تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی

در یک جمله می توان وظیفه تحلیل گر بنیادی را اینگونه تشریح کرد: یک تحلیل گر بنیادی وظیفه دارد که ارزش واقعی یک سهم را بدست بیاورد و سپس بر اساس قیمت فعلی سهم تصمیم به خرید و یا فروش سهم مورد نظر بگیرد.
تحلیل بنیادی چیست ؟!
تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis که با نام های تحلیل پایه ای ، اساسی و ریشه ای نیز شناخته می شود یک روش علمی برای ارزشیابی مالی یک سرمایه گذاری بر اساس قیمت و ارزش می باشد.
هدف از تحلیل بنیادی یک سهام پیدا کردن ارزش ذاتی آن سهام و پیش بینی تغییرات قیمت آن در آینده می باشد. با تحلیل بنیادی می توان عملکرد تجاری، مدیریت و ریسک شرکت را نیز ارزیابی کرد. در این راستا باید تمامی صورت های مالی شرکت، شرکت های مشابه، مزیت های رقابتی، بازار های تحت پوشش شرکت و عوامل اقتصادی تاثیر گذار همانند نرخ بهره، مالیات، تورم، نرخ ارز٬ صادرات محور و یا واردات تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی محور بودن شرکت٬ تصمیماته قانون گذار٬ سود پیش بینی و …. را مورد توجه و بررسی قرار داد.
یک سرمایه گذار موفق باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را به دقت مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و بطور هوشمندانه تصمیم گیری کند. لازم به ذکر است که بطور کلی دو نوع روش تحلیلی برای فعالیت در بازار سرمایه وجود دارد که تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال نام دارند. این دو تحلیل گاهی اوقات در مقابل هم و گاهی اوقات نیز مکمل یکدیگر هستند.
برای مطالعه درباره تحلیل تکنیکال حتما از دوره تحلیل تکنیکال چیست؟! شروع کنید.
همچنین برای انتخاب روش تحلیلی خود می توانید از مقاله تکنیکال یا بنیادی کمک بگیرید.
ارزش و قیمت در تحلیل بنیادی
گفتیم که در تحلیل بنیادی هدف پیدا کردنه ارزش ذاتی می باشد اما منظور از ارزش ذاتی چیست؟!
در ادبیات مالی و سرمایه گذاری بین ارزش و قیمت تفاوت وجود دارد. برای مثال قیمت خودروی پراید حدود ۵۰ میلیون تومان می باشد اما آیا ارزش پراید نیز همین مقدار می باشد و ۵۰ میلیون تومان می ارزد؟! آیا ارزش پراید ۷۰ میلیون و یا ۳۰ میلیون تومان نیست؟! اصلا چگونه می توان به ارزش ذاتی آن پی برد؟!
بطور مختصر می توان گفت قیمت یک کالا، مبلغی است که کالا در آن میزان خرید و فروش می شود اما ارزش ذاتی مبلغی است که ارزش واقعی آن کالا را نشان می دهد.
برای مطالعه بیشتر در مورد تفاوت ارزش و قیمت به این مطلب مراجعه کنید: فرق بین ارزش و قیمت
ارزش گذاری:
می توان گفت مهم ترین ویژگی یک تحلیلگر بنیادی توانایی او در ارزش گذاری است. بیشتر اشتباهات ما در موضوع سرمایه گذاری از خطای ما در ارزش گذاری حاصل می شود. برای مثال چیزی مانند سهام و یا ملکی را با قیمتی بیشتر از ارزش آن می خریم و طبیعتا هیچ فرد عاقلی حاضر نیست یک جنس را به قیمت گران تر بخرد ما نیز مجبور می شویم آن را در قیمت پایین تر و با ضرر بفروشیم.
فرض کنید سهامی در قیمت ۱۰۰۰ تومان معامله می شود شما با بررسی صورت های مالی و شایعاتی که از آن شرکت شنیده اید ارزش آن سهام را ۱۳۰۰ تومان در ۶ ماه آینده برآورد می کنید و به همین دلیل آن را خریداری می کنید. این در حالی است که تنها ۸۵۰ تومان می ارزد، طبیعتا تا مدتی بعد قیمت سهام تا حدود ارزش ذاتی اش یعنی ۸۵۰ تومان نزول می کند و شما مجبور می شوید با ضرر آن را بفروشید.
مشکل بسیاری از ما این است که قیمت همه چیز را می دانیم اما ارزش هیچ یک را نمی دانیم و این مسئله می تواند تمام زحمات و سرمایه های مالی و زمانی ما را نابود کند.
اگر در ارزش گذاری هایمان بیشتر دقت کنم و برای هر چیزی به اندازه ارزشش بها پرداخت کنیم حتی با کاهش قیمت آن نیز نمی ترسیم چون می دانیم ارزش آن بیشتر است و روزی قیمت آن به ارزشش می رسد.
هر دارایی ارزشی دارد و ارزش گذاری نیز انواع و مدل های مختلفی دارد.برای پرداختن به مبحث ارزش گذاری مقاله ای مجزا برای این مبحث در نظر خواهیم گرفت.
خرید و فروش با تحلیل بنیادی:
در تحلیل بنیادی اصلی وجود دارد به این مضمون که قیمت یک کالا در نهایت به ارزش ذاتی آن تمایل خواهد داشت، یعنی اگر قیمت کمتر از ارزش ذاتی آن باشد بالا خواهد رفت و به آن خواهد رسید و برعکس اگر قیمت بالاتر از ارزش محصول باشد کاهش پیدا خواهد کرد تا به ارزش آن برسد.
در تحلیل بنیادی نیز پس از بدست آوردن ارزش ذاتی آن را با قیمت فعلی سهام مقایسه می کنیم، اگر قیمت کمتر از ارزش بود سهام را خریداری می کنیم و صبر می کنیم تا قیمت به ارزش آن برسد، اگر هم قیمت سهام بیشتر از ارزش آن بود نه تنها اقدام به خرید نمی کنیم بلکه اگر آن سهام را داشته باشیم اقدام به فروش نیز می کنیم.
در یک جمله می توان وظیفه تحلیل گر بنیادی را اینگونه تشریح کرد: یک تحلیل گر بنیادی وظیفه دارد که ارزش واقعی یک سهم را بدست بیاورد و سپس بر اساس قیمت فعلی سهم تصمیم به خرید و یا فروش سهم مورد نظر بگیرد.
عوامل مورد بررسی در تحلیل بنیادی:
عوامل مورد بررسی یک شرکت در تحلیل بنیادی بسیار زیاد هستند و از عوامل درونی شرکت مانند حسابداری آن تا وضعیت بازار های جهانی را باید مورد بررسی قرار داد.از این رو دسته بندی های مختلفی نیز برای آنها وجود دارد ما برای توضیح این عوامل را بصورت کلی به دو دسته عوامل کمی و عوامل کیفی تقسیم می کنیم.
عوامل کمی:
عوامل کمی عواملی هستند که قابلیت اندازه گیری دارند و می توان با اعداد و ارقام حسابی در مورد آنها صحبت کرد. منبع این عوامل اغلب صورت های مالی شرکت مانند صورت سود و زیان، صورت جریان نقدی، ترازنامه و … می باشد که برای شرکت های بورسی می توان این موارد را از طریق سایت کدال بدست آورد. برای مثال حاشیه سود، مقدار فروش، نسبت های مالی شرکت و …. از عوامل کمی محسوب می شوند.
برای مطالعه کامل درباره سایت کدال پیشنهاد می کنیم مقاله لینک شده را از دست ندهید: کدال چیست؟!
در عوامل کمی شما حساب می کنید که شرکت چه مقدار بدهی دارد و آیا می تواند بدهی های خود را تسویه کند؟! مدت تسویه آن چقدر خواهد بود؟! قدرت نقدینگی شرکت چقدر است؟! آیا شرکت از سرمایه خود به درستی استفاده می کند؟! نسبت دارایی های ثابت و جاری شرکت چه مقدار است؟! نرخ بهره بانکی، تورم و … چه تاثیراتی بر وضعیت حال و آینده شرکت خواهند داشت؟! و هزاران مورد دیگر که با محاسبه عوامل کمی بدست می آیند و در نهایت شرکت ارزش گذاری می شود.
عوامل کیفی:
عوامل کیفی برعکس عوامل کمی در هیچ جایی بصورت عدد و رقم اعلام نمی شوند و ارزش گذاری آنها بطور آزادانه در اختیار تحلیل گر است و همین امر باعث اختلاف نظر تحلیل گران می شود، چون نظرات شخصی و سلیقه ای نیز در آن دخیل می شود و هیچ شاخص واحدی برای اندازه گیری دقیق آنها وجود ندارد.
عوامل کیفی موارد و جنبه های نامشهودی همانند کیفیت مدیریت شرکت یا اعتبار برند تجاری یا رویکرده آینده ی بازار نسبت به آن شرکت و … می باشد.
برای مثال شما در هیچ جا نمی بینید که بگویند مدیریت شرکت الف ۲ میلیارد تومان ارزش گذاری شده بلکه این ارزش گذاری به عهده خوده تحلیل گر و شناخت او نسبت به مسائل مدیریت، برند تجاری و … می باشد.
در تحلیل بنیادی نیز اکثر خطا ها و سختی ها مربوط به عوامل کیفی می باشند که نامشهود هستند و ارزش گذاری آنها ساده نیست.ابزار مورد استفاده در بررسی عوامل کیفی بیشتر اخبار و تحقیقات آماری هستند. برای مثال می توان در تحقیقی میزان رضایت مشتریان یک شرکت را بطور تخمینی برآورد کرد.
تفاوت قیمت ها بر اساس تحلیل بنیادی به هر دو مورد عوامل کمی و کیفی مربوط می شود. عوامل کمی هماننده نرخ تورم و بهره بانکی همواره در حال تغییر هستند و به همین دلیل قیمت سهام نیز دائما تغییر می کند. عوامل کیفی نیز به دلیل اختلاف نظرات شخصی و سلیقه ای و نبودن اطلاعات آماری دقیق باعث نوسان قیمت می شوند.
وارن بافت اسطوره ی تحلیل بنیادی:
وارن بافت مشهور ترین و موفق ترین سرمایه گذار قرن اخیر و سومین فرد ثروتمند جهان با حدود ۸۵ میلیارد دلار سرمایه می باشد. شهرت٬ ثروت و موفقیت وارن بافت و آموزه های اصولی او در حوزه تحلیل بنیادی زبان زد بسیاری از فعالین کوچک و بزرگ بازار سرمایه می باشد.
وارن بافت الگوی معامله گری جهان و فردی الهام بخش برای تمام دنیا می باشد. او با موفقیت هایی که بدست آروده است به عنوان یکی از پنج فرد ثروتمند دنیا محسوب می شود.
وارن بافت بیش از ۷۰ سال است که به شغل سرمایه گذاری و سبدگردانی مشغول است و میزان ثروت میلیارد دلاری او گواهی بر موفقیت های بزرگ او در این مدت طولانی است. وارن تمام سرمایه و ثروت خود را از سرمایه گذاری و با روش تحلیل بنیادی سهام بدست آورده است.
هر جمله وارن بافت درسی بزرگ درحوزه مباحث سرمایه گذاری می باشد.اصول سرمایه گذاری و آموزه های او همواره الگو و راهنمایی برای سرمایه گذاران است.وارن بافت این اصول را از استاد خود بنجامین گراهام فرا گرفته و با تکامل آنها حتی از استاد خود هم پیشی گرفت.
مطالعه کتاب گلوله برفی که زندگینامه ای مختصر از وارن بافت میباشد می تواند کمک زیادی برای شناخت وارن بافت بکند.
پیشنهاد می کنیم این مطلب را از دست ندهید: بنجامین گراهام و نظریه ارزش ذاتی سهام
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال چیست و چطور انجام می شود؟
هر آن چیزی که باید در آموزش تحلیل فاندامنتال یا بنیادی ارزهای دیجیتال بدانید
طی آموزش تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال، کاربران با دانش ارزیابی پارامترهای مختلف یک دارایی آشنا می گردند. این پارامترها در حالت کلی شامل فاکتورهای اقتصادی، مالی و دیگر موارد است که سبب می گردد بتوان ارزش واقعی دارایی در حال حاضر را به دست آورد. همچنین احتمال پیش بینی بهای دارایی در آینده را نیز بالا می برد.
در هنگام استفاده از تحلیل فاندامنتال یا Fundamental analysis که به آن تحلیل بنیادی نیز گفته می شود، معامله گر یا تحلیل گر وضعیت یک پروژه یا شرکت را از جوانب گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. او اخبار و وقایع با اهمیت را پیگیری می کند.
تعریف تحلیل فاندامنتال به زبان دیگر آن است که هرگاه جنبه های مختلف و فاکتورهای موثر بر یک طرح یا شرکت به گونه ای مورد آنالیز واقع شود که تمامی ارزش ذاتی و عامل های بالقوه آن را بتوان تشخیص داد، گفته می شود که تجزیه و تحلیل بنیادی انجام گرفته است.
مثالی در این مورد آن است که اگر خبر توزیع بیت کوین از طریق اخبار شبکه های اجتماعی انتشار یابد و فردی پیش بینی کند که قیمت بالاتر خواهد رفت، آنگاه اقدام به خرید بیت کوین می نماید. این شخص، تحلیل بنیادی را برای تصمیم به خریداری بیت کوین به کار برده است.
در ادامه این مقاله ارز دیجیتال با مراحل مختلف تحلیل فاندامنتال آشنا می شوید.
وقتی به دنبال یک سرمایه گذاری بالقوه هستید، این موارد را به خاطر داشته باشید. البته این یک لیست جامع نیست، اما یک روش عالی برای شماست که بتوانید تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری های احتمالی ارزهای رمزنگاری را شروع کنید تا به یک معامله گر ارز دیجیتال بهتر تبدیل شوید.
انواع تحلیل ها در بازارهای مالی کدامند؟
در بازارهای مالی، سه نوع تحلیل مختلف با تعاریف تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال و تحلیل احساسات وجود دارد.
در تحلیل تکنیکال از فهرست قیمت های گذشته یک کالا، دارایی، سهام و یا ارز استفاده می شود. در این نوع تحلیل، همچنین اندیکاتورهای مختلفی به کار گرفته می شود. با استفاده از این موارد تحلیل گر میتواند روند قیمت را در آینده پیشبینی نماید. در تحلیل فنی یا تکنیکال برای سنجش بازار تنها مطالعه نمودارهای حرکت قیمت ها مورد نیاز است و معیارهای دیگری در نظر گرفته نمی شود.
در تحلیل احساسات نیز، از اندیکاتورهای مختلفی برای ارزیابی و آنالیز احساسات اکثریت افراد جامعه استفاده می شود. این نوع تجزیه و تحلیل تقریبا همانند تحلیل فاندامنتال عمل می کند.
اگر تریدری بخواهد ریسک سرمایه گذاری و معاملات خود را کم می کند، لازم است از انواع تحلیل ها و ابزارها برای پیش بینی چگونگی معامله خود استفاده نماید. در اینصورت احتمال موفقیت معامله گر افزایش خواهد یافت.
آیا تحلیل فاندامنتال در بازار بورس و بازار ارزهای دیجیتال متفاوت است؟
بعضی بر این باورند که سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال مشابه با بازار بورس و یا بازار سهام است. لازم است بدانید که استفاده از روش تجزیه و تحلیل فاندامنتال در این دو بازار، تفاوتهای اساسی با همدیگر دارند.
فرض کنید بخواهید در بازار بورس بر روی سهام یک شرکت سرمایه گذاری نمایید. شاخص هایی که میزان رشد شرکت را نشان می دهند، در آمد دوره های سه ماهه، راندمان و سود شرکت به عنوان ابزار تحلیل به کار گرفته می شوند. این فاکتورها می توانند شاخص های خوبی برای یک سرمایه گذار باشند، زیرا می تواند با بررسی این عوامل احتمال افزایش یا کاهش قیمت در آینده را پیش بینی کرده و متوجه شد که وضعیت سهام این شرکت در آینده چگونه خواهد شد.
ابزارهایی که جهت تحلیل فاندامنتال در بازار بورس کاربرد دارد، حاوی بررسی گزارش های درآمد شرکت، عملکرد و کارآیی شرکت، گزارش های هیئت مدیره و اخبار انتشاریافته از وضعیت شرکت می باشد. در ادامه می بینید ابزاری که در تحلیل بنیادی بازار ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار می گیرد، با این ابزار در بازار بورس کاملا فرق دارد.
چه فاکتورهایی در آموزش تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال موثر هستند؟
برای آنکه نقش تحلیل فاندامنتال را در هر سرمایه گذاری بدانیم، اولین موردی که لازم است در نظر داشته باشیم، مقصود ما از سرمایه گذاری است. به طور معمول سرمایه گذاری به سه گروه بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت دسته بندی می نمایند.
سرمایه گذارانی که در سرمایه گذاری های کوتاه مدت دارای تجربه هستند، بر این باورند که در اینگونه سرمایه گذاری ها می توان تنها با استفاده از تحلیل تکنیکال، معاملات پر سودی را انجام داد؛ حتی بدون آنکه آنالیز فاندامنتال را در نظر بگیرند.
اگر سرمایه گذاری های شخص میان مدت و به خصوص بلندمدت باشد، لازم است هر دو نوع تحلیل یعنی آنالیز تکنیکال و فاندامنتال را در بررسی های بازار مالی خود به کار گیرند.
به عنوان اطمینان بیشتر و کم کردن ریسک معاملات، کاربران می توانند تحلیل احساسات را نیز به کار ببرند.
در آموزش تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال، تریدرها باید این نکته را در نظر داشته باشند که فاکتورهای موثر بر قیمت رمزارزها، با فاکتورهای موثر بر ارزهای سنتی و سهام متفاوت است. در ادامه به بررسی این تفاوت ها می پردازیم.
فاکتور مارکت کپ چه نقشی در تحلیل فاندامنتال دارد؟
اصطلاح مارکت کَپ در واقع ارزش کل بازار را مشخص می کند. مقدار مارکت کپ که بر حسب دلار سنجیده می شود، مقدار کل سرمایۀ در حال گردش هر رمزارز را نشان می دهد.
برای آگاهی از مقدار مارکت کپ برای هر ارز دیجیتال می توانید به سایت کوین مارکت کپ مراجعه نمایید. مقدار مارکت کپ با این فرمول محاسبه می گردد:
ارزش کل بازار برابر است با تعداد کل کوین های در گردش ضربدر قیمت یک واحد از کوین مورد نظر.
به عنوان مثال در نظر بگیرید که قیمت هر بیت کوین در 30 ژوئیه 2020 برابر با 10960.71 دلار است و مقدار کل بیت کوین های در گردش درج شده در سایت کوین مارکت کپ برابر با 18446775 بیت کوین است. در نتیجه مقدار کل سرمایه بیت کوین طبق فرمول بالا با 18446775 ضربدر 10960.71 محاسبه شده و مقدار آن برابر با 202189751210.25 می گردد.
چیزی که ارزش یک رمزارز را در بازار مشخص می کند مارکت کپ یا در واقعیت کل سرمایه فعلی آن رمزارز در بازار ارزهای رمزنگاری است. این پارامتر ارزش یک رمزارز در مقابل دیگر رمزارزها را نشان می دهد. در وبسایت کوین مارکت کپ، ترتیب رمزارزهای گوناگون بر پایه مارکت کپ برای هر رمزارز مشخص شده است.
در حالت کلی می توان گفت که مقدار کل سرمایه یک ارز دیجیتال یا مارکت کپ آن ارز، به طور مستقیم بر میزان ریسک معاملات با آن رمزارز اثر می گذارد. زیاد بودن میزان مارکت کپ به این معنی است که حجم سرمایه بالایی در این رمزارز وجود دارد. بنابراین می تواند در حکم یکی از فاکتورهایی باشد که ریسک معاملات در این ارز دیجیتال را کاهش می دهد.
چگونه می توان میزان ریسک سرمایه گذاری در رمزارزهای مختلف را مقایسه کرد؟
برای آنکه کارایی بهتر فاکتور مارکت کپ را درک کنیم، میتوان این پارامتر را برای ارزهایی که خصوصیات مشابه دارند، محاسبه کرده و در یک گروه تقسیم بندی قرار داد. پس از آن با مقایسه میزان مارکت کپ آنها، می توان میزان ریسک سرمایه گذاری در این ارزها را با هم قیاس کرد.
برای سنجش اینکه نوع خاصی از ارزها دارای چه میزان اهمیت بوده و چقدر در بازار سهم دارند، می توان مارکت کپ آنها را با هم جمع کرده تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی و با کل سرمایه ای که در بازار رمزارزها وجود دارد، مقایسه نمود.
فرض کنید جایگاه برخی از کوین ها را بخواهیم بدانیم، پس مارکت کپ های این رمزارزهای خاص را با هم جمع کرده و سپس آن مقدار را با تمامی سرمایه که در حال حاضر در بازار موجود است مقایسه می نماییم و بنابراین دید کلی در مورد جایگاه این کوین ها به دست می آوریم.
نکات مثبت و منفی مارکت کپِ پایین کدامند؟
اگر مارکت کپ ارزی پایین باشد، امکان دارد که نوسانات قیمتی زیادی در بازار به وجود آید. به طور مثال اگر بهای یک ارز بخواهد دو برابر شود، لازم است که مارکت کپ آن نیز دو برابر گردد. اگر مارکت کپ ارزی پایین باشد، امکان دارد افرادی حجم سرمایه را بالا ببرند و بنابراین مارکت کپ بالاتر رفته و افزایش قیمت به وجود می آید. می توان گفت این یکی از معایب ارزهایی با مارکت کپ پایین می باشد.
اگر دیگر فاکتورهای ارز مناسب باشد ولی مارکت کپ آن پایین باشد، برای بالا بردن قیمت، حجم سرمایه کمتری نیاز است.
حال اگر دیگر پارامترهایی که برای سنجش یک پروژه مهم است، نشان دهنده پیشرفت خوب آن پروژه باشد، وقتی مارکتکپ پایین است، به آن مفهوم خواهد بود که به طور مثال آن ارز برای افزایش قیمت به اندازه 50% در مقایسه با ارزی که مارکت کپ بیشتری دارد، به حجم سرمایه کمتری نیاز خواهد داشت.
در کل اگر مارکت کپ یک رمزارز پایین باشد، ریسک معاملات آن بالاتر است ولی در حالتی که صعودی گردد، سودآوری خوبی خواهد داشت.
مارکت کپ از پارامترهای مهم در تحلیل فاندامنتال است ولی جهت تحلیل دقیق بازار به روش فاندامنتال، لازم است بقیه پارمترهای آن نیز مورد ارزیابی و توجه قرار گیرد.
نقش حجم معاملات در آموزش تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال چیست؟
یکی دیگر از فاکتورهای مهمی که در تحلیل بنیادی لازم است ارزیابی شود، میزان حجم معاملات یک رمزارز است که در مدت یک شبانه روز کامل دنبال می گردد. حجم معاملات در عرض بیست و چهار ساعت میزان توکن هایی که معامله شدهاند را نمایان می کند.
جهت ارزیابی این فاکتور از بخش داده های گذشته یا Historical Data می توان به حجم معاملات در ماه جاری دستیابی پیدا کرد و آن را مورد بررسی قرار داد.
علت بررسی ماهانه حجم معاملات آن است که این حجم در طول یک روز ممکن است به دلایل گوناگون از قبیل یک رویداد و یا شایعه دچار یک نوسان ناگهانی شود و سپس در روزهای آتی به همان حالت معمول خود برگردد. ولی با ارزیابی حجم معاملات روزانه در طول یک ماه، می توان به دید بهتری از میزان متوسط حجم معاملات روزانه آن رمزارز دست یافت.
اشکالی که در زمان پایین بودن میزان حجم معاملات پیش می آید این است که اگر بخواهید رمزارزی را خرید کنید، به دلیل آنکه حجم معاملات خرید و فروش روزانه پایین است، اگر تصمیم به فروش آن بگیرید، با مشکلی به نام نقدشوندگی مواجه خواهید شد.
هرگاه قیمت یک رمزارز زیاد شود همزمان با بالا رفتن قیمت، حجم معاملات آن نیز در طی یک روز زیاد خواهد شد. بالا رفتن حجم معاملات نشانگر آن است که افراد زیادی در حال معامله خریداری و فروش آن رمزارز می باشند و امکان دارد که افزایش قیمت ادامه پیدا کند.
اگر قیمت یک ارز دیجیتال ناگهانی افزایش پیدا کند، ولی حجم معاملات آن رمزارز، تغییر بسیار کمی داشته باشد، حاکی از آن است که افراد بسیاری کمی به معاملات آن رمزارز پرداخته اند و پیش بینی می شود که روند صعود به زودی پایان یابد.
تحلیل بنیادی سهام در بورس
قبل از شروع بحث اشاره به صحبت یک تحلیلگر معروف خالی از لطف نیست:
پری کوفمن(Perry Kaufman) یک تحلیلگر و یک معامله گر حرفه ای امریکایی است که در سال ۱۹۶۶ در سخنرانی برای صدها تن در مورد تحلیل بازار سرمایه مقابل او گرد آمده بودند اشاره کرد که “اگر یک دقیقه وقت داشته باشید، به شما خواهم آموخت که چگونه در بازار سهام پول درآورید: سهم را پایین بخرید و بالا بفروشید!
حالا اگر ۵ یا ۱۰ سال وقت دارید، به شما یاد خواهم داد که یک سهم، چه موقع بالا و چه موقع پایین است.” این سخن از کوفمن اهمیت آموزش تحلیل بنیادی را دوچندان می نماید که در ادامه به این موضوع می پردازیم.
آموزش تحلیل بنیادی را از کجا شروع کنیم؟
در مرحله صفر و شروع کار در آموزش تحلیل بنیادی می بایست خوب شرکت را بشناسید. باید بدانید که فعالیت شرکت چیست؟ چه محصولی تولید می کند؟ از چه موادی برای تولید آن محصول استفاده می کند؟ آن مواد را از کجا می خرد؟ محصول را به کجا می فروشد؟ و سوالاتی از این قبیل که باید از آن اطلاع داشته باشید.
اکنون ممکن است برای شما سوال پیش بیاید که این اطلاعات را چگونه می توانم بدست آورم. منابع زیاد است. یکی از منابع تحلیل سایر تحلیلگران است، یکی دیگر(معتبرترین) صورتهای مالی شرکت است که در سایت کدال در دسترس است.
گزارش فعالیت هیئت مدیره که قبل از مجمع عمومی منتشر می شود را حتما توصیه می کنیم که مطالعه بفرمایید چرا که اطلاعات بسیار خوبی از شرکت و چشم انداز آتی آن شرکت به شما می دهد.
به صورت مفصل در جلسات بعدی در خصوص این گزارش ها و اطلاعات و محتویات آنها بحث خواهیم نمود. پس از اینکه شرکت را خوب شناختید، باید به این سوال پاسخ دهید: چرا من می خواهم شرکت X را تحلیل نمایم و هدفم از این کار چیست؟
تجزیهوتحلیل بنیادی چگونه انجام میشود؟
تحلیل بنیادی درواقع صرف زمان و مطالعه اعداد ترازنامه یک شرکت، وضعیت جریان نقدی، وضعیت درآمد و نحوه کنار هم قرار گرفتن آنهاست.
اما فراتر از اعداد، یک تحلیلگر بنیادی اهمیت ویژهای به جنبههای نامشهود مانند کیفیت مدیریت و سهم بازار را میدهد. همچنین داشتن یک بینش جامع در مورد جهت بازار و روند صنعت، تصویر کاملتری را ارائه میکند.
بهطور خلاصه، اصول یک شرکت به دو جنبه وسیع کمی و کیفی تقسیم میشود. بسیاری از تحلیلگران در هنگام تصمیمگیری هر دو جنبه را باهم در نظر میگیرند.
اصول کمی
اصول کمی قابلاندازهگیری هستند و شامل ویژگیهای عددی در مورد یک عملیات تجاری هستند. این اصول از طریق صورتحسابهای مالی شرکت، به دست میآیند.
این صورتحسابها، سود، درآمدهای کوتاهمدت، نقدینگی و سایر داراییها را نشان میدهند و چندین نام دارند. سه نوع صورتوضعیتهای مالی که باید در نظر داشته باشید عبارتاند از ترازنامه، صورتحساب درآمد و صورت سود و زیان. ترازنامه توانایی شرکت را برای برقراری تعادل بین داراییها و میزان بدهیاش به سایر نهادهای مختلف را نشان میدهد.
درحالیکه صورتحساب درآمد، میزان درآمد و مخارج شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. شما از طریق این صورتحساب میتوانید متوجه شوید که شرکت درآمدی کسب کرده است یا ازدستداده است.
همچنین، میزان نقدینگی شرکت برای خرید هر آنچه که برای بهبود یا گسترش کسبوکار موردنیاز است، بامطالعه وضعیت نقدینگی شرکت قابلبررسی است.
با انجام تحلیل بنیادی کمی باید بتوانید تشخیص دهید که آیا شرکت پولسازی میکند یا نه. شرکت چه مقدار از هر دلاری را که به دست میآورد، سود میبرد؟ آیا درآمد کوتاهمدت افزایش مییابد؟
حتی اگر یک شرکت به سوددهی رسیده باشد، نشانه حرکت روبهجلوی کمپانی و رشد مثبت آن در درآمد است. یک شرکت سالم باید بتواند بدهی خود را پرداخت کند.
اصول کیفی
علاوه بر مطالعه اعداد موجود در صورتحسابهای مالی، شما باید جنبههای نامشخص کسبوکار را نیز تحلیل کنید. آیا میدانید مدل کسبوکار شرکت چیست؟ آیا با فعالیتهای اصلی مجموعه آشنا هستید؟
یکی از مواردی که باید از آقای بافت یاد بگیریم این است که او هرگز در صنعت تکنولوژی سرمایهگذاری نمیکند زیرا در مورد فعالیتهای این صنعت اطلاعاتی ندارد. یک سرمایهگذار باید در رابطه با صنعت و حوزه فعالیتی که تمایل به سرمایهگذاری دارد اطلاعات کافی داشته باشد.
یکی دیگر از جنبههای مهم که باید در نظر گرفته شود، مزیت رقابتی است. زیرا این کاتالیزور است که موفقیت در درازمدت یک کسبوکار را هدایت میکند. Michael Porter از مدرسه کسبوکار هاروارد بیان میکند که داشتن یک مزیت رقابتی پایدار با داشتن یک وضعیت رقابتی منحصربهفرد به دست میآید.
ادامه توضیحات:
شاید یکی از جنبههای کیفی که نباید نادیده گرفته شود، کیفیت مدیریت است. برای اینکه به عمق این موضوع پی ببرید باید یک سرمایهگذار بزرگ باشید.
بنابراین میتوانید فرصتی برای دیدار با رهبران و درک بهتر اینکه چگونه کسبوکارشان را اداره میکنند داشته باشید. اما سرمایهگذاران معمولی و یا تحلیلگران تنها میتوانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وب سایتها و پرسوجو درباره مدیران در اینترنت به دست آورند.
توجه داشته باشید که عملکرد کلیدی و تصمیمات بزرگ و نحوه تأثیرگذاری آنها بر روی کسبوکار را باید در نظر بگیرید.
علاوه بر اینها، شما نیاز دارید تا در مورد رشد کلی صنعت، سهم بازار در میان کمپانیهای دیگر و مشتریان اطلاعاتی داشته باشید. آیا صنعت در حال رشد است؟ اگر چنین است شرکتهایی که سهم بیشتری از بازار را دارند باید بهترین گزینهها باشند.
همچنین تحلیل کیفی میطلبد تا به چرخه کسبوکار نیز توجه داشته باشید. همه این مسائل در سلامت مالی یک شرکت تأثیرگذار است.
گفته میشود که تحلیل بنیادی اساس سرمایهگذاری است. هدف هر سرمایهگذاری این است که به دنبال سهام بنیادی باشد. اما اصول یک شرکت، اصول پیچیدهای هستند و به همین علت در بین تحلیلگران بنیادی استراتژیها متفاوت است.
درحالیکه هیچیک از روشها بر دیگری برتری ندارند. تا زمانی که شما میتوانید تجزیهوتحلیل خود را با اعداد مطمئن پشتیبانی کنید و آنها را با روند و شرایط و صنعت و اقتصاد فعلی مطابقت دهید، بهدرستی آنالیز را انجام دادهاید.
دو رویکرد تحلیل بنیادی
ممکن است خبری مختص آن شرکت بشنوید که بر وضعیت مالی آن شرکت اثر گذار باشد(مثل معافیت مالیاتی یا پرداخت تسهیلات ارزان یا بستن قرارداد جدید توسط آن شرکت یا …). به این رویکرد پایین به بالا می گویند.
یا اینکه ممکن است شما خبری در خصوص صنعت آن شرکت و یا اقتصاد داخلی و جهانی و بازارهای جهانی محصولات آن شرکت بشنوید که می خواهید ببینید تأثیر آن بر وضعیت و عملکرد مالی آن شرکت چگونه است. به این حالت، رویکرد بالا به پایین می گویند.
بر اساس تجربه، رویکرد نخست تحلیل بنیادی یعنی پایین به بالا برای افراد تازه وارد مناسب تر و رویکرد بالا به پایین برای افراد با تجربه و دانش اختصاصی مناسب تر است. چرا که در روش بالا به پایین شما نیاز دارید تا از شرکت های هم گروه بیشتری اطلاعات داشته باشید.
چه موقع از رویکرد نخست و چه موقع از رویکرد دوم استفاده می شود؟
در پاسخ باید بگوییم تنها وجه تمایز آنها در انتخاب، آن عامل جاذبه ای است که شما را به طرف آن شرکت یا صنعت سوق می دهد. مثلا می گویند قیمت جهانی محصول Y افزایش یافت، در این صورت می روید سراغ رویکرد بالا به پایین.
در بازار سرمایه ایران از هر دو رویکرد استفاده می شود. حتی در تحلیل تکنیکال هم این دو رویکرد کاربرد دارند(مثلا نمودار شاخص صنعت را می بینید و یک سهم از داخلش پیدا می کنید(بالا به پایین) یا یک سهم تحلیل می کنید و سپس شاخص صنعت(پایین به بالا)).
حال برگردیم به سوال :
چرا من می خواهم شرکت X را تحلیل نمایم و هدفم از این کار چیست؟
دلیل اینکه شما می خواهید شرکت را تحلیل نمایید وجود یکی از دو رویکرد بالا است که مانند یک جاذبه شما را به سمت آن شرکت می کشاند.
هدف شما از تحلیل بنیادی، این است که تأثیر آن عامل جاذبه بر روی شرکت را حساب کنید. سپس تغییر ارزش آن شرکت و در نهایت تصمیم بگیرید که آیا آن شرکت برای سرمایه گذاری مناسب است یا خیر!
بنابراین، از زمان صفر تا لحظه ای که می خواهید تصمیم بگیرید سهمی ارزش خرید دارد یا خیر، شامل مراحل زیر است:
- شناخت شرکت
- پیش بینی عملکرد شرکت
- محاسبه ارزش ذاتی و واقعی شرکت
- تصمیم به خرید، فروش یا نگهداری سهم با توجه به مرحله قبل
پس با تحلیل بنیادی دنبال این هستید که سهم چقدر می ارزد. زمانی باید یک سهم را پس از انجام تحلیل بنیادی خرید کرد که ارزش ذاتی و واقعی آن سهم بیش از قیمت سهم در بازار باشد.
در تصویر زیر روند قیمت سهام و ارزش ذاتی یک سهم را مشاهده می کنید که هر زمان ارزش ذاتی سهم(نمودار قرمز) بالاتر از قیمت بازاری سهم (نمودار سیاه) باشد، اقدام به خرید سهام کرده و بالعکس.
تحلیل تکنیکال چیه و چه کاربردی داره؟ بررسی 10 پارامتر کلیدی (به زبان ساده)
تحلیل تکنیکال چیه و چه کاربردی داره؟ بررسی 10 پارامتر کلیدی (به زبان ساده)
تحلیل تکنیکال چیه و چه کاربردی داره؟ بررسی 10 پارامتر کلیدی (به زبان ساده)
در این پست به تحلیل تکنیکال و آموزش این شیوه که یکی از روشهای تحلیل تکنیکال است، میپردازیم.
تحلیل تکنیکال چیه؟ (تعریف تحلیل تکنیکال)
[/vc_column_text][vc_message message_box_color=”vista_blue” icon_fontawesome=”fas fa-expand”]
بازار کریپتو خیلی گسترده و فراره! خب پس برای هر تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی کاری که قراره تو این بازار انجام بدیم باید یک استراتژی داشته باشیم تا بتونه به رسیدن هدف کمکمون کنه. خیلی از معاملهگرای دنیای کریپتو برای ایجاد استراتژی خود به سراغ تحلیل تکنیکال میرن. این نوع تحلیل به شما دیدگاهی از روند گذشتهء بازار رو میده که باهاش میشه آیندهء بازار رو پیش بینی کرد.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)، اول باید بدونیم به چه معناست؟
تحلیل تکنیکال شامل اطلاعات و دادههای واقعی برای پیشبینی آیندهی بازارِ که این اطلاعات شامل آمار و ارقام و حجم معاملات بازار درگذشته است.
روش رایج دیگهای که به تحلیل بنیادی (فاندامنتال) معروفه، ارزیابی ارزش ذاتی رمزارز (ارز رمزنگاری شده) است. در مقابل، تحلیل تکنیکال الگوها و ابزارهای نمودار تحلیلی رو برای پیدا کردن نقاط قوت و ضعف یک رمزارز بررسی میکنه و از آن برای پیش بینی الگوهای آینده استفاده میشه. معاملهگران از این نوع تحلیل در بازارهای مختلفی مثل اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و حتی بازارهای بورس کالا استفاده میکنند. روند استفاده از تحلیل تکنیکال در همهء بازارها از جمله کریپتوکرنسی یکسان میباشد.
تحلیل تکنیکال و اساس آن:
پایه و اساس تحلیل تکنیکال، قسمتهایی از تئوری داو رو شامل میشه. برای شروع باید بگم که این تئوری نشون میده قیمت گذاری در بازار برگرفته از همه چیزه. برای بازار کریپتو این “همه چیز” شامل تقاضا، مقررات، انتظارات معاملهگران، دانش معاملهگری و غیره در زمان حال، گذشته، و آینده میشه.
با استفاده از تحلیل تکنیکال، معاملهگران از احساسات بازار برای روند قیمتی در آن استفاده میکنند. از طرفی، تحلیل تکنیکال بر این اصل هم عمل میکند که تاریخ و روند قیمتی در دنیای کریپتو همیشه در حال تکرار است. بر اساس این واقعیت، تحلیلگران تکنیکی به اصلاح بازار رو روانشناسی میکنند.
از دیدگاه این نوع تحلیل، این ایده وجود داره که حرکات قیمتی هرگز تصادفی نیستن و نخواهند بود. در عوض، این حرکات قیمتی روند کوتاه مدت یا بلند مدت رو دنبال میکنند. در اکثر موارد، وقتی رمزارزی از یک روند پیروی میکنه، در نهایت روند معکوس رو هم میبینه. این معاملهگران هستند که از طریق این نوع تحلیل از بازار کسب سود میکنن.
روی هم رفته، تحلیل تکنیکال بیشتر به اتفاقات و دلایل این اتفاقات اهمیت میده. تمرکز آن بیشتر روی عرضه و تقاضاست تا نگرانی حرکت قیمت!
نمودارهای شمعی در تحلیل تکنیکال
اول از اینکه راجع به هر چیزی بخوام بگم، یه واژه رو براتون میخوام شرح بدم تا با هم راحتتر این مطلب رو درک کنیم. واژه Candlestick کندِل اِستیک به معنای شمع در بازار کریپتو زیاد استفاده میشه. حالا بهتون میگم این کندل استیکها یا همون کندلها چی هستن.
همه که شکل و قیافه شمع رو دیدین؟! پس میدونید شمع یک مکعب مستطیل یا استوانه هست که در دو انتهای اون یه مقدار نخ (فتیله) آویزون شده! همین باعث شده نام کندل به انگلیسی به معنی شمع روی این نماد قرار بگیره.
نمودارهای شمعی هم برگرفته از تعدادی کندله که در رنگهای سبز و قرمز و گاهی صورتی بر روی چارت (نقشه) دیده میشن. سایز، خطوط و همینطور رنگ این کندلها روی نمودار اطلاعات بسیار مهمی رو به معاملهگر میده.
بالا و پایین کندل استیکهای مستطیلی قیمت ورود و خروج رمزارز در یک روند رو به ما میگه. کندل های سبز رنگ، افزایش قیمت رو نشون میده که قیمت ورود در پایین کندل و قیمت خروج در بالای کندل قرار میگیره. رنگ سبز در واقع روند مثبت و افزایشی ارزش رمزارزه. رنگ قرمز در کندلها نیز کاهش قیمت و ارزش یک رمزارز رو نشون میده که قیمت ورود در بالای کندل و قیمت خروج در پایین آن قرار میگیره.
فتیلههایی هم که از بالا و پایین در دو انتهای کندل بیرون زدن، کمترین و بالاترین قیمتهایی رو نشون میده که یه رمزارز در همان مدت بهش رسیده. (چرا زمان دقیقی نمیدم؟! چون یه مبحث دیگه هست راجع به تایم فریم که بعدا توضیح میدم بهتون):) به عبارت دیگه، فتیله ها به شما میگن در حال حاضر بازار خنثی است.
[/vc_column_text][vc_single_image image=”5925″ img_size=”590*337″ alignment=”center”][vc_column_text]
نمودارهای شمعی و کسب اطلاعات پایهای در تحلیل تکنیکال
در ابتداییترین سطح هم که باشید، میتونید از نمودارهای شمعی استفاده کنید تا ببینید رمزارز مورد نظرتون برای پیش بینی آینده چطور عمل کرده. اگه مثلا فتیلهها بلند باشن، نشان از بیثباتی بازار داره. به نوبه خود، این به آن معناست که رمزارز شانس بیشتری داره تا در دوره مربوطه ضرر و زیان قابل توجهی به شما وارد کنه. بعلاوه، نوسان زیاد نیز به این معنیه که ممکنه بازار در روز آتی روند خودش رو اصلاح کنه.
وقتی فتیلهها کوتاه باشن، نشون از پتاسنیل تغییر روند در بازار رو میده. اگه فتیلهء بالای کندل کوتاه باشه، به احتمال زیاد بیشترین قیمت رمزارز مورد نظر در آن روز بوده است. اگه فتیلهء بالا بلندتر باشه، نشون میده قیمت رمزارز در طول روز از قیمت فروش معاملهگران، گرانتر بوده. این نوع الگوها میتونه نشانگر یک بازار نزولی در آینده باشه که روند نزولی خواهد داشت.
وقتی در پایین کندل فتیلهء کوتاه دیده میشه، نشون میده مردم به فروش ارز خود ادامه میدن. از اونجا که اینکار باعث افزایش عرضه میشه، قیمت ارز احتمالا کاهش پیدا میکنه. در مقابل، یک فتیلهء بلندتر نشون دهندهء قیمت قبلی است و مردم فکر میکنن پایین نخواهد آمد. به عبارت دیگه، معاملهگرانی که میخوان ارزی خریداری کنن، موقعیت رو مناسب میبینن و به امید افزایش قیمت، اقدام به خرید رمزارز میکنن.
[/vc_column_text][vc_single_image image=”5926″ img_size=”full” alignment=”center”][vc_column_text]
مفهوم و کاربرد خطوط روند
یکی از اولین عناصری که هر معاملهگری باید یاد بگیره، خطوط رونده. خطوط روند یا تِرِند لاین (Trend Line)، جهت حرکت رمزارز رو نشون میده که نیازمند شرایط خاصی برای تاییدش هست. این امر، به ویژه با توجه به ماهیت ناپایدار رمزارز درسته. تحلیلگران باید روند کلی رو در بین بالا و پایینترین سطح صعودی یا نزولی پیدا کنند و برای پیچیدهتر کردن آن، روندها میتونن به یک طرف حرکت کنند. روندهای خنثی نشون از این دارن که بازار هنوز حالت صعودی و نزولی به خود نگرفته است.
برای آسون کردن ترسیم خطوط روند، تعداد زیادی نرم افزار وجود داره که به صورت خودکار این خطوط رو براتون روی چارت میکشه، اما خب چیزی که مهمه اینه که خودتون با دقت بیشتری اینکار رو انجام بدید و درجهء صحت خطوط رو بالا ببرید. هر چه این خطوط روند درست تر کشیده بشه، پیشبینیتون از آیندهء بازار دقیقتر خواهد بود.
روش خاص ترسیم یک خط روند، بستگی به نحوه تحلیل شما از بازار داره. در بیشتر موارد، کار رو با قرار دادن خط روند درست روی پایینترین قیمت کندل شروع کنید و اون رو تا پایینترین قیمت کندل دیگه ادامه بدید. ازونجا به بعدش رو میتونید با گزینه ادامه روند خودکار ترسیم کنید.
[/vc_column_text][vc_single_image image=”5927″ img_size=”full” alignment=”center”][vc_column_text]
مفهوم سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
مفهوم دیگهای که در تحلیل تکنیکال وجود داره، سطوح حمایت و مقاومت هست. هر دوی اینها خطوطی افقی هستن که میتونید روی چارت خود بکشید تا دید کلی از بازار بهتون بده.
سطوح حمایت
سطح حمایت، جاییست که معاملهگران میخوان به اصطلاح خرید کنن یا فرصت رو برای خرید مقدار زیادی رمزارز مناسب میبینن. به عبارت دیگه، تقاضای زیادی در سطح حمایتی بازار وجود داره که به طور معمول روند نزولی رو متوقف میکنه. در برخی موارد، حتی میتونه حرکت رو به سمت بالا تغییر بده.
سطوح مقاومت
سطوح مقاومت درست برعکس عمل میکنه. در این صورت، عرضه زیادی بدون تقاضا وجود خواهد داشت. خریداران فکر میکنن قیمت به بالاترین سطح خود در دوره رسیده و از خرید بیشتر خودداری میکنن. اگر ارزش رمزارزی به سطح مقاومتی برسه، مقدار زیادی فروش اتفاق میفته که باعث کاهش قیمت ارز میشه.
گاهی اوقات ممکنه اتفاقات دیگه بیفته! مثلا چی؟ مثلا شکست این سطوح. در این مواقع احتمالا نشون از تقویت روند فعلی رو میده. اگه سطح مقاومت در صورت شکست به سطح حمایت تبدیل بشه، این روند بیشتر هم ادامه پیدا خواهد کرد. یعنی چی؟!
مثلا فرض کنید قیمت بیت کوین 9500 دلاره و این قیمت رو سطح مقاومت قرار داره و فشار فروش زیاده. ولی حالا با توجه به اتفاقات، خریداران اقدام به خرید بیشتر بیت کوین میکنن و شکست قیمتی رو به بالا اتفاق میفته و افزایش پیدا میکنه تا جایی که سطح مقاومت دیگه تبدیل شده به سطح حمایت. بنابراین روند هم تغییر میکنه و ممکنه ادامه داشته باشه. به خاطر داشته باشید که این بازار خیلی گول زنه 🙂 تو این بازار شکستهای کاذب سطوح هم اتفاق میفته . در این صورت روند تغییر نخواهد کرد. به همین دلیل، تحلیل تکنیکال به تنهایی جواب نیست. باید مسائل دیگهای رو هم برای تعریف روند در نظر بگیریم.
[/vc_column_text][vc_single_image image=”5929″ img_size=”full” alignment=”center”][vc_cta h2=”چطور در منزل درآمد دلاری داشته باشیم ؟” txt_align=”justify” shape=”square”]کسب درآمد دلاری از تریدینگ ، همین الان رایگان ببین ![/vc_cta][vc_column_text]
بررسی حجم معاملات در تحلیل تکنیکال
حجم معاملاتی در تحلیل تکنیکال چیه؟
به میزان خرید و فروش اتفاق افتاده در بازار میگن “حجم معاملاتی”. این حجم معاملاتی میتونه هم خرید باشه هم فروش. کندل حجم معاملاتی خرید، به رنگ سبز هست و کندل حجم معاملاتی فروش، رنگ قرمز داره.
بررسی حجم معاملات میتونه بهتون در تشخیص روند کمک بزرگی باشه. حجم معاملاتی بالا چه خرید چه فروش نشون از اهمیت روند داره که باید در نظر بگیرید. در عوض، حجم معاملاتی پایین، روند ضعیفی رو نشون میده که به زودی گذرا خواهد بود.
برای فراگیری این دانش، وقتی قیمت یک رمز ارز ریزشیه، حجم معاملاتی رو حتماً چک کنید. در کاهشها، به دنبال حجم کم و در افزایشها به دنبال حجم بیشتر باشید. این نشون میده که رمز ارز بهطور محتمل در یکروند درست با رشد طولانیمدت قرار داره. در مقابل، اگه میزان حجم معاملات در طی دوره زمانی مشخص کاهش یابد، روند صعودی یا نزولی محتمل بهزودی تغییر پیدا می کنه.[/vc_column_text][vc_single_image image=”5928″ img_size=”full” alignment=”center”][vc_column_text]
بررسی مارکت کپ Marketcap
مارکت کپ یا Market capitalization به معنی ارزش بازار است.
سایت coinmarketcap.com به شما اطلاعاتی رو میده که از ثبات و پایداری و ردهبندی رمز ارز باخبر خواهید شد. برای محاسبه مارکت کپ، کافی ست تعداد کل کوینهای موجود رو باقیمت فعلی هر کوین ضرب کنید. در سایت کوین مارکت کپ این ارقام از قبل محاسبهشده که می تونید چک کنید. رمز ارزهایی با مارکت کپ بالاتر، پایدارتر خواهند بود.
بررسی شاخص قدرت نسبی Relative Strength Index
بسیاری از نرمافزارهای نمودارهای کریپتو، دارای شاخص قدرت نسبی یا شاخص RSI نیز هستند. شاخص RSI می تونه هر عددی باشه. اما RSIای که نزدیک به عدد 30 یا پایینتر رو نشون میده یعنی رمز ارز موردنظر بیشازحد فروختهشده و انتظار رشد دوباره از اون میره. در عوض، RSIای که مقادیری بیش از عدد 70 رو نشون میده یعنی رمز ارز موردنظر بیشازحد خریداریشده و انتظار افت قیمت رو باید داشته باشیم.
بررسی میانگین متحرک Moving Average
مووینگ اورِج یا میانگین متحرک بخشی از تحلیل تکنیکالِ که در تشخیص روند به معاملهگر کمک می کنه. میانگین متحرک به میانگین قیمت رمز ارز در مدتزمان مشخصشده بستگی داره. محاسبه معمول میانگین متحرک روزانه بر اساس قیمت معاملات کوین در 20 روز گذشتهی آن انجام می شه.
می تونید تمام میانگینهای متحرک رو به هم وصل کنید و خطی ایجاد کنید تا در پیشبینی آینده بهتون کمک کنه. نحوه محاسبه میانگین متحرک به این صورتِ که باید بازه زمانی مشخصی رو در نظر بگیرید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)، نیز نوعی میانگین متحرکه. این نوع میانگین محاسبهی بهمراتب پیچیدهتری دارِ چراکه با مقادیر قیمتهای اخیر رمز ارز بیشتر سروکار داره.
برای به دست آوردن بینش عمیقتر با استفاده از میانگین متحرک، می تونید از چندین نوع آن استفاده کنید که هر یک بازه زمانی متفاوتی داشته باشه. اگه میانگین متحرک کوتاهمدت از یک میانگین متحرک بلندمدت عبور کنه، ممکنه نشون دهندهی روندی مثبت در آینده باشه.
انتخاب فریمهای زمانی (تایم فِرِیم)
بسته به نوع استراتژی که دارید می تونید از تایم فریمهای مختلفی استفاده کنید. گرچه تایم فریمهای متفاوتی روی چارت وجود داره، اما پرکاربردترین اونا تایم فریمهای 15 دقیقهای، یک ساعته، چهار ساعته، و روزانه هست. باید تایم فریمی انتخاب کنید که مناسب روش معاملهگری تون باشه. معاملهگران کوتاهمدت عمدتاً، در طول روزبه معامله میپردازند. اگه در این گروه قرار دارید، باید به چارچوبهای زمانی کوتاه در نمودارها پایبند باشید. انتخابهای معمول برای این معاملهگران تایم فریمهای 5 دقیقهای، 15 دقیقهای، و یک ساعته هستند.
معاملهگران بلندمدت هم موقعیتهای مدتداری رو در نظر دارن که می شه گفت طی هفته، ماه، تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی و یا شاید چند سال انجام می شه. این نوع معاملهگر باید با تایم فریمهای 4 ساعته، روزانه، یا ماهانه کار کند.
ترکیب تحلیل تکنیکال با روشهای دیگه
ایده آلش اینه که فقط از یک روش برای معاملهگری استفاده نشه و عوامل دیگهای در نظر گرفته بشه. چراکه دنبال کردن یک روش خاص اطلاعات محدودی به معاملهگر میده. اگه فقط روی تحلیل تکنیکال تمرکز میکنید و اخبار و اتفاقات روزمره رو پیگیری نمیکنید در محاسبات و پیشبینی خود گاهی به مشکل بر خواهید خورد. عوامل بسیار زیادی ازجمله هش استخراج رمز ارز، قوانین رمز ارز و غیره تأثیر بسزایی بر قیمت آن داره که صرفاً تحلیل تکنیکال به اون نمیپردازه.
نتیجهگیری :
تحلیل تکنیکال به معاملهگر دیدی از گذشتهی یک رمز ارز میده تا با اون راجع به آیندهی رمز ارز موردنظر، پیشبینی آسونتری داشته باشه. اکثر نرمافزارهای نمودار، ابزارهای زیادی برای تحلیل تکنیکال دارن که می تونید ازشون کمک بگیرید. برای نتیجه بهتر همیشه سعی کنید تحلیل تکنیکال رو با انواع متدهای تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی دیگه ترکیب کنید و به معامله بپردازید.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_cta h2=”دوره آموزش تحلیل تکنیکال” txt_align=”right” css=”.vc_custom_1615280892751”]برای آموزش حرفه ای تحلیل تکنیکال نیاز به زمان زیادی داره، اگر دوست دارید تا اطلاعات بیشتری از این روش داشته باشید حتما دوره رایگان “کسب درآمد دلاری” را ببینید.[/vc_cta][/vc_column][/vc_row]
سرمایه گذاری کم ریسک در بورس به کمک آموزش
بازار بورس به دلایل مختلفی برای سرمایهگذاران جذابیت دارد. این بازار میتواند با جمع آوری پساندازهای کوچک یا بزرگ افراد، از آنها برای تامین منابع مالی مورد نیاز شرکتها استفاده کند. نتیجه این امر به توسعه و شکوفایی اقتصادی کشور ختم میشود.
علاوه بر شرکتها، سرمایهگذاران نیز با یافتن حوزهای امن برای سرمایهگذاری از کاهش ارزش دارایی خود در برابر تورم جلوگیری میکنند. با این که این بازار بستری امن برای سرمایه گذاری محسوب میشود، برای ورود مطمئن به این حوزه و کسب بازدهی باید آموزش نحوه سرمایه گذاری در بورس را به عنوان قدم اول ورود به بازار در نظر بگیرید. البته برای افرادی که خواستار ریسک کمتری هستند، ابزار مدیریت دارایی پیشنهاد میشود تا چنانچه زمان و شرایط یادگیری بورس را ندارند، بتوانند در این بازار به فعالیت پرداخته و از سرمایه خود سود کسب کنند.
آموزش بورس کاهش ریسک سرمایهگذاری را به دنبال دارد. برای فعالیت در هر بازاری باید با مفاهیم آن بازار به خوبی آشنا باشید تا نداشتن اطلاعات و آگاهی کافی موجب آسیب به داراییهای شما نشود. بازار بورس، بازاری پرریسک است و برای فعالیت در آن باید با احتیاط قدم برداشت. کسب سود در این بازار اتفاقی نیست و برای رسیدن به آن نیاز به آموزش دارید. از مزیتهای کسب دانش و اطلاعات در بازار بورس رسیدن به قدرت تحلیل، توانایی تصمیمگیری درست در زمان مناسب، آشنایی با تمام جنبههای بازار بورس، مدیریت ریسک و هیجانات و در نهایت کسب سود مناسب است.
روشهای سرمایه گذاری در بورس
دو روش اصلی مستقیم و غیر مستقیم برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه وجود دارد که هر فرد با توجه به شرایط خود میتواند یکی از آنها را انتخاب کند. در روش مستقیم شما به عنوان مدیر سرمایه خود به بازار وارد میشوید. به عبارتی در این روش شما به طور مستقیم به معامله سهمهای مورد نظر خود میپردازید. برای موفق شدن در این روش آموزش بورس بسیار مهم است. اگر قصد دارید تا به تنهایی وارد این بازار بزرگ شوید، باید خود را با دانش و مهارت کافی مجهز کنید.
اما در روش غیر مستقیم دردسر و ریسک کمتری را تجربه کرده و به تبع باید در انتظار کسب سود کمتری نیز باشید. این روش نیاز به دانش کافی برای معامله در بازار ندارد. حتی این روش برخلاف روش مستقیم نیاز به صرف زمان برای رصد بازار و بررسی سهمهای مختلف برای کشف موقعیتهای مناسب نخواهد داشت.
یکی از روشهای سرمایه گذاری غیر مستقیم استفاده از صندوقهای سرمایه گذاری است. در این صندوقها میتوانید با خرید واحدهای صندوق به نوعی در بازار بورس سرمایه گذاری کنید. در این روش نیاز به مدیریت شما نیست ومدیران صندوق با استفاده از دانش و تخصص کارشناسان موقعیتهای خوب سرمایه گذاری را شناسایی کرده تا بتوانند سود مناسبی برای سرمایه افراد تولید کنند. البته این صندوقها مبلغی را به عنوان کارمزد خدمات خود از حساب شما کسر خواهند کرد.
انتخاب شرکتهای سبدگردان راه دیگر سرمایه گذاری غیر مستقیم در بازار بورس است که در آن با سپردن سرمایهتان به دست افراد متخصص و با تجربه در بازار، مسئولیت خرید، فروش و مدیریت سرمایه را از دوش خود برمیدارید. این شرکتها با سنجش میزان ریسکپذیری شما سرمایهتان را وارد موقعیتهای معاملاتی میکنند.
شناخت روشهای تحلیل در بورس
تصور سرمایه گذاری در بازار سرمایه بدون آموزش بورس مانند رانندگی با دوچرخه در آزادراهی پر تردد است؛ به همان میزان خطرناک! یکی از مواردی که باید در بورس یاد بگیرید، نحوه استفاده از روشهای مختلف تحلیل دادههای بورسی است. شما به عنوان یک سرمایهگذار باید بتوانید با تحلیل سهامها، سرمایه ارزشمند خود را وارد موقعیت درستی کنید.
به خصوص که اگر به دنبال سرمایه گذاری مستقیم در بورس هستید، باید یادگیری دانش تحلیلی بورس نیز جزو برنامههایتان باشد. تحلیل تکنیکال یا فنی و تحلیل بنیادی یا فاندامنتال دو روش تحلیل در بازار بورس محسوب میشوند.
در تحلیل تکنیکال نگاه فرد به گذشته است که دادههای مالی سهمهای مختلف را با هدف بررسی دقیقتر و کشف الگوهای منطقی مورد بررسی قرار میدهد. در تحلیل تکنیکال تمام فاکتورهای لازم برای تصمیمگیری در قیمت سهم پنهان و با تاریخ تکرار میشود. تحلیلگران تکنیکال قصد اندازهگیری ارزش ذاتی اوراق بهادار را ندارند. در این روش تحلیلی فرض بر این است که همه چیز در نمودار قیمت دیده شده و قیمت طبق روند مشخصی حرکت میکند.
اما تحلیل بنیادی برای تشخیص ارزش ذاتی سهام است. این تحلیل روشی برای آنالیز سهام یا اوراق بهادار ارائه میکند و با بررسی موارد تأثیرگذار بر ارزش دارایی انجام میشود .با کشف ارزش سهم و مقایسه با قیمت فعلی، سرمایهگذار میتواند برای خرید یا فروش سهم تصمیمگیری کند. تحلیلگر بنیادی عواملی مانند درآمد شرکت، حاشیه سود و . را مورد بررسی قرار داده و به نوعی وضعیت مالی یک شرکت را مد نظر قرار میدهد.
سخن پایانی
اگر علاقهمند به ورود و فعالیت در بازار بورس هستید، باید با عواقب نداشتن اطلاعات و مهارت کافی و تاثیر آن در کلیت بازار آشنا شوید. بازار بورس بازاری است که کلیت آن بر اساس عرضه و تقاضا و رفتار افراد تعیین میشود. مسئله حرکت درست در بازار تنها به شما مربوط نیست و تصمیمات شما میتواند روی کلیت بازار تاثیرگذار باشد. اگر شما و دیگر افراد فعال در بازار آموزش بورس را جدی نگیرید، با کوچکترین اتفاقی باید منتظر دستاورد منفی تصمیمات هیجانی در بازار باشید. تصمیمات هیجانی اهالی بازار جهت حرکت کل بازار را تحت تاثیر قرار داده و میتواند شاخص بورس را بی دلیل با کاهش مواجه کند. بنابراین قبل از ورود به این بازار باید با یادگیری مفاهیم بورسی به سطح مناسبی از دانش برسید و پس از آن شروع به فعالیت کنید.