چگونه از طریق بورس ثروتمند شویم؟

درخواست حذف خبر: «خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۸۱۶۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید. با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
چگونه یک میلیادر شویم؟
مسئله اقتصاد و وضعیت مالی بدون شک یکی از مهمترین مسائل زندگی هر فردی است. میلیاردر شدن در گذشته محدود به مردان و زنان میانسال بود؛ اما امروزه نسل جوان نیز داستان موفقیتهای بزرگ خود را دارند و درواقع هرکس بیشتر بیاموزد، شانس موفقیت خود را رقم میزند. اما واقعا چگونه یک میلیاردر شویم؟ برخی فکر میکنند برای میلیاردر شدن میبایست حتماً یک میلیاردر به دنیا بیایند! جهت آسودگی خاطرتان باید بگوییم این موضوع هیچ ربطی به اوضاع شرایط کشور، اوضاع شرایط خانوادگی و حتی سرمایه اولیه نیز ندارد.
- 13% از میلیاردرهای فعلی سرمایه خود را به ارث بردهاند.
- 27% از افراد سرمایه به ارث رسیده را به میلیاردها افزایش دادند.
- 60% از افراد خودساخته میلیاردر شدهاند.
یکی از جملات معروف بیل گیتس؛ اگر شما فقیر به دنیا آمدید؛ این تقصیر شما نیست؛ اما اگر فقیر از دنیا بروید قطعاً شما مقصر هستید.
حال سؤال این است. چگونه میتوانیم یک میلیاردر شویم؟
عوامل و رویکردهای فراوانی برای کسب ثروت وجود دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها میپردازیم.
1- لازمه و پیش نیازهای روانشناختی میلیاردر شدن
2- پروراندن رؤیاهای بزرگ و هدفگذاری؛ انسانهای موفق هدفمند هستند و از هدفگذاری انگیزه میگیرند. این افراد در قبال به سرانجام رساندن رؤیا و اهداف، خود را متعهد و مسئول میدانند.
3- غنیمت شمردن وقت و سخت کار کردن؛ تعیین برنامهریزی و زمانبندی دقیق برای انجام امور از الزامات است. بدین ترتیب کارهای بیشتری در طول شبانهروز انجام خواهید داد. بهخصوص در بازار رقابتی امروز صرفاً اگر برنامهریزی داشته باشید و با تمام تلاش کار کنید، برنده خواهید بود.
4- انتخاب یک مشاور یا همفکر میلیاردر؛ با معاشرت با افراد ثروتمند، نظام فکری و نوع نگرش آنها را بهتر درک کرده و فرصتهای بهتری برای افزایش درآمد پیدا خواهید کرد.
5- تقویت ویژگی صرفهجویی و پسانداز کردن؛ باید پول درآوردن و خرج کردن آن حسابشده باشد و تمام فکر بر روی سرمایهگذاری متمرکز شود.
انتخاب حرفه و شغل مناسب
با بررسی وضعیت اقتصادی کنونی و چشماندازهای شغلی میتوان در جستجوی یک حرفه مناسب بود و به دنبال آن، فراگیری دانش و کسب تخصص از ضروریات این امر است. علاوه بر آن میتوان پس چگونه از طریق بورس ثروتمند شویم؟ از کسب تجربه در یک زمینه خاص و به دست آوردن دانش لازم، تجارت خود را شروع کرد. بیشتر افراد موفق علاوه بر حقوق ثابت ماهانه، از کنار کارهای جانبی درآمد بیشتری کسب میکنند.
راه انداختن هر کار تازهای سرمایه میخواهد؛ اما نه سرمایه میلیاردی، سرمایه اصلی افراد موفق و سرمایهدار هوش مالی، زمانسنجی، ابتکار و ریسکپذیریشان است. وقتی حرف از راه انداختن یک شغل جدید و یک کسب و کار میشود، در افراد سنتی یک مغازه، دفتر کار شیک، کلی کارمند و بروبیا شکل میگیرد؛ اما این روزها که اطلاعات بسیار زیادی در زمینههای مختلف در اینترنت وجود دارد، میتوان با سرمایه ناچیز کاری را شروع کرد و پولدار شد.
اگر کاری را میخواهید شروع کنید، خیلی کوچک و گامبهگام شروع کنید به تکمیل آن؛ اما اگر میخواهید آینده کسب و کارتان را تصور کنید بزرگ فکر کنید. بزرگ فکر کردن باعث میشود در ضمیر ناخودآگاه شما تصویری از آینده کاری که میخواهید انجام دهید شکل بگیرد و ناخودآگاه شما را به آن سمت ببرد.
پسانداز و به دنبال آن سرمایهگذاری
بهتر است هر فرد بیش از یک حساب پسانداز داشته باشد تا با ریختن مقداری از درآمد ماهانه در حسابهای دیگر پسانداز کند؛ اما دوران انباشتن پول در حساب پسانداز بهمنظور افزایش آن گذشته است؛ زیرا رفتهرفته ارزش آن کم میشود و تورم، قدرت خرید را کاهش میدهد؛ بنابراین پسانداز باید صرفاً یک اقدام اولیه برای به دست آوردن سرمایه برای سرمایهگذاری باشد.
سرمایهگذاری در بازارهای مالی
شما باید درآمد کسب کنید. آن را سرمایهگذاری کنید و یاد بگیرید که چطور پول شما برای شما کار کند و بر میزان آن افزوده شود. بازارهای مالی محل مناسبی برای چند برابر کردن پول است. این بازارها از گذشته تاکنون محل پرورش ثروتمندترین مردان تاریخ بوده است. افراد زیادی بودهاند که با سرمایهگذاری مداوم و با دقت در بازارهای مالی به سود هنگفتی رسیدند، مانند وارن بافت، بیل گیتس، استیو جابز، جسی لیورمور و…؛ که ثروتمندترین مردان تاریخ بودند. علاوه بر آن این افراد شرکت تأسیس کردند و در شرکتهای خود سهامدار نیز بودهاند. هنگامی که سهام این شرکت ها در بازار بورس عرضه شده و قیمت سهام شرکتها بالا رفت، آنها به سوپر میلیاردرهای تاریخ تبدیل شدند. نکته قابلتوجه این است که برای ورود به بازارهای مالی نیاز به سرمایه هنگفت نیست. هر فرد با پس انداز کوچک خود نیز میتواند وارد این بازارها شده و با قدمهای کوچک و تصور آیندهی درخشان، زمینه را برای پولدارشدن مهیا سازد.
رابرت کیوساکی در کتاب «پدر پولدار، پدر بیپول» میگوید: اولین گام برای حرکت در مسیر آزادی مالی، یادگیری سه زمینه زیر است:
- حسابداری ساده
- سرمایهگذاری یا علم ساختن پول از پول
- سر درآوردن از بازار یا آشنایی کامل با عرضه، تقاضا و علم بازاریابی
در کل لازمه کسب ثروت از این روش نیاز به زمان، پول، آموزش و روحیه ریسکپذیر دارد. وارن بافت دومین فرد ثروتمند دنیا توصیه میکند با آموزش کامل و مطالعه زیاد وارد دنیای سرمایهگذاری شوید. از هر زمانی برای یادگیری مطالبی مانند ساز و کارهای اقتصادی، عملکرد شرکتهای بورسی، مدلهای ریاضی ساده و پیشرفته تحلیل مالی و … استفاده کنید.
سرمایهگذاری و کار کردن در بازارهای مالی (بازار سهام، بازار آتی کالا، آپشن و…) بیشک یکی از جذابترین کارهای دنیا است. این کار نیاز به حضور فیزیکی ندارد و شما فقط با یک لپ تاب میتوانید به بازار وصل شوید؛ سهام بزرگترین شرکتهای دنیا را خرید و فروش کنید و ثروتمند شوید. در کنار اینها نباید از سرمایهگذاری روی طلا و ارز غافل شد. این بازارها در بحرانهای اقتصادی داخلی یا جهانی، سودآوری دارند.
شما اگر کارمند باشید و تا آخر عمر هم پول خود را پس انداز کنید، هیچوقت نمیتوانید میلیاردر شوید. راه میلیاردر شدن چنین است: کارمندی ← خوداشتغالی ←سرمایهگذاری
سرمایهگذاری در مستغلات
این نوع سرمایهگذاری بیشتر مناسب افرادی است که سرمایه خوبی دارند و میتوانند با گرفتن وام و خرید املاک استیجاری یا زمین در مکانهای روبه رشد سرمایهگذاری کنند. با توجه به افزایش جمعیت و در نتیجه بالا رفتن تقاضا برای مسکن و همچنین املاک تجاری، میتوان انتظار یک سود تضمین شده را داشت. قیمت های مسکن زمانی که کاهش مییابد، فرصت مناسبی برای سرمایهگذاری محسوب میشود.
ثروتمند شدن دو بعد دارد؛ بعد اول کسب و کاری است که میتوان از آن پول درآورد، بعد دوم سرمایهگذاری و ثروت آفرینی از پولی است که کسب شده. اغلب افراد بعد اول رو خیلی جدی میگیرند، همه دنبال کاری هستند تا با آن به ثروت فراوانی برسند، اما غافل از آنکه بعد دوم ماجرا بسیار مهم است؛ بنابراین در راه ثروتمند شدن، سرمایهگذاری با درآمد در بازارهای مالی مانند بازار بورس و سهام مهمتر از کسب درآمد اولیه است؛ زیرا درآمد اولیه به سادگی کسب میشود اما رشد آن مهمتر است!
روشهای دیگری نیز برای میلیاردر شدن وجود دارد. برخی از آنها ریسک بالا و برخی نیز بازدهی پایینی دارند. در مقالات بعدی در خصوص روشهای دیگر سرمایه گذاری صحبت خواهیم کرد.
چگونه از طریق بورس ثروتمند شویم؟
داستان این کتاب در مورد یک مهاجر مجارستانی است که به شغل رقاصی در کلوپ های شبانه نیویورک مشغول بود و چگونگی ورود او به بورس و شرح ماجراجویی های وی در بازار سهام برای هر فردی که علاقه مند ورود به این بازار است بسیار چگونه از طریق بورس ثروتمند شویم؟ آموزنده می باشد. کتاب مذکور نخستین بار در سال ۱۹۸۵، در آمریکا به چاپ رسیده است.
در فصل یک این کتاب که با عنوان دوران کانادایی یاد شده است، ماجرای ورود اتفاقی این فرد به بازار بورس و چگونگی شروع حرکت وی در یک دنیای جدید و جذاب عنوان شده است.
همان طور که در مقدمه گفته شد، نیکلاس شغل رقاصی در کلوپ های شبانه را برای خود برگزیده بود. در سال ۱۹۵۲، دو برادر دوقلو به نام های آل و هری اسمیت که صاحبان یک کلوپ شبانه در تورنتو بودند، به نیکلاس پیشنهاد دادند که در کلوپ آن ها برنامه اجرا کند و در عوض به جای پول به او ۶۰۰۰ سهم از شرکت بریلند را بدهند. بریلند نام یک شرکت معدنی در کانادا بود و ارزش هر سهم آن در آن زمان چیزی در حدود ۵۰ سنت برآورد می شد. از آنجایی که نیکلاس تا آن زمان هیچ گونه آشنایی و اطلاعاتی در مورد بورس و بازار سهام نداشت، از برادران اسمیت خواست، اگر قیمت سهم از ۵۰ سنت کم تر شد، کسری آن را برای یک دوره ۶ ماهه تضمین کنند. آنها پذیرفتند و اولین مواجهه نیکلاس با بورس این گونه رقم خورد.
مدت ها گذشت و نیکلاس به کلی سهام خود را فراموش کرده بود تا اینکه بعد از دو ماه به طور اتفاقی متوجه شد که قیمت هر سهم از ۵۰ سنت به ۱،۹۰ دلار رسیده. همه سهام را به صورت یکجا فروخت و سودی بالغ بر ۸۰۰۰ دلار به دست آورد. همین کسب سود باعث شد که به بورس به عنوان یک فرصت تازه برای سرمایه گذاری و درآمد زایی نگاه کند و تصمیم گرفت وارد معاملات بازار سهام شود.
از آنجایی که این فرد هیچ آشنایی قبلی با بازار سهام نداشته، با ورود به این بازار با سؤال هایی مثل: چطور باید شروع کنم؟ چگونه باید سهمی را برای خرید پیدا کنم؟ رو به رو بود. او فکر کرد که اگر از افراد زیادی در دور و اطرافش سؤال کند به نتایج خوبی می رسد و شروع کرد به سؤال کردن درباره بازار بورس از هرکس که می توانست. او از این دوران با عنوان دوران پیروی های کورکورانه یاد می کند. در همین زمان تصمیم به انتخاب یک کارگزار برای ادامه فعالیت هایش گرفت. از کسب سودهای اندک راضی بود و شاید به خاطر اطلاعات اندکی که از این بازار داشت حتی متوجه ضررهایی که می کرد نبود.
همین باعث شد به شرکت های مشاوره ای مالی و توصیه های اغلب تبلیغاتی آن ها روی بیاورد و او آن موقع نمیدانست که در یکی از دام های بزرگ گرفتار شده است. دامی که اغلب بر سر راه معامله گران خرده پا قرار دارد. سال ها طول کشید تا فهمید که زمانی که شرکت های مشاوره ای خرید سهمی را به معامله گران کوچک و تازه کار بازار پیشنهاد می کنند درست زمانی ست که حرفه ای هایی که مدت ها قبل آن سهم را خریده اند اقدام به فروش می کنند.
همزمان با خروج بازیگران اصلی و منابع حمایتی از معاملات یک سهم، گروهی از معامله گران خرده پا وارد معاملات می شوند. افرادی که همیشه خیلی دیر وارد بازار شده و سرمایه شان آنقدر کوچک است که نمی تواند بازار را در نقاط اوجی که حرفه ای ها در آنجا خارج می شده اند حمایت کند. او می دانست که نکته اساسی و مهم زمان درست ورود به بازار است. او در این مدت معاملاتی در بورس کانادا انجام می داد، گاهی اوقات سودهای اندکی می کرد ولی در نهایت می دید که سرمایه که وارد بازار کرده از سودی که به دست می آورد خیلی کم تر است.
در پایان سال ۱۹۵۳، زمانی که به نیویورک بازگشت به بررسی معاملاتی که در این مدت در بورس کانادا انجام داده بود پرداخت و متوجه شد که ۱۱۰۰۰ دلار سرمایه ای که وارد بازار کرده بود به ۵۸۰۰ دلار تقلیل پیدا کرده بود. تصمیم گرفت که وارد بورس نیویورک شود. برای همین به مطالعه ستون های مالی روزنامه های ((نیویورک تایمز)) ، ((نیویورک هرالد تریبون)) و ((وال استریت ژورنال)) روی آورد. این آشنایی بیشتر با بورس نیویورک در نهایت باعث شد تا او تمام سهامش در بورس کانادا را بفروشد و وارد وال استریت شود.
در فصل دوم از ورود این تازه کار به وال استریت صحبت شده است. زمانی که او درگیر سودهای خیلی پایین بود، سودهایی که با راهنمایی های کارگزار به دست می آمد و زمان و انرژی زیادی را از او می گرفت. او برای اینکه بهتر بتواند از راهنمایی هایی کارگزارش استفاده کند، تصمیم به آشنایی با اصطلاحات بورسی و شرکت های بورسی مثل سود سهام، سود و سرمایه شرکت، انواع درآمدها و … گرفت.
این آموزش ها او را درگیر یک نوع اعتماد به نفس کاذب کرده بود و مغرورتر کرده بود. در ادامه فصل دوم به نمونه هایی از معاملاتی که او تحت تأثیر این احساسات انجام داده بود اشاره شده که مطالعه آن، نکات بسیار آمورنده ای را در اختیار شما قرار می دهد.
او همزمان با ادامه تجربه کردن در بازار معاملات به چند قانون کلی رسید از جمله اینکه:
- نباید از شرکت های مشاوره ای پیروی کنم چون آنها مصون از اشتباه نیستند.
- باید در مورد پیشنهادات کارگزاران محتاط بود.
- در بازارهای غیر رسمی معامله کردن توصیه نمی شود چون اغلب خریداری برای سهمی که می خواهیم بفروشیم پیدا نمی شود.
- نباید به شایعات توجه کنم. مهم نیست که چقدر منبع معتبری داشته باشند.
- و اینکه روش فاندامنتال بهتر از روش بخت و اقبال است.
و قانون دیگری که او برای خود تعریف کرد این بود که نگهداری سهمی که در حال رشد است برای یک دوره طولانی بهتر از درگیری با چندین سهم در دوره ای کوتاه مدت است که برای فهمیدن این موضوع بهترین راه روش فاندامنتالی بود. او ماه ها سرگرم مطالعه و بررسی گزارشات مالی شرکت ها، داراییها، دیون سرمایه، حاشیه سود و غیره بود. در این زمان با ماهنامه ای آشنا شد که در آن ارزش و امنیت سهام شرکت ها رتبه بندی شده بود. او با مقایسه رتبه بندی های اعتباری سهم های مختلف که از طریق این ماهنامه به دست آورده بود دیگر به تجزیه و تحلیل صورت های مالی و ترازنامه شرکت ها نیازی نداشت و اطلاعات فاندامنتالی که در مورد شرکت ها نیاز داشت از این طریق به دست می آورد.
فصل سوم به شرح فعالیت های این فرد با دانش فاندامنتالی می پردازد. او بر اساس دانشی که به دست آورده بود دو هدف برای خود ترسیم کرد. یکی یافتن صنعت برتر و دیگری پبدا کردن قوی ترین شرکت متعلق به آن صنعت.
در واقع او به بررسی رفتارهای سهام بر اساس رفتارهای هم گروهی هایش پرداخت. درباره این تجربه اش در بخشی از کتاب گفته: هرگاه سهمی رفتاری بهتر از سایر سهام عموم بازار نشان می داد فورا به رفتار هم گروهی هایش چشم می دوختم. اگر می دیدم که آن ها نیز در حال رشد هستند به دنبال سرگروهشان یعنی سهمی که بیشتر از سایرین رشد می کرد می گشتم. تعبیر من اغلب این بود که احتمالا برای کسب سود از خرید سرگروهشان، فرصت کافی ندارم و بنابراین می بایست به سراغ سایرین بروم.
او با همین نگاه یک جدول مقایسه از چند سهام برای خود ترسیم کرد (که به تفصیل در کتاب توضیح داده شده ) و بسیار خرسند و خوشجال بود از اینکه بر پایه ی علم و دانش در حال حرکت است. اما ناگهان اتفاقی رخ داد که درس هایی زیادی با خود داشت. برخلاف نتایجی که او از طریق مطالعاتش به دست آورده بود سهام شرکت جونز اند لالین که او حساب ویژه ای روی آن باز کرده بود با ریزش شدید مواجه شد و با ناباوری با ضرری حدود ۹۰۶۹،۱۸ دلار از سهم خارج شد.
وی با این سؤال مواجه شد که فایده تحقیق و مطالعه چیست و چرا تحلیل ها و بررسی های آماری من جواب نداد؟
اما تجربه ناموفق جونز اند لالین او را به سمت تئوری بزرگی به نام تحلیل تکنیکال راهنمایی کرد. در شروع فصل چهار کتاب ورود او به معاملات سهام با نگاه تکنیکالیستی عنوان شده است. او در همین راستا به بررسی رفتار سهام پرداخت و موفق به کسب سود هم شد و به همین دلیل او متقاعد شد که روش تکنیکال به تنهایی می تواند جوابگوی او در بازار بورس باشد. روش او اینگونه بود که اگر سهمی به طور غیرمعمول شروع به فعالیت کرد رفتارش را تحت بررسی قرار دهم و اگر قیمتش شروع به افزایش کرد آن را بخرم که روش گاهی موفق بود و گاهی نه.
در خلال همین بررسی ها متوجه الگوی رفتاری خاصی شد. او دریافت که حرکات سهام خیلی هم اتفاقی نیست. او بیان می دارد: سهم ها مانند بالون نیستند که به طور اتفاقی در هر جهتی حرکت کنند. اگر دلیل وجود داشته باشد در یکی از دو جهت صعود یا نزول حرکت می کنند و وقتی این روند أغاز شود تمایل دارند که در آن جهت راهشان را ادامه دهند. در این روندها، سهم ها سهم ها پر فواصل خاصی حرکت می کردند. و این آغاز نظریه چهارچوب بود.
وی در باره روشی که نظریه چهارچوب را بر طبق آن تعریف کرده بود می گوید:
هرگاه چهارچوب های تعیین شده قیمت به شکل یک هرم یکی بالای دیگری تشکیل شده و قیمت فعلی سهم در آخرین چهارچوب قرار می گرفت، رفتار آن سهم را به دقت زیر نظر می گرفتم. تا زمانیکه بین محدوده بالایی و پایینی آخرین چهارچوب نوسان می کرد، رفتارش از نظر من رضایت بخش بود. چیزی که باید درباره اش تصمیم می گرفتم میزان این دامنه نوسان و در واقع محدوده چهارچوب بود. نکته جالب این نظریه ای بود که بر طبق آن سهام برای جهش دورخیز می کند. مطالعه فصل چهارم کتاب و مثال هایی که از خرید و فروش سهام در قالب نظریه چهارچوب در آن بیان شده حاوی نکات بسیار جذاب و آموزنده ای است.
اما وقتی ۵۰۰ سهم نورت آمریکن اویلیشن بر طبق نظریه او عمل نکرد او با دائما با خود می گفت که نمیتواند این اتفاق بیفتد و قیمت سهم از این پایین تر بیاید. او بعدها فهمید در بازار بورس چیزی به نام نمیتواند وجود ندارد و هر سهمی هر کاری می تواند بکند.
او در این زمان تصمیم گرفت دستور خرید (( خرید به شرط رسیدن به قیمت …)) به همراه یک دستور فروش (( توقف ضرر در …)) در معاملات خود استفاده کند که کمک بسیاری به وی کرد.
او لیستی از اهداف جدیدش را بر پایه ی این روش ایجاد کرد شامل:
زمان بندی مناسب
در شروع فصل پنج یعنی جایی که شخصیت مورد نظر کتاب با درس هایی که از اشتباهات گذشته گرفته بود و با کنترل احساساتش روند رو به رشدی را در معاملات سهام طی می کرد، با چالش جدید رو به رو شد. او یک قرارداد کاری به امضا رسانده بود که بر اساس آن به مدت دو سال همراه با یک گروه رقص و تأتر باید به سرتاسر دنیا سفر می کرد و این معنی دورافتادن از معاملات و اطلاعاتی که لازم داشت بود. برای حل این مشکل او با مشورت با کارگزارش تصمیم گرفت در طی مدت سفرش اطلاعاتی که لازم داشت کارگزارش از طریق تلگراف برایش ارسال کند. اطلاعاتی که شامل قیمت پایانی سهم و جزییات نوسان روزانه قیمت میشد. در واقع انجام معاملات از طریق تلگراف باعث میشد که به دلیل نداشتن رابطه مستقیم با بازار از گیج شدن و افتادن در دام شایعات جلوگیری کند.
در فصل ششم کتاب نویسنده بیان می دارد: بازار وارد یک کانال کاهش شده بود و من در انتظار رسیدن به روزهای بهتر به دقت معاملات سهام را زیر نظر گرفتم. بعد از مدتی که نخستین نشانه های سقوط از بازار رخت بربست من آمده یافتن فرصتهای جدید شدم و معتقد بودم که سهم های مطمئن شروع به مقاومت در برابر روند منفی بازار می کنند. لذا تصمیم گرفتم پیوندی میان روش تکنیکال و بررسی های فاندامنتال برقرار کنم تا به اطلاعات کلی شرکت ها هم دسترسی پیدا کنم. همین بررسی ها موجب شد تا به دنبال پدیده ها جدید باشم. یعنی شرکت هایی که پیش از این دوران هیچ جذابیتی برای سرمایه گذاری نداشتند. بر طبق همین فرضیه او شروع به خرید سهم هایی کرد که نشان از درستی روشی داشت که در پیش گرفته بود.
فصل بعدی از جایی آغاز می شود که با جواب دادن روش نویسنده کتاب، توانسته بود سود قابل توجهی به دست آورد. او نخست تصمیم گرفت نیمی از سود به دست آمده اش را از بازار خارج کند و سپس با دقت بازار را زیر نظر گرفت تا بتواند سهامی که رفتار مناسبی از خود نشان می دهد را شناسایی کند. او با تکیه بر تجاربی که از طریق معاملات سهام به دست آورده بود توانسته بود نیم میلیون دلار ثروت کسب کند. معاملاتی که مطالعه جزییات مثال هایی از آنها که در فصل هفت کتاب آورده شده است، نکات طلایی با خود به همراه دارد.
فصل نهم کتاب عنوان می دارد که چگونه کسب ثروت نیم میلیون دلاری نویسنده را دچار احساس غرور کاذب کرد و اشتباهاتی که او در این رهگذار مرتکب می شود را با ذکر مثال هایی ملموس به تصویر می کشد. او در این زمان دیگر از سفر کاریش به نیویورک بازگشته بود و سرخوش از موفقیت های گذشته از این نکته غافل شده بود که بازار همواره آماده است تا به معامله گران فراموش کاری که قدرت او را نادیده بگیرند، درس های تلخی بدهد. در این باره نویسنده می گوید: با بازگشت به نیویورک تصمیم گرفتم که با وال استریت نیز رابطه دقیق و نزدیکی برقرار کنم و همین باعث شد با وسوسه یک شبه پولدار شدن همه دانش گذشته ام را فراموش کرده و دنبال رو دیگران شوم. کنترل و مهارتم بر بازار را ازدست داده بودم و دست به هر معامله ای می زدم اشتباه از کار در می آمد و در نهایت وارد بدترین مرحله از فعالیتم در این دوران شدم. با خود فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که باید مانند گذشته و به دور از شایعات و با حداقل اطلاعاتی که از سهم ها داشتم به معاملات بپردازم. به پاریس رفتم و از کارگزارم خواستم که فقط اطلاعاتی که قبلا در موردش توافق کرده بودیم را برای من ارسال کند.
نیکلاس دارواس با عبور از بحران و تسلط بر خود توانست دوباره به روزهای خوب معاملات بورس بازگردد. او فرصتهای مناسب برای سهم هایی مثل یونیورسال و چند سهم دیگر را با همان روشی که پیش از این کارایی خود را نشان داده بود شناسایی کرد و به سود دست یافت. مثالهایی از خرید و فروش سهم هایی که در فصل ده کتاب آورده شده دربردارنده اطلاعاتی است که برای هر فرد علاقه مند چگونه از طریق بورس ثروتمند شویم؟ به بازار سهام درس های زیادی به همراه دارد. سهم هایی که در نهایت سود دو میلیون دلاری با خود به همراه داشتند.
در بخش آخر کتاب هم از مصاحبه هایی که با نویسنده کتاب انجام شده و چگونگی تصمیم او به نوشتن این کتاب مطالبی ذکر شده است.
نتیجه گیری
این کتاب به ما می آموزد که موفقیت در بازار بورس هم ساده و هم مشکل است. ساده است اگر خودتان و بازار را بشناسید و دشوار است اگر ندانید به کجا قدم گذاشته اید و چه باید بکنید.
در نهایت موضوعی که در مورد این کتاب بسیار حائز اهمیت است، آن است که چگونه یک فرد می تواند با شناسایی و بررسی اشتباهات گذشته و درس گرفتن از آن ها، راه موفقیت خود را هموار کند و درک این نکته نه تنها در بورس که در هر زمینه ای از زندگی از مهم ترین رازهای موفقیت است.
چگونه با سرمایه گذاری در بورس ثروتمند شویم؟
به گزارش افکارنیوز، طی یک سال گذشته بورس ایران بر خلاف بورس کشورهای دیگر شاهد رشد بوده است؛ همین رونق بازار سرمایه باعث شده است افراد زیادی قصد ورود به این بازار را داشته باشند.
اخبار اقتصادی - در بحث سرمایهگذاری، دو مؤلفهی سود و از دست ندادن سرمایه اصلی بیشترین اهمیت را دارند. این موضوع و شیوه تفکر، یک امر طبیعی در حوزه سرمایه گذاری است؛ اما ریسک کردن هم نقش مهمی در هر نوع سرمایهگذاری دارد.
یکی از گامها در بحث سرمایهگذاری در بورس، کاهش میزان ریسک در سرمایهگذاری است.
باید توجه داشته باشید که امکان به صفر رساندن ریسک به هیچ عنوان وجود ندارد؛ اما با تدابیری نظیر آموزش بورس و آگاهی از اخبار بازار و خدمات مشاوره، قادر خواهید بود که تا حد زیادی میزان ریسک را کاهش دهید.
توجه به اصول اولیه سرمایه گذاری در بازار بورس
یکی از مهمترین اصول اولیه سرمایه گذاری در بازار بورس این است که سرمایه گذاری باید با سرمایه مازاد فرد انجام شود. باید توجه کنید که از پول قرض شده، وام بانکی یا پولی که با آن مخارج روزمره زندگی را فراهم میکنید، برای سرمایهگذاری در بورس استفاده نشود.
با آگاهی خرید و فروش کنید
به هیچ عنوان مبنای تصمیمات خود را بر روی شایعات و جو روانی در بازار بورس قرار ندهید. همچنین باید نسبت به روند و شناخت سهام هم تا حدودی آشنایی داشته باشید.
با تمام پول خود معامله نکنید
توجه داشته باشید که سرمایهگذاری در بورس بهمراتب نیازمند ریسکپذیری بالایی ست. پس اگر جزو افرادی هستید که تحمل از دست دادن بخشی از سرمایه خود را ندارند، تمام دارایی خود را در بازار سرمایه وارد نکنید.
با سرمایه کم شروع کنید
همانطور که میدانیم بازار بورس، بستر وسیعی از فرصتها و تصمیمگیریها است؛ بنابراین اگر آشنایی شما در این حوزه در حد ابتدایی است، دقت کنید که در شروع با مبالغ کم وارد شوید تا در صورت متضرر شدن، دارایی شما تأثیر زیادی نپذیرد و بتوانید با همان سرمایه اندک اولیه، تجربیات لازم را کسب کنید.
به ارزش ذاتی سهام دقت کنید
خیلی از افرادی که سرمایه گذاری آنها به زیان تبدیل میشود، به این علت است که ارزش ذاتی یک سهم را نمیدانند و حاضر به خرید آن به هر قیمتی شده و موقع فروش با زیان مواجه میشوند.
تمام پول خود را در یک صنعت سرمایهگذاری نکنید
معمولاً برخی افراد، پول و سرمایه خود را در سهام شرکتهای مختلفی سرمایهگذاری میکنند؛ اما همه آن شرکتها زیرمجموعه یک صنعت خاص مثلاً صنعت خودرو فعالیت دارند. اگر چگونه از طریق بورس ثروتمند شویم؟ آن صنعت دچار مشکل شود یا قانونی وضع شود که مستقیماً بر آن صنعت اثر بگذارد، دارایی شما نیز متأثر خواهد شد.
سرمایهگذاری در سهام میتواند بسیار سودآور باشد. با این حال شما نباید تمام دارایی خودتان را در این بازار سرمایهگذاری کنید؛ بلکه بهمنظور بهرهمندی از مزایای سایر بازارها بهتر است در حوزه سرمایهگذاریهای فیزیکی مانند بازار طلا و مسکن و … نیز سرمایهگذاری کنید. این روش سرمایه گذاری به شما این کمک را میکند که اگر یکی از این حوزهها دچار رکود شد، بتوانید از رونق سایر حوزهها سود ببرید.
پیگیر اخبار مهم باشید
همیشه پیگیر اخبار داخلی و خارجی باشید. اخباری نظیر اوضاع سیاسی، اقتصادی، صنایع و شرکتها را دنبال کنید تا از تغییراتی که شرایط جدید را ایجاد میکنند مطلع شوید و بتوانید زمان مناسب برای ورود به بازار یا خروج از آن را تشخیص داده و تصمیمات درستی در مورد دارایی سهام خود اتخاذ کنید.
همه کسانی که به بازار بورس وارد می شوند، به دنبال افزایش سود و سرمایه خود هستند.اما رسیدن به این هدف تا حد زیادی به میزان سرمایهتان بستگی دارد.
میزان سود و زیان روزانه در معاملات بورس محدودیتهایی دارد و از حدی بیشتر یا کمتر نمیشود.
سود یا ضرری که بهطور متوسط ممکن است برای سرمایه شما رخ دهد، در طول هر روز معاملاتی، حدود ۵ درصد است؛ بنابراین، هر چقدر سرمایهتان بیشتر باشد، در صورت سود کردن به افزایش سرمایه بیشتری خواهید رسید؛ اما منظور این نیست که خانه و زندگیتان را بفروشید و با آن یک نوع سهام خریداری کنید، چون هیچ تضمینی در سوددهی معاملات وجود ندارد.
باید متناسب با بودجهای که در اختیار دارید، سرمایه گذاری در بورس یا بازارهای دیگر را آغاز کنید. هر چقدر این مبلغ بیشتر باشد بهتر است؛ اما همه آن را نباید در خرید یک نوع سهم به کار ببرید.
سبد سرمایهگذاری تشکیل بدهید و سرمایه خود را در بخشهای مختلف بازار بورس، صنایع و نمادهای مختلف تقسیم کنید. در مرحله بعد لازم است بهصورت مداوم مراقب باشید که اوضاع هر یک از حوزههایی که در آن سرمایه گذاری کردهاید، چگونه است و در صورت نیاز خریدوفروش لازم را انجام بدهید.
اگر شما با ۱ میلیون تومان خرید سهام را شروع میکنید، باید بدانید که رشد یا ضرر تصاعدی است؛ اما این به آن معنا نیست که ۱ میلیون در عرض چند هفته به ۱۰۰ میلیون تبدیل میشود. یکی از نکات مثبت سرمایهگذاری در بورس همین است که روند فعالیت و فرآیند کم و زیاد شدن سرمایه کاملاً مشخص است. به همین خاطر با بررسی و ارزیابی سهامی که خریداری کردهاید، امکان اینکه ارزش سرمایهتان را بدانید، وجود دارد.
بازار بورس هم روزهای خوب دارد و هم روزهای بد. بهمنظور ورود به عرصه سرمایهگذاری باید بازار بورس را زیر نظر داشته باشید. از طرف دیگر، بازارهای موازی (املاک، پول، کالا و انرژی) بر وضعیت اوراق بهادار تأثیر میگذارند. به همین دلیل تنها با استناد بر تابلوهای معاملاتی نمیتوان به حداکثر سود دست یافت.
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۸۱۶۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
شاخص بورس ۲ هزار واحد رشد کرد
شاخص بورس در جریان معاملات امروز بازار سرمایه با رشد ۲هزارواحدی روبهرو شد. - اخبار اقتصادی -
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، در جریان دادوستدهای امروز بازار سرمایه بیش از 2میلیارد و 768میلیون سهم و حقتقدم بهارزشی بالغ بر یک هزار و 974میلیارد تومان در بیش از 171هزار نوبت مورد دادوستد قرار گرفت و شاخص بورس با رشد 2هزار و 682واحدی در ارتفاع یکمیلیون و 471هزار و 574واحد قرار گرفت.
بیشترین اثر مثبت بر دماسنج بازار سهام در روز جاری به نام نمادهای معاملاتی شرکتهای پتروشیمی پردیس، سرمایهگذاری تامین اجتماعی و مبین انرژی خلیج فارس شد و در مقابل شرکتهای معدنی و صنعتی گل گهر، فولاد خوزستان و معدنی و صنعتی چادرملو با افت خود مانع افزایش بیشتر نماگر بازار سهام شدند.
بر اساس این گزارش، در بازارهای فرابورس ایران هم با معامله یک میلیارد و 109میلیون ورقه بهارزش 5هزار و 22میلیارد تومان در 89هزار نوبت، شاخص فرابورس (آیفکس) یک واحد رشد کرد و در ارتفاع 19هزار و 620واحد قرار گرفت.
در این بازار هم امروز بیشترین اثر مثبت بر شاخص فرابورس به نام نمادهای معاملاتی پبیمه پاسارگاد، پلیمر آریا ساسول و سنگ آهن گهر زمین شد و در مقابل شرکتهای صنعتی مینو، آهن و فولاد غدیر ایرانیان و پتروشیمی زاگرس بیشترین اثر منفی را بر این شاخص به نام خود ثبت کردند.
چگونه در کمتر از یک سال پولدار شویم؟
بازار فارکس بزرگترین بازار مالی دنیا با بیش از 5 تریلیون دلار گردش مالی روزانه است که در آن صدها برابری ارز در مقابل یکدیگر معامله میشوند.
این مقاله سه دقیقه وقت شما را میگیرد و در این سه دقیقه شما را با بزرگترین،مهمترین و پولسازترین بازار مالی دنیا آشنا میکند.
کاری که افرادی مثل وارن بافت نفر اول ثروتمندان جهان و جسی لیورمور ثروتمندترین مرد قرن 20انجام میدادند.
بیاید شروع کنیم.
تا به حال شده که بخواهید به سفر خارجی بروید و نیاز داشته باشید پولتان را به ارز دیگری تبدیل کنید؟
مثلا بخواهید بروید اروپا، باید پول کشور خودتان را بدهید و یورو بخرید.
هر یک دلار چند یورو می ارزد؟ اگر یک دلار بدهید به شما چند یورو میدهند؟
بنابراین لازم هست که از نرخ برابری یورو در برابر دلار مطلع شوید.
اما چطور؟ کجا میتوانید این نرخ های برابری را ببینید؟
ما به شما میگوییم، در بازار فارکس…
فارکس چیست؟
بازار فارکس که مخفف foreign exchange هست، بزرگترین بازار مالی دنیا با بیش از 5 تریلیون دلار گردش مالی روزانه است که در آن صدها برابری ارز در مقابل یکدیگر معامله میشوند و نرخ هر ارز در برابر دیگری مشخص میشود.
به عنوان مثال شرکت بنز در آمریکا 100 هزار دستگاه ماشین فروخته و 100 میلیون دلار آمریکا دریافت کرده. اما باید پول خود را به یورو تبدیل کند.
بنابراین وارد بازار فارکس میشود و 100 میلیون دلار خود را با نرخ برابری ای که وجود دارد به یورو تبدیل میکند.
به عنوان مثال در این لحظه نرخ برابری یورو به دلار برابر با 1.12 میباشد.
این بدان معناست که هر یک یورویی که بدهیم، 1.12 دلار دریافت میکنیم.
در نتیجه شرکت بنز وارد بازار فارکس میشود و 100 میلیون دلار یورو به دلار را معامله میکند.
بازیگران اصلی بازار فارکس بانک های مرکزی کشورهای بزرگ مثل آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن و چین هستند.
علاوه بر بانک های مرکزی که سیاست های بانکی خود را با بازار فارکس تنظیم میکنند، شرکت های سرمایه گذاری بزرگ نیز در این بازار حضور دارند و کسب سود میکنند.
مهمترین و رایج ترین برابری ارزهای بازار فارکس به ترتیب جفت ارز یورو به دلارآمریکا ، دلار آمریکا به ین ژاپن، پوند انگلستان به دلار آمریکا و دلار استرالیا به دلار آمریکا میباشند.
در هر جفت ارز برابری ارز اولی نسبت به ارز دومی مشخص میشود، مثلا اگر عدد جفت ارز پوند به دلار 1.30 باشد.
به این معناست که هر یک پوند که بدهیم، 1.30 دلار آمریکا دریافت میکنیم.
به این عدد،نرخ برابری یا exchange rate میگویند.
اما بازار فارکس فقط متعلق به بانک های مرکزی و شرکت های بزرگ نیست، هرکسی میتواند در بازار فارکس کار کند و به راحتی کسب درآمد کند.
مثلا اگر فکر میکنیم که ممکن است ارزش پوند در برابر دلار افزایش پیدا کند، میتوانیم وارد بازار شویم و جفت ارز پوند به دلار را بخریم.
حضور در بازار و کسب درآمد فارکس آن کار آسانی است و تنها با روزی چند دقیقه میتوانید میلیون ها دلار درآمد کسب کنید.
شما میتوانید هرجای جهان که هستید تنها با یک گوشی موبایل به بازار جهانی وصل شوید، در کمتر از یک ثانیه معامله خود را انجام دهید، و بدون محدودیت زمانی 24 ساعت در 5 روز هفته کار کنید.
همین الان شما میتوانید یک حساب آزمایشی باز کنید،آموزش فارکس را آغاز کنید و مانند بزرگترین ثروتمندان دنیا یعنی وارن بافت و جسی لیورمور، سرمایه گذاری و تجارت رو شروع کنید.
اگر طوری عمل نکنید چگونه از طریق بورس ثروتمند شویم؟ که هنگامی که خوابید هم پول دربیاورید، ثروتمند نمیشوید.
در ایرانِ سال ۱۴۱۰ چگونه پولدار شویم؟/ معرفی ۵ کسبوکارِ پولساز تا یک دهه آینده
در ایران، تا همین چند سال پیش «مغازهزدن» و «جنسآوردن» از کشورهایی مانند ترکیه، کسبوکاری بود که میتوانست دستکم بر روی کاغذ، شما را پولدار کند. از طرف دیگر، «بسازبفروشی» هم تا همین چند سال پیش، نمادی بود از ثروتسازیِ یکشبه و شغلی که افراد با سرمایهای بالاتر از حد متوسط میتوانستند به آن ورود کنند و سود کلان ببرند. حالا اما کمتر میشنویم که کسی در این صنف باشد و حسرت روزهای خوب گذشته را نخورَد.
به گزارش تجارتنیوز، در همین ده سال گذشته خیلی چیزها تغییر کرده است. مغازهداری دیگر کار پر رونقی نیست: آمار تعداد واحدهای تجاری-صنفی به نسبت هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت در ایران، یکی از بالاترین نسبتها در جهان است و به همین دلیل، رقابت در این حوزه بیاندازه دشوار شده است.
از طرفی، وضعیت جیبِ خانوار ایرانی آنقدر خراب شده و نرخ ارز آنقدر گران، که حالا دیگر واردات بسیاری از کالاها از کشورهایی همچون ترکیه هم به صرفه نیست و واردکننده، نمیتواند کالا را در بازار ایران بفروشد.
همهگیری کرونا را هم که به ماجرا اضافه کنیم، وضعیت بغرنجتر میشود: بسیاری از کسبوکارهایی که ممکن بود در پاییز ۱۳۹۸ سرِ پا باشند، حالا دیگر مدتها است که از آستانه ورشکستگی عبور کردهاند و مشخص نیست حتی پس از واکسیناسیون با دورِ کُند در مقابل کرونا، این مشاغل باز هم به بازار برگردند. (مثلا برخی کافهها، کلاسهای حضوریِ کنکور یا زبان و حتی برخی فروشگاههای لباس، حالا واقعا از بازار خارج شدهاند.)
چشماندازِ آینده: چطور در سال ۱۴۱۰ در ایران پول در بیاوریم؟
اما آیا به این ترتیب باید عطای کسبوکار و پول در آوردن را به لقایش بخشید؟ قطعا نه. نخست اینکه این تنها ایران نیست که چنین تغییراتی را تجربه میکند و کشورهای دیگر اگر تحریم نداشتهاند، همهگیریِ کرونا به تنهایی اقتصادشان را عمیقا زیر و رو کرده است.
ترکیه تا همین چند سال پیش یکی از ۵ کشور نخست در جهان با بیشترین میزان جذب گردشگر خارجی بود و حوزه گردشگری (در کنار نساجی و تولید خودرو)، یکی از سه حوزه پولساز در این کشور به شمار میرفت.
بدون رصد کردنِ روندهای اقتصادی در جهان، راهاندازی یک کسبوکار در شرایط مبهمِ ایران، مساوی با شکست خواهد بود.
این روند اما حالا تغییر کرده و این را حتی در رسانههای این کشور هم میتوان دید: بسیاری از هتلها و رستورانها ورشکسته شدهاند، خطوط هواپیمایی آسیب مالی دیدهاند و هزاران فرصت شغلی هم در بخش گردشگری از بین رفته است.
راهحل، در نوآوری و ایجاد اشکالِ جدید کسبوکار نهفته است که نمونههای آنها را همین حالا هم در اقتصاد ایران میتوان دید. اما اگر بخواهیم به ۵ حوزه کسبوکار اشاره کنیم که احتمالا تا یک دهه آینده (تا سال ۱۴۱۰ خورشیدی) در ایران به رونق خواهند رسید و سرمایهگذاری در آنها میتواند هوشمندانه باشد، به کدام مثالها خواهیم رسید؟
۱- ایرانِ پدربزرگها و مادربزرگها: «خدمات نگهداری از سالمندان»
ایران یکی از سریعترین نرخهایِ سالمندشدن جمعیت را در جهان دارد و برای کشوری که تا ۳ دهه پیش، نرخ رشد جمعیت در آن بسیار بالا بود، این شگفتآور است. برخی پیشبینیهایِ جمعیتشناختی نشان میدهند که نسبت افراد با سن بالای ۶۵ سال از مجموع جمعیت کشور، هر سال افزایش پیدا میکند و تا سال ۱۴۳۰، ایران ممکن است پیرترین کشور در منطقه «غرب آسیا» باشد.
از طرفی، تجربه کشورهایی که پیش از ما این روند را طی کردهاند، نشان میدهد که هم باید برای این وضعیت آماده بود و هم آنکه میتوان با هدایت منابع اقتصادی به سمت برخی خدماتِ خاص، بهرهوریِ عمومی اقتصاد ایران را تا سال ۱۴۱۰ خورشیدی دستکم اندکی بالا برد.
با توجه به روند پیر شدن جمعیت ایران، سرمایهگذاری در زمینه مراقبت از سالمندان در سال ۱۴۱۰ هم توجیهپذیر خواهد بود.
بر این اساس، با توجه به روند پیر شدن جمعیت ایران، سرمایهگذاری در زمینه مراقبت از سالمندان توجیهپذیر خواهد بود: ایجاد خانههای تخصصی سالمندان، ارائه خدمات مراقبت از بیمار و سالمند در منزل، ساخت تجهیزات حفاظتی (همچون شلوارکهای محافظ لگن) و مواردی از این دست، نمونههای خوبی برای سرمایهگذاری هستند.
۲- وقتی حوصلهها سر میرود: «خدمات و صنایع حوزه سرگرمی»
تا سال ۱۴۱۰، اقتصاد ایران به صورت «بالقوه» میتواند دستکم حدود ۵۰ درصد بزرگتر بشود. (البته در صورتی که در تمام سالهای پیشِ رو، جوی آرام و توسعهگرایانه بر اقتصاد کشور حکمفرما باشد و خبری از تشدید تحریمها و مواردی از این دست هم نباشد.)
از طرف دیگر، رشد شهرنشینی و «یکدستشدن» جامعه ایرانی (چه با فربهشدن طبقه متوسط و چه با فربهشدن طبقه فرودست)، نیاز به تفریح و سرگرمی را هم افزایش خواهد داد. این به معنای رشد «اقتصاد سرگرمی» در یک دهه آینده خواهد بود.
«اقتصاد هنر»، «اقتصاد سرگرمی» و «اقتصاد اوقات فراغت» تا سال ۱۴۱۰ به حوزههایی بسیار پولساز بدل میشوند.
از جمله زمینههای مناسب برای سرمایهگذاری در این بخش هم میتوان به ساخت و مدیریت سالنهای سینما، کافهها، باشگاههای ورزشی، ساخت و تولید لوازم شهربازی، «اتاقهای فرار» و طیفی گسترده از مهارتها در حاشیه «اقتصاد هنر» (همچون بازیگری، کارگردانی تئاتر، تدوین فیلم و…) اشاره کرد.
۳- خریدِ با تخفیف از سرِ کوچه: صنعت «خردهفروشی»
«خردهفروشی» (Retail)، همین حالا هم بزرگترین صنعت دنیا است و این روند میتواند در سالهای آینده حتی دنباله دارتر هم بشود. تقریبا همه ما به صورت روزمره از سوپرمارکتها، میوهفروشیها و فروشگاههای کوچک محلی خرید میکنیم و این روند با فرض بهبود وضعیت اقتصادی و گسترش ابعادِ طبقه متوسط، صعودی هم خواهد بود. تشدید روند مصرفگرایی هم به نفع این صنعت خواهد بود.
بنابراین، شاید راهاندازی مغازههای کوچک محلی در شهرهایی که تعداد مغازههای کمتری دارند، منطقی به نظر برسد. این در حالی است که در سال ۱۴۱۰، در شهرهای بزرگ، فروشگاههای زنجیرهای جای فروشگاههای کوچک و محلی را خواهند گرفت و این روند هم از همین حالا مشهود است.
از طرفی، با تداوم کاهش قدرت خرید خانوار ایرانی (که در برخی از پیشبینیهای اقتصادی به چشم میخورَد) خرید از فروشگاههای زنجیرهای که کالا را با تخفیف به فروش میرسانند نیز همهگیریِ بیشتری پیدا خواهد کرد.
فعالان حوزه «خردهفروشی» باید شیوههای نوین (از جمله ابداع ساز و کارهای جدید تخفیف و «خرید گروهی« و نیز بهبود شیوههای تحویل رایگان) را به کار بگیرند تا بتوانند در کورانِ رقابت شدید در این حوزه، دوام بیاورند.
۴- کلاس زبانِ چینی از راه دور: «آموزش آنلاین»
همهگیری کرونا نشان داد که کسبوکارهای آنلاین، برندگان بلامنازعِ اقتصاد در سالهای آینده هستند. در طول نزدیک به ۲ سالی که از آغاز همهگیری میگذرد و بسیاری از کسبوکارها ورشکسته شدهاند، برخی شرکتهای آنلاین نه فقط کاهش درآمدی نداشتهاند که رشدهای چشمگیری را هم تجربه کردهاند.
دادههای مجلاتی مانند «فوربس» هم نشان میدهد که ابرثروتمندان (همچون «جف بزوس» و «ایلان ماسک») در دوران کرونا به مراتب ثروتمندتر شدهاند. به این ترتیب، «آنلاینشدن» کسبوکارها یا غیرفیزیکی شدنِ آنها، بدون تردید یکی از اَبَرروندهای جهان تجارت تا سال ۱۴۱۰ خواهد بود.
اما چه چیزی باید «آنلاین بشود»؟ انتخاب در اینجا هم هوشمندی میخواهد و باید تغییرات در جهان را رصد کرد. مثلا، تقاضا برای آموختن زبانِ چینی به دلیل تداوم برتری اقتصادی چین در یک دهه آینده، افزایش خواهد داشت.
از طرف دیگر، آموزش موسیقی هم به سمت سازهای جدید (مانند «هنگ درام») میرود و ممکن است ورزشهای جدید (مانند «باروسل») شاهد اوجگیریِ تقاضا در فضای آموزش آنلاین باشند.
۵- همه چیز آنطور که شما میخواهید: «شخصیسازی»
مورد آخر میتواند جالبتر از موارد دیگر باشد. «شخصیسازی» (Customization یا Personalization) یکی از استراتژیهای به نسبت جدید در حوزه بازاریابی است که به طور ساده، عبارت است از طراحی و تولید یک محصول یا ارائه یک خدمت، دقیقا به شکلی که مشتری میخواهد.
مثلا، فرض کنید شما یک سرویس شربتخوریِ خاص میخواهید که همه لیوانهایش با یکدیگر تفاوت داشته باشند و شما آنها را تکتک و از میانِ یک مجموعه انتخاب کنید. یا مثلا، ترجیح میدهید یخچالی بخرید که درب آن قرمز رنگ باشد، اما بدنهاش به رنگ نقرهای.
در شکلِ تولید کارخانهایِ کنونی، معمولا چنین کاری انجام نمیشود، اما «شخصیسازی» یا «تولید سفارشی»، به دلیل آنکه در آینده تمام محصولات تنوع بیشتری در قیاس با امروز خواهند داشت، دست شما را برای فروش بازتر میگذارد و بنابراین، بد نیست که از حالا در فهرست کسبوکارهایِ پولساز در آینده قرارش بدهید.