یک نمونه تحلیل بنیادی سهام

چگونه به کمک تحلیل بنیادی سهام خوب بخریم؟
در ادامه، میخواهیم به این سوال پاسخ بدهیم که « تحلیل بنیادی چیست؟ » و راههای شناسایی سهام بنیادی در بازار را بررسی کنیم.
به گزارش برنا، فعالان بازار سرمایه همواره به دنبال کسب سود از طریق سرمایهگذاری در بهترین شرکتها هستند. برای تحقق این امر معاملهگر باید از ابزارهای مختلفی برای شناخت سهام سودده استفاده کنند. تحلیل بنیادی یکی از این ابزارها است که از آن برای شناخت سهام خوب و پربازده استفاده میکنیم. در ادامه، میخواهیم به این سوال پاسخ بدهیم که « تحلیل بنیادی چیست؟ » و راههای شناسایی سهام بنیادی در بازار را بررسی کنیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی ابزارهایی برای شناخت وضعیت مالی و ارزش شرکت در اختیارمان میگذارد و در نهایت تعیین میکند که سهام شرکت موردنظر چقدر ارزش سرمایهگذاری دارد. تحلیل بنیادی در بورس ارزش سهام یک شرکت را با تمرکز بر عوامل اثرگذار بر کسبوکار بررسی میکند. تحلیل بنیادی به مواردی مانند: درآمد، سود، کیفیت مدیریت شرکت و . میپردازد.
تحلیل بنیادی از سه جنبه تحلیل اقتصادی، تحلیل شرکت و تحلیل صنعت تشکیل شده است؛ که در هر کدام عوامل متفاوتی را برای بررسی مدنظر قرار میدهند. برای مثال عوامل اثرگذار بر وضعیت اقتصاد در سطح جهانی و بومی توسط تحلیل اقتصاد کلان بررسی میشود. این موارد بر صادرات اثرگذار هستند و به این ترتیب روی کسب سود شرکت نیز تاثیرگذار خواهند بود. با توانایی پیشبینی وضعیت اقتصاد، عملکرد مثبت شما در سرمایهگذاری افزایش خواهد یافت.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل تکنیکال قرار میگیرد. در تحلیل تکنیکال هدف تعیین جهت قیمتها با تجزیه و تحلیل قیمتهای گذشته بازار است. در صورتی که تحلیل بنیادی به دنبال تعیین ارزش ذاتی سهام با استفاده از عوامل بنیادی و عملکرد شرکت است.
منظور از سهام بنیادی چیست؟
حتما عبارت سهام بنیادی را بسیار شنیدهاید. این دسته از سهام، سهام شرکتهایی هستند که دارای عملکرد و سودسازی مطلوبی هستند. برای مثال شرکتی که طی ده سال سود سالیانه بسیار عالی شناسایی کرده و به صورت منظم سود آن رشد کرده باشد، عملکرد خوبی از خود به جای نگذاشته است؟ سهام این شرکت سهام بنیادی است. البته شناسایی سهام بنیادی تنها با بررسی یک گزینه انجام نمیشود. معیارهای مختلفی برای تشخیص سهم بنیادی وجود دارد که باید تمام آنها را بررسی کنید.
شناسایی سهام بنیادی در بازار چگونه انجام میشود؟
شما به عنوان یک معاملهگر موفق که قصد استفاده از تحلیل بنیادی را برای انتخاب سهم خوب دارد، در قدم اول باید تحلیل بنیادی را بشناسید. بعد از آن باید بتوانید صنعت پیشگام را مشخص کنید تا بین شرکتهایی که در این صنعت فعال هستند، بهترین شرکت را با بررسی و تحلیل برای سرمایهگذاری انتخاب کنید.
سهام بنیادی در تمام گروهها وجود داشته و نیاز دارند تا با بررسی آنها را بشناسید و در زمان مناسب در آنها سرمایهگذاری کنید. به طور کلی شرکتهایی که صادرات محصول مداوم یا طرح توسعهای خوبی دارند در دسته سهام بنیادی قرار میگیرند.
در نهایت یک نمونه تحلیل بنیادی سهام میتوان گفت که سهم بنیادی، سهمی است که ارزش ذاتی آن از قیمت بازاریاش بیشتر است. این دسته از شرکتها میزان فروشِ در حال رشد و درآمد خوبی دارند که باعث میشود بهطور مرتب، گزارشهای عالی را منتشر کنند.
برای سرمایهگذاری بلند مدت در بورس، بهتر است با تحلیل بنیادی سهام خوب و با ارزش را پیدا و انتخاب کنید و در نهایت با تحلیل تکنیکال بهترین قیمت یا بهترین نقطه ورود به آن را بیابید.
نکاتی درباره تحلیل بنیادی
در زمانهایی که سهم برای اولین بار عرضه میشود، تحلیل تکنیکال نمیتواند کارایی داشته باشد. همانطور که عنوان کردیم تحلیل تکنیکال از نمودار قیمت سهم استفاده میکند اما در زمان عرضه اولیه عملا سابقه و نمودار قیمتی برای سهم وجود ندارد. در این موارد تحلیل بنیادی با بررسی عواملی در شرکت مانند: وضعیت مالی و سودآوری شرکت، محصولات تولیدی، چشمانداز رشد بازار، تیم مدیریتی، وضعیت تامینکنندگان شرکت و … وضعیت شرکت را برای سرمایهگذاری بررسی میکند.
در نظر داشته باشید که نتیجه تحلیلها چه تحلیل بنیادی و چه تحلیل تکنیکال تضمینی نیستند. تحلیلها تنها میتوانند ریسک انجام معاملات را کمتر و از انجام سرمایهگذاری بدون دلیل و منطق در هر سهمی جلوگیری کنند اما تضمینی صد درصدی برای موفقیت معاملهگران وجود ندارد.
تحلیل بنیادی از آن جهت که سرمایهگذار در شرکتی سرمایهگذاری خواهد کرد که از قبل بر آن اشراف کامل اطلاعاتی پیدا کرده است، بسیار به موفقیت در معاملات کمک خواهد کرد.
تسلط بر تحلیل بنیادی شرکتها نیاز به زمان و انرژی زیادی دارد چون بررسی گزارشها و اطلاعات هر شرکت به دقت بسیاری احتیاج دارد. بنابراین به صبر و حوصله بیشتری نیاز دارد.
تحلیل بنیادی هیچ اطلاعات خاصی از زمان مناسب ورود به سهم و یا زمان خروج از آن نمیدهد. به همین دلیل باید در کنار تحلیل بنیادی از روش تحلیل تکنیکال و مهارت تابلوخوانی نیز کمک گرفت و بهترین نقطه برای ورود و خروج را انتخاب کرد.
سخن آخر
تحلیل بنیادی وضعیت بنیادی شرکت و ارزشمندی آن را از راه مقایسه قیمت فعلی سهم با قیمت ذاتی آن بررسی میکند. معمولا اشخاصی که دید بلندمدت سرمایهگذاری دارند و قصد یک نمونه تحلیل بنیادی سهام دارند تا یک سهم را خریداری و به مدت طولانی نگهداری کنند، از روش تحلیل بنیادی استفاده میکنند اما تخصص و آموزش در تحلیل بنیادی حرف اول را میزند. برای یادگیری تحلیل بنیادی، میتوانید در دورههای آموزش بورس کارگزاری آگاه شرکت کنید.
تحلیل بنیادی که تخصصی انجام شود به سرمایهگذار کمک میکند که شرکتهای ارزشمند و دارای آینده روشن را شناسایی کند. بنابراین این روش در رسیدن به درکی عمیق از کسبوکارها نیز به شما کمک میکند.
یک نمونه تحلیل بنیادی سهام
تحلیل بنیادی سهام
تحلیل بنیادی سهام
مهم ترین منابع برای تحلیل بنیادی سهام شرکت ها همان صورت های مالی است که در سایت کدال وجود دارد. مهم ترین صورت های مالی عبارت اند از:
- ترازنامه
- صورت سود و زیان
- صورت جریان وجوه نقد
ترازنامه برای یک تاریخ خاص منتشر می شود اما صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد برای یک دوره زمانی مشخص منتشر می شود. در صورت ترازنامه جزئیات دارایی ها و بدهی های شرکت را می توانیم ببینیم و از آن استفاده کنیم. صورت سود و زیان، عملکرد شرکت در یک دوره زمانی سود یا زیان را نشان می دهد. صورت جریان وجوه نقد، جریان وجوه نقد را در یک دوره مالی برای یک شرکت خاص نشان می دهد.
بیشتر بخوانید : سهام ممتاز چیست؟
نحوه محاسبه NAV
NAV خالص ارزش دارایی ها است و برای تحلیل بنیادی سهام نقش مهمی را بازی میکند؛ یعنی امروز ارزش دارایی های این شرکت سرمایه گذاری چقدر است، ارزش روزش چقدر است، اگر امروز سهام در بورس معامله می شود و بخواهد سهامش را بفروشد NAV معیاری است تا شما قیمت سهام شرکت را با ارزش دارایی مقایسه کنید. به عنوان مثال اگر طبق محاسبات شما NAV شرکتی 1000 ریال و قیمت سهام شرکت 1500 ریال باشد، یعنی سهام شرکت در قیمتی بیش از ارزش واقعی معامله می شود و این می تواند یک زنگ خطر باشد.
ممکن است در پرتفوی این شرکت، شرکتی خارج از بورس وجود داشته باشد یا مثلا قیمتی بالاتر از این قیمتی که دارد معامله بشود یا ارزش دارایی ها به صورت ارزش دفتری است و شاید ارزش واقعی دارایی ها خیلی بیشتر از این عدد باشد.
این عدد قاعدتا باید بالای 100 تومان باشد، جمع حقوق صاحبان سهام باید مثبت باشد و خالص دارایی و بدهی بیش از ارزش سهم باشد. معمولا پرتفوی شرکت سرمایه گذاری باید در سود باشد اما ممکن است زیر 100 تومان باشد، دلیلش می تواند این باشد که بدهی شرکت از دارایی شرکت بیشتر است یا بهای تمام شده شرکت بیش از ارزش روز در پرتفوی بورس باشد یا در حالتی که مجموع اینها بیاید و زیر 100 تومان شود.
تحلیل بنیادی سهام
P/E
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در تحلیل بنیادی سهام P/E است. شرکت هایی که p/e آن ها پایین است شرکت هایی هستند که در واقع سود نقدی آن ها بالاست ولی انتظار رشد قیمت را خیلی از آن ها نباید داشته باشیم. شرکت هایی که p/e آن ها بالاتر است، شرکت هایی هستند که سود ناشی از تاثیر قیمتشان زیاد است.
EPS و DPS
EPS به معنای سود هر سهم و DPS آن قسمتی از سود تقسیمی است که بین سهامداران تقسیم می شود. هرچه سود تقسیمی هر سهم بیشتر باشد نشان دهنده وضعیت سودآوری بهتر شرکت است و اگر این عدد منفی باشد نشان دهنده زیان ده بودن شرکت یک نمونه تحلیل بنیادی سهام است.
کلام آخر
برای بررسی تحلیل بنیادی سهام هر شرکتی علاوه بر موارد ذکر شده، عواملی همچون افزایش سرمایه، ارزش روز دارایی های ثابت، قرارداد های در دست اقدام و در برخی شرکت ها تاثیر پذیری از نوسانات نرخ ارز نیز لازم است که مورد بررسی تحلیلگر بنیادی قرار بگیرد.
انواع صورت های مالی حسابداری (معرفی صورتهای مالی اساسی)
صورت مالی، محل درج اطلاعات اقتصادی مرتبط با فعالیتهای شرکتها است. صورتهای مالی، حداقل یکبار در سال تهیه ولی در بسیاری موارد، این صورت های مالی شش ماهه و یا حتی در صورت نیاز در مقاطع زمانی کوتاهتر نیز تهیه و ارائه میشود. به طور کلی مجموعهای از قواعد که تحت عنوان اصول پذیرفته شده حسابداری نامیده میشود بر نحوه تهیه انواع صورت های مالی نظارت میکند.
معمولاً سه سؤال کلیدی در خصوص هر شرکتی مطرح است که پاسخگویی به آنها از طریق صورت های مالی حسابداری به شرح زیر انجام میشود:
- چه داریم؟ سمت راست تراز نامه پاسخگوست
- از کجا آورده ایم؟ سمت چپ ترازنامه پاسخگوست
- چه کرده ایم؟ صورت سود و زیان دوره پاسخگوست
معرفی انواع صورت های مالی حسابداری (صورت مالی اساسی)
هر یک از انواع صورت های مالی حسابداری با هدف خاصی ارائه میشوند. بر همین اساس انواع صورتهای مالی عبارتاند از:
- ترازنامه
- صورت حساب سود و زیان
- صورت سود و زیان جامع
- صورت گردش جریان وجوه نقد
معرفی مهمترین صورت های مالی حسابداری
ترازنامه (بیلان) یکی از صورتهای مالی است که وضعیت اقلام مالی یک شرکت را در یک زمان مشخص نمایش میدهد. صورت مالی ترازنامه در اصل همان معادله حسابداری است که، میزان دارایی و بدهی و سرمایه یک شرکت را در یک تاریخ معین (دوره مالی) نشان میدهد.
اجزای صورت مالی اساسی ترازنامه و گزارش حسابداری شامل این عناصر است: دارایی، بدهی سرمایه و حقوق صاحبان سهام.
اجزای صورت مالی ترازنامه داراییها به دو شکل دارایی ثابت و دارایی جاری در سمت راست ثبت میشوند. بدهیها نیز در سمت چپ ترازنامه ثبت میشوند و برای شرکت جز دارایی به حساب میآیند.
داراییهای جاری شامل موجودی نقد، بدهکاران، اسناد دریافتنی کوتاه مدت، ملزومات و موجودی کالا و…میشود.یک نمونه تحلیل بنیادی سهام
بدهکاران با وجود چک و یا اسناد پرداختنی موجب افزایش دارایی شرکت میگردند. علاوه بر آن بدهیهای شرکت نیز در ترازنامه ثبت میشود. یک شرکت همواره به سهامداران و سرمایهگذاران بدهکار است و به همین علت در قسمت بدهیهای ترازنامه در سمت چپ ثبت میشوند.
معرفی انواع گزارشات مالی؛ صورت سود و زیان
صورت سود و زیان ارائه دهنده تمام درآمدها و هزینههای شرکت در طی یک دوره مالی است. صورت سود و زیان شرکت بیانگر عملکرد یک شرکت و در نتیجه تصمیمات مالی مدیران و سهامداران است. به عبارتی این صورت وضعیت مالی، نتایج عملیات یک موسسه (میزان سود یا زیان) را برای یک دوره مالی مشخص منعکس میکند.
با تهیه صورت سود و زیان میتوان تصمیمات مالی قویتری در برنامههای آتی یک شرکت اتخاذ کرد. درآمدها و هزینهها تنها در مواردی در صورت سود و زیان منعکس نمیشود که به طور مشخص به موجب استانداردهای حسابداری مستقیماً به حسابحقوق صاحبان سرمایه منتقل شود.
انواع صورت های مالی اساسی؛ معرفی اجزای صورت سود و زیان
صورت سود و زیان با انعکاس ابعاد درآمدها و هزینههای شناسایی شده مانند درآمد عملیاتی و غیر عملیاتی صورت مالی مناسبی برای ارائه دقیق سود یا زیان خالص در طی دوره مالی است. از جمله هزینههای مندرج در صورت سود و زیان نیز میتوان به بهای تمام شده کالا، هزینههای عملیاتی، هزینههای غیر عملیاتی و هزینههای مالی اشاره کرد. در تصویر زیر می توانید یک نمونه صورت سود و زیان را مشاهده کنید.
معرفی صورت سود و زیان جامع
برای اطلاع از تمامی ابعاد عملکرد مالی در طی یک دوره، باید کلیه درآمدها و هزینههای شناسایی شده طی آن دوره را بررسی کرد، بنابراین نیاز به تهیه صورت مالی (صورت سود و زیان جامع) در این مرحله بیش از پیش احساس میشود.
صورت سود یا زیان جامع، یکی از صورت های مالی اساسی است که باید کل درآمدها و هزینههای شناسایی شده در یک دوره مالی که قابل ارائه به صاحبان سرمایه است به تفکیک عناصر تشکیل دهنده آنها نشان دهد.
گزارش مالی صورت سود یا زیان جامع، تمام اقلامی که برای حقوق صاحبان سرمایه در نظر گرفته میشود به غیر از آورده و ستانده صاحبان سرمایه نمایش داده میشود. صورت سود یا زیان جامع شامل سود یا زیان خالص دوره طبق صورت سود یا زیان و سایر درآمدها و هزینههای شناسایی شده به تفکیک است.
به عنوان نمونه مواردی مانند بررسی مجدد داراییهای ثابت مشهود، منبع تجدید ارزیابی سرمایهگذاریها که تحت عنوان دارایی غیر جاری دسته بندی میشوند، تفاوتهای درآمدها و هزینههایی که بر اساس استانداردهای حسابداری در حقوق صاحبان سهام منظور میگردد، در این صورت مالی تاثیر میگذارند.
سود و زیان جامع یک موسسه پس از اصلاح حسابها نشان داده میشود که نحوهی محاسبه موسسات در فعالیتهای مختلف همچون بازرگانی و یا خدماتی در این صورت مالی با هم تفاوت دارد. در ادامه می توانید نمونه صورت سود و زیان جامع را مشاهده کنید.
معرفی اصلیترین صورت مالی شرکت؛ صورت جریان وجوه نقد
برای تمامی شرکتها، گزارشات حاوی جریان نقدینگی در طول زمان موضوعی مهم است که نشاندهنده تمامی فعالیتها، سرمایهگذاریها و عملکردی است که هرکدام در جذب و یا خروج نقدینگی نقش داشتهاند. شرکتها با دریافت این صورت جریان وجوه نقد میتوانند فعالیتهای شرکت را ارزیابی کنند و اطلاعات مفید و قابل اطمینانی را درباره وضعیت مالی شرکت، نقدینگی و پرداخت بدهیها به سایر ذینفعان ارائه دهند. در ادامه می توانید نمونه ای از اجزای صورت مالی جریان وجود نقد را ببینید.
با استفاده از صورت جریان وجوه نقد، میتوان توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای شرکت، پرداخت سود به صاحبان سهام و اطمینان از تامین مالی شرکت در برنامههای آتی را ارزیابی کرد.
نکاتی مهم در مورد صورتهای مالی اساسی
- اطلاعات مندرج در صورت های مالی باید تا حد امکان ساده و مختصر ارائه شود. اطلاعات مذکور در انواع صورت های مالی آنگاه با اهمیت تلقی میشوند که ارائه یا عدم ارائه آنها در صورت های مالی موجب تغییر در تصمیمات استفاده کنندگان صورت های مالی شود.
- فاکتور مهم در شناسایی اهمیت در صورت وضعیت مالی، تأثیر آن بر اخذ یا عدم اخذ تصمیم گیری استفاده کنندگان است.
- بر اساس اصل محافظه کاری، صورت مالی باید به گونهای تهیه شود که فاقد هر گونه خوش بینی یا زیاده بینی در گزارش واقعیتهای مرتبط با شرکت باشد.
بر همین اساس همواره در بخش درج داراییها به میزان حداقل ارزش آنها و گزارش مبالغ کمتر داراییها اقدام میشود و برعکس در خصوص هزینهها همواره مبالغ بیشتر و حداکثری هزینه درج میشود تا در دستیابی به سود حاصل از عملیات مانع از ایجاد سود موهوم و کاذب شود.
- نکته با اهمیت این است که تهیه صورتهای مالی به تنهایی نمیتواند بیانگر موقعیت مالی شرکت باشد. انواع صورت های مالی حسابداری آنگونه که اغلب تصور میشود پیچیده نیستند، لازم است که به خوبی بدانیم چگونه باید آنها را درک و تجزیه تحلیل کنیم و از انواع صورتهای مالی در راستای تصمیمگیریهای مدیریتی، به ویژه در زمینه مسائل مالی استفاده کنیم.
محدودیت صورت های مالی حسابداری
مهمترین محدودیت صورتهای مالی حسابداری این است که بر اساس اصل بهای تمام شده تاریخی تهیه میشوند و نرخ تورم را نادیده میگیرند. تمام صورت های مالی حسابداری دارای یادداشتهای توضیحی میباشند که جز لاینفک صورتهای مالی است.
این یادداشتها، به اندازه خود انواع صورتهای مالی مهم هستند و به منزله شرایط مندرج در قراردادهای رسمی محسوب میشوند. بر همین اساس، هنگامی که گزارشهای سالانه عملکرد شرکت ارائه میشود، معمولاً توصیه میشود که در وهله اول یادداشت های توضیحی همراه آن مطالعه شود و پس از آن صورتهای مالی حسابداری بررسی و تجزیه و تحلیل شود.
نیاز شرکتها به تجزیه و تحلیل اجزای صورتهای مالی
صورتهای مالی اساسی نظیر ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع و صورت گردش وجوه نقد در تحلیل بنیادی سهام شرکتها اهمیت فراوانی دارند. سرمایهگذاران به دنبال یافتن فرصتی هستند که در طی یک دوره زمانی مشخص برای آنها سوددهی مورد نظرشان را داشته باشد.
در مقابل مدیران و مالکان یک شرکت در صدد رشد شرکت، جذب سرمایه و توسعه مالی شرکت خود هستند. همه افراد منافع مشترکی دارند و برای رسیدن به این منافع مشترک، اتخاذ تصمیمات درست و برنامهریزیهای اساسی امری ضروری است.
به طور کلی، انواع صورتهای مالی خودشان زمانی مفید واقع میشوند که در کنار هم ارزیابی شوند. برای بررسی وضعیت و صورت مالی اساسی یک شرکت از طریق صورت های مالی باید از نسبتهای مالی نیز استفاده کرد.
وقتی نسبت ها معنی و مفهوم بیشتری پیدا میکنند که با نسبت های سال قبل شرکت، نسبتهای رقبا در صنعت مشابه و صنعتی که شرکت در آن صنعت فعالیت میکند، مورد مقایسه قرار گیرند. باید به این نکته توجه نمود که نسبت ها نباید به تنهایی پایه و اساس تصمیم گیری قرار گیرند. نسبت ها باید به عنوان مکمل تصمیمات و یا راهحل ها، استفاده شوند.
اگر تمایل دارید اطلاعات بیشتری در مورد تجزیه و تحلیل صورت های مالی حسابداری به دست بیاورید پیشنهاد می کنیم مقاله سپیدار در رابطه با تجزیه و تحلیل صورت های مالی را مطالعه کنید.
افشای اطلاعات صورتهای مالی حسابداری
مسئولیت تهیه انواع صورت های مالی و یادداشتهای همراه و میزان افشای اطلاعات در یادداشتها با رعایت استانداردهای حسابداری به عهده شرکت است ولی مسئولیت اظهارنظر در خصوص کفایت افشای اطلاعات به عهده حسابرس است. به طور کلی افشاگری مالی چون یک موضوع قضاوتی است باید کفایت لازم برای سهامداران ایجاد نماید.
معمولاً تأکید میشود یادداشتهای همراه گزارش مالی، از نظر شفافیت به گونهای تنظیم شود که مراجعه کنندگان بتوانند تصویر و ترسیم کاملی از اطلاعات واقعی شرکت داشته باشند. به عنوان مثال، در خصوص ارائه اطلاعاتی که در جداول توضیحی برخی از بندهای یادداشتهای همراه وجود دارد، بهتر است تعداد آیتمهای سازنده اقلام سرفصل سایر موارد و نیز رقم بالاترین مورد اعلام شود.
صورت های مالی چیست؟
مجموعه عملیات تأمین مالی و فعالیتهای سرمایه گذاری را به صورت خلاصه صورت وضعیت مالی گویند. گزارشهایی که از طریق صورتهای مالی اساسی فراهم میشوند حاوی موارد مهم و اطلاعات پرکاربردی هستند که از آنها برای سرمایهگذاری و افزایش اعتبار از آنها استفاده میکنند.
گزارش مالی حاوی اطلاعات مهم مالی است که بر مبنای موارد زیر تهیه میشوند:
- حاصل فعالیت بنگاه اقتصادی در یک دوره زمانی مشخص
- تنظیم بر اساس استانداردهای مشخص و بر مبنای اصول حسابداری
- استفاده برای پیش بینی و مقایسه شرکتها
هدف از تهیه صورت مالی چیست؟
در پایان بد نیست کمی به فلسفه و هدف تهیه صورت مالی حسابداری بپردازیم.
آنچه که در تدوین و تهیه صورت های مالی به صورت یک هدف مورد بحث است ارائه اطلاعاتی از وضعیت مالی، عملکرد مالی و منعطف بودن واحد تجاری به صورتی خلاصه و طبقه بندی شده است (یکی از اصول مهم حسابداری طبقه بندی اطلاعات مالی است) است و اما این گزارشات و صورت های مالی باید به گونه ای باشد که برای استفاده کنندگان نهایی این اطلاعات به صورت، سودمند باشد تا بتوانند تصمیمات مرتبط را به درستی بگیرند.
به زبان ساده تر کاری که در اصل تهیه صورت مالی برای ما انجام می دهد، این است که آنها به شما پول را نشان می دهند، اینکه پول یک شرکت از کجا آمده است، در چه محلی خرج شده است و الان کجاست.
صورت های مالی اساسی در مجموع 4 مورد هستند که عبارتند از:
- ترازنامه
- صورت سود و زیان
- صورت جریان وجه نقد
- صورت سود و زیان جامع
ترازنامه نشان می دهد که در یک زمان معین چه چیزهایی را مالک است یا چه مقدار بدهی دارد. صورت مالی اساسی سود و زیان به ما نشان می دهد چطور و چه مقدار پول در یک دوره زمانی در واحد اقتصادی بدست آمده و خرج شده است.
صورت مالی جریان وجه نقد نشان دهنده تبادل و مبادله پول بین یک شرکت و جهان خارج نیز در یک دوره مالی است. چهارمین صورت مالی اساسی صورت سود و زیان جامع محسوب میشود که نشان دهنده تغییرات در منافع صاحبان سرمایه در یک دوره زمانی است
کدام یک از اطلاعات و صورت های مالی اساسی باید حسابرسی شود؟
از آنجا که هر کدام از صورت های مالی اساسی نشان دهنده پول در کسب و کار هستند، حسابرسی همه آن ها معمولاً در فرآیند حسابرسی انجام می گیرد.
پرسش و پاسخ درباره موضوع نمونه صورتهای مالی اساسی
داستان صورتهای مالی و جزئیات مربوط به نحوه تهیه صورتهای مالی اساسی پیچیدگی های مربوط به خود را دارند. شما هم اگر سوالی در مورد صورت های مالی و جزئیات مربوط به آن ها داشتید با ما در میان بگذارید.
به شما پیشنهاد میکنیم، برای اینکه صورت های مالی دقیقی داشته باشید، از نرم افزار مالی سپیدار کمک بگیرید. شما میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه با شماره ۰۲۱-۸۱۰۲۲۰۰۰ تماس بگیرید.
نرم افزار حسابداری شرکتی سپیدار همکاران سیستم، با چهار بستهی تولیدی، خدماتی، بازرگانی و پیمانکاری، برای مدیریت چابکتر شرکتهای کوچک طراحی شده است و متناسب با نیازهای این کسبوکارها، کاربری بسیار سادهای دارد.
تحلیل بنیادی در بورس
امروزه روش های تحلیلی بسیار زیادی برای بازار های مالی ابداع شده است که هر یک سبک منحصر به فردی دارد. تحلیل بنیادی در بورس جزو قدیمی ترین روش های تحلیل به شمار می رود. تحلیل بنیادی در بورس همواره جزو یکی از ارکان های اصلی بازار های مالی به شمار می رود.
هیچ روش تحلیلی در بازار قطعیت ندارد و تحلیل بنیادی نیز همچون سایر سبک ها هیچ قطعیت ندارد. زیرا ذات اصلی حرکات قیمت تنها به عرضه و تقاضا مربوط است. اما می توان با استفاده از روش های تحلیلی مانند تحلیل بنیادی در بورس، موقعیت های مناسب با احتمال موفقیت بالا را شکار کرد.
منظور از تحلیل بنیادی در بورس چیست؟
در حالت کلی منظور تحلیل بنیادی در بورس این است که سهام شرکت مورد نظر تا چه میزان ارزشمند است و آیا سهام آن شرکت ارزش سرمایه گذاری کردن را دارد یا خیر؟ تحلیل بنیادی دارای پارامتر های متعددی است که با بررسی آن ها می توان به ارزش دارایی ها پی برد و میزان ارزشمندی شرکت را تا حد بالایی تخمین زد.
تحلیل بنیادی در بورس با بررسی پارامترهای مختلفی از جمله درآمد و سود شرکت، نسبت فروش به کل صنعت، نحوه مدیریت، میزان بدهی های شرکت و سایر موارد دیگر به یک عدد تخمینی برای قیمت هر سهم از شرکت مورد نظر می رسد که با استفاده از آن می توان به این موضوع پی برد که آیا در حال حاضر سهام شرکت زیر قیمت واقعی آن معامله می شود یا بالاتر از آن و به نوعی این موضوع میزان ارزندگی سهام را برای سرمایه گذاری نشان می دهد.
تحلیل بنیادی در بورس دو شاخه مجزا دارد که یکی اقتصاد کلان و دیگری اقتصاد خرد نام دارد. اقتصاد کلان در تحلیل بنیادی به بررسی وضعیت اقتصادی دنیا و کشور و همچنین صنعت مورد نظر می پردازد. در اقتصاد خرد نیز تحلیل گر عموما به دنبال بررسی وضعیت مدیریتی شرکت، میزان فروش در ماه ها اخیر و سایر موارد می پردازد.
هدف از تحلیل بنیادی در بورس چیست؟
هدف از تحلیل بنیادی در بورس می تواند برای معامله گران مختلف با یکدیگر متفاوت باشد. برخی از معامله گران اعتقاد دارند که تحلیل بنیادی امروزه در کنار تحلیل تکنیکال می تواند موثر باشد. اما برخی دیگر فکر می کنند تنها با تحلیل بنیادی می توان به نتایج بهتری رسید و این موضوع تماما به استراتژی معامله گر بستگی دارد.
اما در حالت کلی منظور یا هدف نهایی از بررسی تحلیل بنیادی در بورس این است که بتوان ارزش واقعی سهام را پیدا کرد. شما می توانید با بررسی گزارشات و آمار های اقتصادی به این موضوع پی ببرید که آیا سهام مورد نظر ارزشمند است یا خیر. همچنین با حل معادلات و فرمول های اقتصادی مختلف می توانید قیمت ذاتی سهام شرکت مورد نظر را نیز بدست آورید.
لذا در صورتی که سهام شرکت مورد نظر زیر قیمت ذاتی خود معامله می شود، شما این موضوع را یک فرصت می دانید. معامله گران با سبک تحلیل بنیادی زمانی تصمیم به خرید سهام می کنند که زیر قیمت واقعی در حال معامله باشد. همچنین آنها زمانی تصمیم به فروش می گیرند که قیمت معاملات سهام به ارزش واقعی آن رسیده یا بیشتر شده باشد.
معیار های تاثیر گذار در تحلیل بنیادی چیست؟
معیار ها و پارامتر های زیادی در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال وجود دارد که باید توسط تحلیلگر مورد بررسی قرار بگیرند. اما به طور کلی این معیار ها در تحلیل بنیادی به 2 دسته کلی کمی و کیفی تقسیم می شوند.
معیارهای کمی
پارامتر های کمی در واقع شامل تمامی آمار ها و اعدادی می شود که در گزارشات مالی شرکت ها اعلام می شود. معیار هایی نظیر میزان فروش شرکت، میزان سود، میزان بدهی و زیان، و سایر موارد دیگر جزو داده های کمی به شما می روند.
معیارهای کیفی
معیار های کیفی نیز به طور کلی شامل پارامتر هایی است که شامل اعداد نمی شوند. به عنوان مثال اعضای هیئت مدیره و سوابق اجرایی آن ها، تاثیر گذاری برند و میزان محبوبیت و شهرت آن در صنعت جزو معیار های کیفی هستند.
هر دو معیار کمی و کیفی از اهمیت بالایی در زمینه تحلیل بنیادی در بورس برخوردار هستند و در کنار یکدیگر استفاده می شوند. معیار های کمی در تخمین ارزش و قیمت واقعی سهام بسیار تاثیر گذار هستند و نقش زیادی دارند. از طرف دیگر معیار های کیفی نیز در بررسی روند موفقیت و عملکرد شرکت موثر هستند.
به عنوان مثال اپل یکی از موفق ترین برند های دنیا است که محبوبیت و شهرت زیادی در دنیا دارد. قطعا در زمان تحلیل بنیادی این شرکت باید معیار های کیفی نیز در کنار پارامتر های کمی نظر گرفته شود.
پارامتر های کمی مهم تحلیل بنیادی در بورس
پارامتر های مختلفی برای تحلیل یک شرکت از نظر بنیادی وجود دارد که در نهایت منجر به تخمین ارزش واقعی سهام می شود. مواردی که در توضیحات زیر ذکر شده اند جزو مهم ترین معیار های کمی به شمار می روند و هر تحلیلگری قطعا از آن ها برای محاسبه ارزش ذاتی استفاده می کند.
ترازنامه تجاری شرکت
یکی از مهم ترین معیار هایی که باید در تحلیل بنیادی شرکت در نظر گرفت، ترازنامه تجاری شرکت می باشد. ترازنامه وضعیت کلی شرکت را از نظر اقتصادی نشان می دهد. در ترازنامه مالی مواردی مانند میزان بدهی شرکت، میزان دارایی ها مانند ملک، دستگاه ها، اموال و همچنین میزان سرمایه نقدی شرکت بررسی شده و به صورت دقیق لحاظ می شود که نشان دهنده قدرت مالی و اقتصادی شرکت می باشد و در تخمین ارزندگی شرکت تاثیر زیادی دارد.
میزان سود و زیان شرکت
معیار کمی دیگر میزان سود و زیان شرکت در طی بازه زمانی مشخص می باشد. این گزارش نشان دهنده میزان سوددهی یا زیان دهی شرکت در طی یک بازه زمانی را نشان می دهد که در تحلیل بنیادی اهمیت بالایی داشته و میزان ارزشمندی یک شرکت را نشان می دهد.
گزارش جریان سرمایه یا وجوه نقد
جریان پول های نقدی وارد شده یا خارج شده از شرکت بسیار مهم و تاثیر گذار است. این گزارش یکی از معیار های کمی بسیار مهم در تحلیل بنیادی است که میزان سرمایه نقد وارد شده یا خارج شده از شرکت را بررسی می کند.
سخن آخر
در این مقاله از مجموع مقالات کاوش، به بررسی اهمیت تحلیل بنیادی در بورس و شناسایی مهمترین پارامترهای تاثیرگذار در آن پرداختیم. به یک نمونه تحلیل بنیادی سهام منظور مدیریت راحت تر و آسان سهام خود، به شما نرم افزار حسابداری سهام مجموعه نرم افزاری کاوش را پیشنهاد میکنیم. برای آشنایی با امکانات این نرم افزار و یا سایر نرم افزارهای حسابداری و مدیریتی کاوش می توانید با کارشناسان این مجموعه در بخش پشتیبانی در تماس باشید تا در اسرع وقت پاسخگوی نیازهای شما باشند.
یک نمونه تحلیل بنیادی سهام
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذارانی که مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام می کنند، باید قبل از انتخاب سهام شرکت شرایط و وضعیت آن شرکت را بادقت و به صورت جامع، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
در حالیکه تحلیل تکنیکال، یک روش محاسباتی برای شناسایی روند قیمت هست و سعی می کند آینده قیمت را بر اساس اطلاعات گذشته پیش بینی کند، بنابراین یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد.
چگونه یک سهم را تحلیل کنیم؟
دو شیوه اصلی برای تحلیل سهام شرکت ها در بورس مطرح است:
- تحلیل بنیادی
- تحلیل تکنیکال
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل گر بنیادی دلیل تحرکات قیمت را از میان داده های مالی و اخبار شرکت ها تشخیص می دهد و از آن برای سرمایه گذاری مناسب استفاده می کند.
تحلیل گر بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین ارزش ذاتی و قیمت فعلی سهام شرکت است اگر تحلیل گر به نتیجه ای برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، آن سهم را برای سرمایهگذاری مناسب با داشتن شرایطی ارزیابی میکند. که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری خوب محسوب می شود. به همین دلیل به روش تحلیل بنیادی، تحلیل پایهای و یا اساسی هم گفته می شود.
در روش بنیادی سرمایهگذار عوامل اثرگذار اصلی بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام این شرکت برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟
بهطورکلی عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام یک شرکت سه دسته هستند:
- عوامل محیطی یا کلان
- عوامل مرتبط با صنعت
- عوامل درونی شرکت
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل سه عامل فوق، ارزش واقعی یا ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم به شرح ذیل تصمیمگیری میکند.
۱- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و مناسب برای خرید است.
۲- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد.
۳- اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، خرید یا فروش آن، سودی برای سرمایهگذار ندارد.
با یک مثال سه حالت فوق را شرح می دهیم، فرض کنید سهام یک شرکت در حال حاضر با قیمت ۲۰۰ تومان معامله میشود. سرمایهگذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش ذاتی یا واقعی سهام شرکت را محاسبه کرده و به این نتیجه می رسد که هر سهم این شرکت حداقل ۲۵۰ تومان ارزش دارد. در این صورت، سرمایهگذار نسبت به خرید سهام شرکت اقدام میکند، زیرا قیمت فعلی سهام این شرکت در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است.
حال اگر در همین مثال، سرمایهگذار پس از تحلیل قیمت سهام این شرکت به نتیجه ای برسد که سهام شرکت بیشتر از ۱۵۰ تومان ارزش ندارد، از خرید سهام شرکت خودداری میکند و اگر این سهم را در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت. و در نهایت اگر سرمایه گذار به این نتیجه برسد که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم این شرکت ۲۰۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت وجود ندارد، خرید یا فروش این سهام هیچگونه سودی را نصیب سرمایهگذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله میشود.
شایان ذکر است عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، همواره دستخوش تغییر است. و ارزش واقعی سهام شرکتها نیز بهصورت مستمر در حال تغییر بوده بنابراین، سرمایهگذارانی موفقتر هستند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند.
۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:
۱ – قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح میکند.
۲ – شما میتوانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
دومین روش تجزیه و تحلیل سهام در بورس، شیوه تکنیکال است. سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای یک نمونه تحلیل بنیادی سهام ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند و نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوانند قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کنند. و این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است».
تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت آینده سهم را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی می کنند و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند. و اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
بهعنوانمثال، فرض کنید قیمت سهام یک شرکت در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتیکه تحلیلهای تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام این شرکت تا سه ماه آینده به ۱۸۰ تومان خواهد رسید، سرمایهگذار اقدام به خرید آن سهم میکند، زیرا با این کار میتواند در این مدت ۳۰ تومان سود بدست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال قیمت سهام این شرکت را به ۱۲۰ تومان تا سه ماه آینده کاهشی دیده باشد، سرمایهگذار نهتنها از خرید سهام این شرکت صرفنظر میکند، بلکه اگر در سبد سهام خود این سهم را داشته باشد، هرچه سریعتر آن را خواهد فروخت؛ زیرا با این کار جلوی ضرر ۳۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته میشود.
بنابراین تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتها میباشد. رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل میباشد.
۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است
به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معاملهگران، از تمامی مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. و در این مبحث به این نتیجه میرسیم که یک تحلیلگر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند
در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه میدهد، مگر اینکه سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شدهای وجود دارد که میگوید قیمت ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.
۳- تاریخ قابل تکرار است
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسانها میباشد .در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و دادههای ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیشبینی از خود نشان می دهند.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایهگذاران از زمان بوجود آمدن بازارهای مالی تاکنون همواره سعی داشتهاند، با استفاده از روشهای مختلف آینده این بازارها را پیشبینی کنند. بدین منظور عدهای از آنها، با استفاده از روش تحلیل تکنیکال یا نموداری و با بررسی گذشته قیمت برای پیشبینی وضعیت آینده داراییها روی آوردند.
این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرفداران بسیاری پیدا کرد و جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی شده است.
مزایای تحلیل تکنیکال:
یادگیری آسان: از ویژگیهای تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوههای تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده بوده و اکثر افراد در مدت زمان کوتاهی میتوانند، نحوه استفاده از این ابزارها را فرا گیرند.
انعطافپذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال میتوان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل کرد. و از دیگر قابلیتهای این روش، امکان تحلیل و معاملهگری در دورههای زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه مدت (دقیقهای و ساعتی)، میان مدت (روزانه) و بلندمدت (هفتگی و ماهانه) میباشد.
سرعت فرآیند تحلیل: بعضا شایعات و اخبار، نوسانات قیمتی شدیدی را در یک لحظه بر روی قیمت ایجاد می کنند. به همین دلیل واکنش به موقع برای معاملهگران یک مزیت محسوب میشود. معمولا تحلیل وضعیت نمودار قیمت داراییها بسیار وقتگیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند، با صرف زمان مشخصی در روز، امکان تحلیل و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.
نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از قیمت و ابزارهایی نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق نقاط خرید یا فروش داراییهای مختلف را خواهید داشت.
معایب تحلیل تکنیکال:
تأثیرگذاری تعصبات شخصی :برخی مواقع تحلیل گر به دلایلی چون شایعات و یا تجربیات قبلی، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا می کند. در این شرایط، او صرفاً نشانههای هم جهت با تعصبات خود را در نظر گرفته و در نهایت خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی دربر دارد.
تفاسیر مختلف: مهمترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزارهای مشابه و دادههای یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار دارد و یک معاملهگر بر اساس یک نشانه صعودی اقدام به خرید می کند، اما در همین ناحیه معامله گر دیگری، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار افت بیشتری برای قیمت را دارد.
سیگنالهای معاملاتی متعدد: اگر معاملهگر بلندمدت در تحلیل تکنیکال نباشید، احتمالاً سیگنالهای معاملاتی زیادی را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید کرد که ممکن است همه آنها مناسب سرمایهگذاری نباشند و موجب زیان و یا سردرگمی فرد شوند. گاهی تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه، کار مشکلی است.
عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن سهم نخواهد بود. در واقع امکان دارد ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد، که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معاملهگران خواهد شد.
عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت داراییهایی نظیر سهام عرضه اولیه، از دادههای کافی برخوردار نیست زیرا اخیرا وارد بازار سرمایه شده اند و به عبارتی هنوز نموداری برای آنها تشکیل نشده است. بنابراین در چنین شرایطی نمیتوان از روشهای تکنیکالی استفاده نمود. چون همانطور که در بالا گفته شد، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت میباشد.
مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال (بنیادی) چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟
مزیت اول- انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال، سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد مختلف زمانی و در همه ی بازارها می باشد. تحلیل گر تکنیکال به راحتی میتواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد.
در صورتی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال یا بنیادی مقادیر زیادی اطلاعات و صورتهای مالی یک شرکت را برای بررسی در اختیار دارند که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، به عنوان مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، میتوانید هر زمان که خواستید و با سرعت از گروه خودرو به گروه دارویی بروید ولی یک تحلیلگر بنیادی باید ابتدا صورتهای مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را انتخاب کند.
تحلیلگر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست میدهد در صورتی که تحلیلگر تکنیکال با ابزار سریع و انعطافپذیر خود می تواند در زمان کمتر، سود بیشتری را بدست آورد.
مزیت دوم- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازههای زمانی مختلف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کاربرد دارد. در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمیشود و این سلیقه و روش کار معاملهگر میباشد که در چه بازهای به تحلیل بپردازد. این عقیده که برخی از افراد میگویند تحلیل تکنیکال فقط در بازههای زمانی کوتاهمدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.
این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال یا بنیادی برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاهمدت هستند در واقع تحلیلگر تکنیکال برای پیشبینی بازههای زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده میکند.
مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام
در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است درحالی که در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد و باعث میشود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.
یک تحلیلگر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط به اطلاعات و صورت های مالی شرکت را بررسی میکند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهام را محاسبه کند. که اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیلگر فاندامنتال میگوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و یا برعکس.
به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایهگذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل میکند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و بهصورت مستمر، عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد.
زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.