملهگری مجدد بپردازند.
- 4.بهراحتی تغییر عقیده نمیدهید
اگر قصد دارید که معاملهگر موفقی باشید، سعی کنید طرز فکر خود را تغییر دهید. شرایط بازار میتوانند بهسرعت و دائماً تغییر کنند. شما بهعنوان یک معاملهگر باید قادر به تشخیص این تغییرات باشید و خود را با آنها مطابقت دهید. یک استراتژی که در یک بازار کاربرد بسیاری دارد ممکن است در بازار دیگری بلااستفاده باشد.
پاول تودور جونز (Paul Tudor Jones) معاملهگر افسانهای در مورد پوزیشنهای خود میگوید:
«هرروز اینطور فرض میکنم که همه پوزیشنهایی که دارم اشتباه هستند»
این طرز فکر به شما کمک میکند تا از زاویهای دیگر پوزیشن خود را بررسی کنید و نقاط ضعف آن را ببینید. بهاینترتیب ایده سرمایهگذاری (و تصمیمگیری) شما قابلدرکتر خواهند بود.
همچنین نکته دیگری را میتوان دریافت: تمایلات شناختی. تمایلات میتوانند بر تصمیمگیری و قضاوت شما تأثیر بگذارند و دامنه احتمالاتی را که میتوانید مدنظر قرار دهید محدود سازند. حداقل مطمئن شوید که تمایلات شناختی که بر طرح معاملاتی شما تأثیر میگذارند را درک میکنید تا بتوانید پیامدهای آن را کاهش دهید.
- 5.شرایط نامساعد بازار را نادیده میگیرید
گاهی اوقات ویژگیهای قابل پیشبینی تحلیل تکنیکال چندان قابلاطمینان نیستند. این ویژگیها میتوانند رویدادهای black swan باشند یا دیگر شرایط نامساعد بازار که تحت تأثیر احساسات و روانشناسی توده (mass psychology) قرار دارند. درنهایت میزان عرضه و تقاضا کنترلکننده بازار هستند و گاهی اوقات یکی از طرفها (عرضه یا تقاضا) بیشتر از دیگری است و عدم توازن ایجاد میکند.
مثال شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index(RSI)) که یک اندیکاتور ممنتوم (momentum) است را در نظر بگیرید. اگر در کل عدد زیر 30 باشد دارایی نشان دادهشده روی نمودار اشباع فروش در نظر گرفته میشود. آیا به این معنا است که زمانی که عدد شاخص قدرت نسبی به زیر 30 میرود سیگنالی برای انجام معامله است؟ مسلماً نه! آنچه برداشت میشود این است که ممنتوم بازار از سوی فروشنده تعیین میشود. بهعبارتدیگر نشانگر قدرتمندتر بودن فروشندگان نسبت به خریداران است.
شاخص قدرت نسبی میتواند در طی شرایط خارقالعاده بازار به بالاترین سطح برسند. همچنین میتواند تا اعداد تکرقمی که به حداقل عدد یعنی صفر نزدیک هستند، کاهش یابد. حتی چنین اشباع فروشی به این معنا نیست که وقوع یک بازگشت نزدیک است.
اگر بر اساس اینکه عدد ابزارهای تکنیکال به بالاترین میزان رسیدهاند تصمیم اشتباهی بگیرید، احتمال دارد پول زیادی را از دست بدهید. این موضوع بهویژه در طی رویدادهای black swan که خواندن پرایس اکشن بسیار سخت است، صحت دارد. در طی چنین زمانهایی بازارها در یکجهت پیش میروند و هیچ ابزار تحلیلی قادر به متوقف ساختن آنها نیست. به همین علت باید همیشه دیگر فاکتورها را نیز مدنظر قرارداد و به یک ابزار بسنده نکنید.
- 6.فراموش میکنید که تحلیل تکنیکال بازی احتمالات است
گاهی اوقات ویژگیهای قابل پیشبینی تحلیل تکنیکال چندان قابلاطمینان نیستند. این ویژگیها میتوانند رویدادهای black swan باشند یا دیگر شرایط نامساعد بازار که تحت تأثیر احساسات و روانشناسی توده (mass psychology) قرار دارند. درنهایت میزان عرضه و تقاضا کنترلکننده بازار هستند و گاهی اوقات یکی از طرفها (عرضه یا تقاضا) بیشتر از دیگری است و عدم توازن ایجاد میکند.
مثال شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index(RSI)) که یک اندیکاتور ممنتوم (momentum) است را در نظر بگیرید. اگر در کل عدد زیر 30 باشد دارایی نشان دادهشده روی نمودار اشباع فروش در نظر گرفته میشود. آیا به این معنا است که زمانی که عدد شاخص قدرت نسبی به زیر 30 میرود سیگنالی برای انجام معامله است؟ مسلماً نه! آنچه برداشت میشود این است که ممنتوم بازار از سوی فروشنده تعیین میشود. بهعبارتدیگر نشانگر قدرتمندتر بودن فروشندگان نسبت به خریداران است.
شاخص قدرت نسبی میتواند در طی شرایط خارقالعاده بازار به بالاترین سطح برسند. همچنین میتواند تا اعداد تکرقمی که به حداقل عدد یعنی صفر نزدیک هستند، کاهش یابد. حتی چنین اشباع فروشی به این معنا نیست که وقوع یک بازگشت نزدیک است.
اگر بر اساس اینکه عدد ابزارهای تکنیکال به بالاترین میزان رسیدهاند تصمیم اشتباهی اشتباهات رایج معامله گری بگیرید، احتمال دارد پول زیادی را از دست بدهید. این موضوع بهویژه در طی رویدادهای black swan که خواندن پرایس اکشن بسیار سخت است، صحت دارد. در طی چنین زمانهایی بازارها در یکجهت پیش میروند و هیچ ابزار تحلیلی قادر به متوقف ساختن آنها نیست. به همین علت باید همیشه دیگر فاکتورها را نیز مدنظر قرارداد و به یک ابزار بسنده نکنید.
- 7.دیگر معامله گران را کورکورانه دنبال میکنید
اگر میخواهید در هر مهارتی بهترین باشید، باید همیشه سعی در بهبود آن مهارت داشته باشید. این مسئله بهویژه زمانی درست است که بحث معامله در بازارهای مالی باشد. در حقیقت تغییر شرایط بازار این مسئله را الزامی میسازد. یکی از بهترین روشهای یادگیری، دنبال کردن تحلیلگران تکنیکال و معامله گران باتجربه است.
بااینوجود، اگر تمایل دارید همیشه در این کار خوب باشید باید نقاط قوت خود را پیدا کنید و آنها را تقویت کنید. میتوان آن را edge شما نامید، یعنی آنچه اشتباهات رایج معامله گری شما را بهعنوان یک معاملهگر متفاوت از دیگران میسازد.
اگر مصاحبههای انجامشده با معامله گران موفق را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که استراتژیهای کاملاً مختلفی دارند. در حقیقت، ممکن است یک استراتژی برای یک معاملهگر مناسب باشد و برای دیگری نه. روشهای بسیاری برای کسب سود از بازار وجود دارد. تنها باید ببینید که کدام روش باشخصیت و سبک معاملاتی شما تناسب بیشتری دارد.
ورود به یک معامله بر اساس تحلیل فرد دیگر شاید چند بار کارایی داشته باشد. بااینوجود اگر از دیگر معامله گران بدون اینکه موضوع اصلی را بدانید پیروی کنید، در درازمدت با مشکلاتی روبرو خواهید شد. البته به این معنا نیست که نباید دیگران را دنبال کرد و از آنها آموخت. موضوع مهم بعدی این است که آیا با ایده معاملاتی موافق هستید و با سیستم معاملاتی شما مطابقت دارد یا نه. نباید از دیگران کورکورانه پیروی کرد، حتی اگر باتجربه و شناختهشده هستند.
کلام آخر:
اگر میخواهید در هر مهارتی بهترین باشید، باید همیشه سعی در بهبود آن مهارت داشته باشید. این مسئله بهویژه زمانی درست است که بحث معامله در بازارهای مالی باشد. در حقیقت تغییر شرایط بازار این مسئله را الزامی میسازد. یکی از بهترین روشهای یادگیری، دنبال کردن تحلیلگران تکنیکال و معامله گران باتجربه است.
بااینوجود، اگر تمایل دارید همیشه در این کار خوب باشید باید نقاط قوت خود را پیدا کنید و آنها را تقویت کنید. میتوان آن را edge شما نامید، یعنی آنچه شما را بهعنوان یک معاملهگر متفاوت از دیگران میسازد.
اگر مصاحبههای انجامشده با معامله گران موفق را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که استراتژیهای کاملاً مختلفی دارند. در حقیقت، ممکن است یک استراتژی برای یک معاملهگر مناسب باشد و برای دیگری نه. روشهای بسیاری برای کسب سود از بازار وجود دارد. تنها باید ببینید که کدام روش باشخصیت و سبک معاملاتی شما تناسب بیشتری دارد.
ورود به یک معامله بر اساس تحلیل فرد دیگر شاید چند بار کارایی داشته باشد. بااینوجود اگر از دیگر معامله گران بدون اینکه موضوع اصلی را بدانید پیروی کنید، در درازمدت با مشکلاتی روبرو خواهید شد. البته به این معنا نیست که نباید دیگران را دنبال کرد و از آنها آموخت. موضوع مهم بعدی این است که آیا با ایده معاملاتی موافق هستید و با سیستم معاملاتی شما مطابقت دارد یا نه. نباید از دیگران کورکورانه پیروی کرد، حتی اگر باتجربه و شناختهشده هستند.