استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود

استراتژی های تشکیل یک پرتفوی کم ریسک و متنوع
همانطور که میدانید، در هر بازار و کشوری استراتژیهای متفاوتی برای تشکیل پرتفوی وجود دارد. حتی در یک بازار مشخص هم استراتژی سرمایه گذاری در طول زمان یکسان نیست و با گذشت زمان این استراتژی تغییر خواهد کرد. اما موضوعی که همه سرمایه گذاران مطرح دنیا روی آن اتفاق نظر دارند، کاهش ریسک سرمایه گذاری با متنوع سازی سرمایه گذاری یا تشکیل پرتفوی است. در این مقاله تصمیم داریم تا شیوههای رایج متنوع سازی پرتفوی را برای شما توضیح دهیم.
فهرست این مقاله
استراتژی های تشکیل یک پرتفوی کم ریسک و متنوع
موفقیت در بازار سهام شرکتها مانند هر بازار دیگری نیاز به انتخاب یک رویکرد مناسب و حفظ نظم فکری دارد. بدون اینها، سرمایه گذاری تنها خرید و فروشهای بدون برنامهای خواهد بود که سود یا زیان سرمایه گذار را بیشتر به بخت و اقبال وابسته میسازد تا به مهارتهایی مانند پشت کار در تحقیق، قدرت تحلیل، توانایی تصمیم گیری، صبر و شکیبایی برای رسیدن به هدفها و مواردی از این دست.
در میان رویکردهای گوناگون برای سرمایه گذاری در بازار سهام، تشکیل سبد متنوع به عنوان یک روش غیر فعال اما به نسبت مطمئن شناخته شده است. استفاده از این روش، میزان ریسک را کاهش میدهد و بازده سرمایه گذاری را در سطحی نزدیک به بازده کل بازار نگه میدارد. اما یک سبد متنوع میتواند به چارچوبی برای آزمودن تواناییهای یک شخص برای مدیریت دارایی تبدیل شود که در این صورت به نمونهای کامل از مدیریت فعال تبدیل خواهد شد.
مقاله پیش رو ابتدا در مورد اصل تنوع بخشی و سازوکار ساخت و مدیریت سبد متنوع توضیح میدهد. در ادامه نیز به سراغ روشهایی میرویم که یک سهامدار میتواند با استفاده از آنها تواناییهای تحلیلی و مدیریتی خود را در چارچوب یک سبد متنوع به کار بگیرد و علاوه بر کاهش سطح ریسک، توان خود را روی کسب بازده بیشتر از بازار متمرکز کند.
تنوع بخشی، میانبری برای کاهش ریسک
«تنوع بخشی» یکی از روشهای متداول برای کاهش ریسک غیرسیستماتیک به شمار میرود. ریسک غیرسیستماتیک از تاثیرات رویدادهایی ناشی میشود که به استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود طبیعت یک شرکت یا گروه خاصی از شرکتها مرتبط است. معمولا این گونه رویدادها کل شرکتها یا کل بازار را تحت تاثیر خود قرار نمیدهد. به عنوان مثال، یک تصمیم دولت ممکن است هزینههای یک صنعت خاص را افزایش دهد و در نتیجه قیمت سهام شرکتهای آن صنعت کاهش یابد یا مدیریت ضعیف یک شرکت در توسعه بازار ممکن است سبب تضعیف موقعیت آن در برابر رقبا شود، سودآوری را نسبت به بقیه کاهش دهد و همین موضوع به افت قیمت سهم آن شرکت منجر شود. اما هر یک از این رویدادها به طور مستقیم بر بازده سهام شرکتهای مرتبط اثر میگذارد نه کل بازار. تنوع بخشی از طریق ساختن یک سبد متشکل از سهام شرکتهای مختلف میتواند ریسک غیرسیستماتیک را کاهش دهد.
در مقابل ریسک غیرسیستماتیک، ریسک سیستماتیک قرار دارد. ریسک سیستماتیک به تاثیرات مجموعهای از رویدادهای کلی بر بازده طیف گستردهای از شرکتها و صنایع گفته میشود که به سادگی قابل پیش بینی یا کنترل نیستند. به عنوان مثال، سیاستهای مالی و پولی دولتها، عملکرد کلی اقتصاد، مناقشات سیاسی، حوادث طبیعی، و تغییرات دائمی شرایط روانی بازار یا به اصطلاح «جو بازار» نمونههایی از این رویدادها هستند که هر یک میتواند بازده کل بازار را به صورت مثبت یا منفی تحت تاثیر قرار دهد. ریسک سیستماتیک با تنوع بخشی قابل کاهش نیست. این ریسک مربوط به زمانی است که سرمایه گذار با هدف کسب سود وارد یک بازار میشود و آن را میپذیرد. به همین دلیل به ریسک سیستماتیک در اصطلاح «ریسک بازار» هم گفته میشود.
چه راههایی برای تنوع بخشی در سبد سهام وجود دارند؟
در تئوری، هر چه قدر تعداد سهمهای یک سبد بیشتر و وابستگی بازده سهمها به هم کمتر یا حتی منفی باشد، ریسک غیرسیستماتیک هم کمتر میشود. اما تنوع بخشی در عمل با چالشهایی مثل «هزینه» همراه است. حتی اگر یک سرمایه گذار بتواند سهام تمام شرکتهای بورسی را خریداری کند در استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود عمل هزینههای معاملاتی یا همان کارمزدها آن قدر بالا میرود که مزیتهای ناشی از تنوع بخشی را بیمعنا میکند. علاوه بر این، اداره یک سبد بزرگ از سهام نیاز به صرف زمان و امکانات قابل توجه دارد. همچنین موضوعاتی مانند تعیین وابستگی بازده سهمها به هم حتی در تئوری هنوز یک چالش است.
با وجود تمام این چالشها و بر اساس نتایج تجربی، کاربرد تنوع بخشی برای کاهش ریسک غیرسیستماتیک امکان پذیر به نظر میرسد. در منابع مالی، معمولا گفته میشود که تعداد معدودی سهم – مثلا بیش از ۱۰ سهم – میتواند ریسک غیرسیستماتیک را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. برای تشکیل یک سبد متنوع، رویکردهای مختلفی وجود دارد از جمله سبد مبتنی بر ارزش بازار و سبد هم وزن.
سبد مبتنی بر ارزش بازار
در این سبد، وزن سهام هر شرکت در سبد با توجه به ارزش بازار آن شرکت در مقایسه با دیگر سهمهای سبد تعیین میشود. مثلا اگر ۱۰ سهم با بیشترین ارزش بازار انتخاب شده و ارزش بازار سهم اول نسبت به سهم دوم ۱۵ درصد بیشتر باشد، وزن سهم اول در سبد هم باید ۱۵ درصد بیشتر از وزن سهم دوم باشد. ارزش بازار شرکت برابر تعداد کل سهام شرکت ضرب در قیمت آن سهم است. وزن هر سهم در سبد هم با توجه به نسبت ارزش خرید آن سهم به کل ارزش سبد مشخص میشود.
مثلا فرض کنید یک میلیون تومان برای خرید ده سهم جهت تشکیل یک سبد در نظر گرفته شده است. در این صورت اگر ۱۰۰۰ سهم یک شرکت به قیمت ۲۰۰ تومان خریداری شود ارزش خرید آن سهم ۲۰۰ هزار تومان و وزن آن سهم در سبد معادل ۲۰ درصد است (۲۰۰هزار تومان تقسیم بر یک میلیون تومان). برای اینکه این سبد یک سبد مبتنی بر وزن بازار باشد باید نسبت وزن سهمها در سبد با نسبت ارزش بازار شرکتهای مربوط به هر سهم موجود در سبد مطابقت داشته باشد.
سبد هم وزن
ساختار این سبد ساده است. چون وزن تمام سهمها در سبد بدون توجه به اینکه ارزش بازار شرکتهای مربوطه چقدر است با یکدیگر برابر هستند. مثلا در همان سبد یک میلیون تومانی باید ۱۰۰ هزار تومان برای خرید هر یک از ده سهم اختصاص داده شود. خود سهمها میتوانند از میان بزرگترین شرکتها بر اساس ارزش بازار انتخاب شوند.
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
نام صرافی | تخفیف کارمزد | IP خارج از ایران | لینک ثبت نام |
---|---|---|---|
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
بیت ۲۴ | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
آبان تتر | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
استراتژی تنوعگرایی چگونه ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد؟
تقریبا بهطور روزانه در اخبار میتوان شنید که یک شرکت، شرکت دیگری را خریداری کرده است. برخی از مطرحترین سازمانها (نظیر جنرال الکتریک و زیمنس) مجموعهای از کسبوکارهای متنوع در صنایع مختلف و در بسیاری از کشورها را در اختیار دارند.
برای برخی دیگر، تنوعگرایی به معنی کاهش ریسک است. سرمایهگذاران، سبد سرمایهگذاری خود را متنوع میکنند تا اگر احیانا در یکی از بخشها شکست خوردند، تبدیل به یک فاجعهی مالی برای آنها نشود. یا به عنوان مثالی دیگر، کشاورزان در مزارع خود چند محصول متنوع با زمانهای برداشت مختلف کشت میکنند تا احتمال اینکه اتفاقاتی نظیر تغییرات شدید آب و هوایی، نتیجهی کشت تمام سال آنها را از بین ببرد، کاهش یابد.
شرکتها از تنوع به عنوان یک استراتژی کاهش ریسک استفاده میکنند، چرا که این استراتژی میتواند آسیبپذیری سود شرکت را در مواجهه با تغییرات خاص صنعت، کاهش دهد. به عنوان مثال، وقتی قیمت حاملهای انرژی افزایش پیدا میکند، قیمت بسیاری از محصولات مصرفی نیز افزایش خواهد یافت. اگر کسبوکار اصلی شما مربوط به حمل و نقل باشد شاید بخواهید که یک شرکت فعال در حوزهی نفت و گاز را خریداری کنید و با تأمین بدون واسطهی سوخت، سود مورد نظر خود را تضمین کنید.
در حالی که تنوعگرایی به عنوان یک استراتژی میتواند باعث کاهش ریسک شود، اما در عین حال میتواند ریسکهای جدید قابل ملاحظهای را نیز بهدنبال داشته باشد. چرا که این استراتژی میتواند شرکت را از قابلیتهای کلیدی خود دور کند.
در این مقاله خواهیم دید که تنوعگرایی چیست، انواع مختلف تنوع کدامند و چرا شرکتها و سرمایهگذاران به این استراتژی روی میآورند.
تنوعگرایی چیست؟
تنوعگرایی از یک منظر به معنی کنار هم قرار دادن مجموعهای از سرمایهگذاریها یا واحدهای کسبوکار است به شیوهای که در صورت به مشکل خوردن در یک صنعت، حوزه یا تجربهی کاری، شکستها و خسارتهای کلی کنترل شوند و محدود گردند.
از منظر دیگر، تنوعگرایی به شرکتی اشاره دارد که وارد یک کسبوکار میشود که خارج از حوزهی کسبوکار فعلیاش باشد؛ که به این معنی است که یک شرکت وارد حوزهای میشود که درآن تخصص محدودی دارد. این کار معمولا با ریسک بالایی همراه است و به توجه و احتیاط بالایی نیاز دارد.
چهار نوع اصلی تنوعگرایی عبارتند از:
۱. متنوعسازی همگون
در اینجا، کسب و کار جدید به طور استراتژیک با کسب و کار موجود مرتبط است و شرکت مادر میتواند از فناوری و قابلیتهای موجود خود برای ادارهی کارآمد کسبوکار جدید خود استفاده کند. (پایهی اینگونه متنوعسازی شباهت در تکنولوژیهای مورد استفاده بین محصولات مختلف است.) به عنوان مثال، وقتی شرکت کوکاکولا محصول آب معدنی خود را روانهی بازار کرد، از تنوع همگون استفاده کرد. توجه داشته باشید که حتی اگر در تولید محصول جدید از فناوریهای مرتبط استفاده شود، فعالیتهای بازاریابی محصول جدید نسبت به محصول قبلی میتواند متفاوت باشند.
برای دستیابی به تنوع همگون، میتوان از قابلیتهای عملیاتی نیز استفاده نمود. اگر یک شرکت به عنوان مثال از سیستم توزیع و فروش عالی برخوردار باشد؛ میتواند با تکیه بر مزایای ناشی از این قابلیتها، تولید و عرضهی محصولات جدید را در دستور کار خود قرار بدهد و به دنبال رشد پایدار خود باشد.
به یاد داشته باشید که حتی اگر دو کسبوکار در اکثر موارد با هم مشترک باشند، ممکن است تفاوتهای زیادی نیز با هم داشته باشند و به دلیل این تفاوتها، مهارتها و دانش جدید لازم است تا بتوان کسب و کار جدید را به طور کارآمد اداره و مدیریت کرد.
۲. متنوعسازی افقی
در این نوع از استراتژی تنوع، کسب و کار جدید محصولات یا خدماتی را ارائه میکند که ارتباطی به محصولات فعلی شرکت مادر ندارند و از نظر تکنولوژی هم متفاوتند، اما پایهی مشتریان آنها مشترک است. در این حالت این دو نوع کسبوکار به عنوان کسبوکارهای موازی در نظر گرفته میشوند.
سوپرمارکتهای بزرگ معمولاً از استراتژی تنوع افقی به شکلی اثر بخش جهت عرضهی محصولات متنوعی علاوه بر مواد غذایی نظیر لوازم خانگی، پوشاک، خدمات بانکی، خدمات ارتباطی و غیره استفاده میکنند. این شرکتها در جذب مشتری بسیار خوب عمل میکنند و سپس محصولات متنوع خود را به آنان عرضه میکنند.
۳. تنوع و یکپارچهسازی عمودی
در این جا، همهی شبکههای کسبوکار (از خرید مواد خام و اولیه گرفته تا فروش محصول نهایی) میتوانند درون شرکت مادر با یکدیگر مرتبط باشند. انواع خاص استراتژیهای تنوع و یکپارچهسازی عمودی، عبارتند از:
تنوع محصول فرعی
شرکت مادر، محصولات فرعی (By-product) خود را به شرکتهای دیگر میفروشد. ماشین آلات مورد استفاده در تولید که مقدار زیادی پلاستیک، فلز و مقوا را به عنوان دور ریز پس میدهند میتوانند وارد چرخهی اسقاط شده و به عنوان محصول فرعی به شرکتهای دیگر فروخته شوند. همچنین پلاستیک، فلزات و مقوای زائدی که از تولید باقی میماند را میتوان به عنوان محصول فرعی به شرکتهایی که خریدار ضایعاتی نظیر ضایعات فلز هستند، فروخت. پس میتوان از طریق محصولات فرعی برای سازمان جریان درآمدی ایجاد کرد.
تنوع پیوسته
کسبوکارها به شیوههای مختلف زنجیرهی عملیاتی خود را دنبال میکنند. فرض کنید که یک شرکت تولیدکنندهی خمیردندان ایدهی جدیدی برای بستهبندی محصول خود داشته باشد. این شرکت متوجه میشود که هیچ تأمین کنندهای نمیتواند دقیقاً آنچه که آنها میخواهند را ارائه کند. پس دست به کار میشود و یک شرکت محصولات پلاستیکی ایجاد میکند و محصولات موردنظرشان برای بستهبندی را خودشان تولید میکنند. برای استفادهی حداکثری از ظرفیت دستگاههای خود، محصولات پلاستیکی دیگری نیز تولید میکنند. از سوی دیگر نیاز آنها برای دسترسی به جریان مواد خام و اولیه، آنها را بر این میدارد که یک شرکت حمل و نقل نیز خریداری کنند. از طرفی دیگر فشار سازمانهای محافظ محیط زیست باعث میشود تا امکانات تحقیقاتی فراهم آورند تا بتوانند نوع جدید از پلاستیک برای بستهبندی خمیر دندان استفاده کنند که ضرر کمتری برای محیط زیست داشته باشد و در نهایت بر روی عملیات بازیافت پلاستیک سرمایه گذاری لازم را انجام میدهند و جالب است که همهی این فعالیتها از تولید خمیردندان شروع میشود!
۴. متنوعسازی ناهمگون
در این نوع از تنوع، کسب و کار جدید کاملا نامرتبط با کسبوکار مادر است و ایجاد یا خرید کسبوکار جدید به قابلیتهای تکنولوژیک یا هر قابلیت دیگری بستگی ندارد. رایجترین دلیل برای استفاده از این استراتژی کاهش ریسک مالی، افزایش سود کلی، دستیابی به سرمایه یا نقدینگی جدید، جذب مشتریان جدید یا بهدست آوردن قدرت بیشتر در بازار سرمایه است.
بسیاری از سرمایهگذاران به دلیل سروکار داشتن با ریسک بسیار، با تنوعسازی ناهمگون مخالفند. آنها معتقدند که سهامداران (و نه شرکتها) مسئول متنوعسازی خود هستند و میتوانند به جای سرمایهگذاری روی شرکتها این کار را برای خودشان از طریق کسبوکارها و صنایع مختلف انجام دهند.
آنها بیان میکنند که شرکتها باید با استفاده از داراییها و قابلیتهای خود بر حداکثر کردن ارزش سهام خود تمرکز کنند. دور شدن از قابلیتهای اصلی احتمال اشتباه را افزایش میدهد و ممکن است ریسکهای غیرضروری به کاهش ارزش سهام استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود منجر شود.
استراژی شرکت ها در انتخاب رویکردهای مدیریت سود: کاهش ریسک یا افزایش ارزش سهام
سود و نحوه اندازه گیری آن یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده قیمت سهام و همچنین معیاری برای محاسبه ریسک شرکت است. هدف این پژوهش بررسی نقش تعدیل کنندگی ریسک سیستماتیک در استفاده از رویکردهای مدیریت سود جهت تاثیر بر ارزش بازار سهام می باشد.
برای آزمون فرضیه های پژوهش داده های 131 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1387 الی 1396 به شیوه داده های تابلویی و روش داده های اثرات ثابت مورد آزمون قرار گرفته است. در این راستا دو فرضیه تدوین و برای اندازه گیری مدیریت سود تعهدی از روش مک نیکولز و برای اندازه گیری مدیریت سود واقعی از روش رویچودهری استفاده شده است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که بین رویکرد مدیریت سود تعهدی و واقعی با ارزش بازار سهام رابطه مثبت معناداری وجود دارد و شرکت ها از اقلام تعهدی اختیاری و اقلام واقعی جهت تاثیر مثبت بر ارزش بازار سهام استفاده می-کنند و این موضوع ارتباطی با ریسک شرکت ندارد
براساس نتایج بدست آمده تاثیر متغیر ریسک سیستماتیک موجب کاهش ضریب متغیر مدیریت سود تعهدی و واقعی در رابطه با ارزش بازار سهام شده است. به عبارت دیگر سطح ریسک سیستماتیک شرکت اثر تعدیل کنندگی بر رابطه میان رویکردهای مدیریت سود و ارزش بازار سهام نداشته است. عدم کارایی بازار سرمایه و ناتوانی سرمایه گذاران در تحلیل و تفسیر درست محتوای اطلاعات صورتهای مالی و ریسک شرکت از یکسو و توانایی و فرصت طلبی مدیران جهت دستکاری در سود و تغییر در انتظارات سرمایه گذاران موجب شده تا ریسک سیستماتیک تاثیری در انتخاب رویکردهای مدیریت سود نداشته باشد.
در این پژوهش برای نخستین بار است که نقش ریسک سیستماتیک در انتخاب رویکردهای مدیریت سود جهت تاثیر بر عملکرد و ارزش بازار سهام مورد توجه قرار گرفته است. افزون بر آن یافته های پژوهش حاضر درصدد است دلایل عدم توجه به ریسک سیستماتیک را از منظر سرمایه گذاران و مدیران شرکت ها توضیح دهد.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق داشته باشیم؟
موفقیت در بورس اتفاقی نیست و فعالان این بازار برای کسب بازدهی بیشتر و استفاده از فرصتهای معاملاتی مناسب، به برنامهریزی و وجود یک نقشه راه نیاز دارند. در این مطلب به سراغ این موضوع رفتهایم و ضمن پرداختن به دلایل نیاز به یک استراتژی مشخص در بورس، به شما میگوییم که چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق داشته باشیم؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
هر یک از ما برای حضور در بورس و انجام معاملات در این بازار، نیاز به طرح و برنامه مشخصی داریم که با توجه به آن برای خرید و فروش سهام در این بازار برنامهریزی کنیم و تصمیم بگیریم. به این طرح و برنامه که از پیش تعیین میشود و بر معاملات افراد در بازار سهام نظارت دارد، استراتژی معاملاتی میگوییم. این استراتژی برای هر شخصی با توجه به ویژگیها و اهداف او از سرمایهگذاری تعریف میشود و هدف از تدوین آن نیز رسیدن به حداکثر سود و کاهش ریسک از دست دادن سرمایه در بازار است.
چرا نیاز به استراتژی معاملاتی داریم؟
داشتن یک استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه به اندازهای اهمیت دارد که بدون آن فعالیت در این بازار برای مدت طولانی کار بسیار سختی به نظر میرسد. بورس بازار پرنوسانی است و اگر استراتژی معاملاتی مشخص و طرح و برنامه مدونی برای فعالیت در آن نداشته باشید، شناسایی فرصتهای معاملاتی و خرید فروش موفق سهام در این بازار برای شما کار راحتی نخواهد بود.
با استفاده از یک استراتژی معاملاتی مشخص است که میتوانید همپای تغییرات بازار سرمایه حرکت کنید و خود را با این نوسانات وفق دهید. داشتن یک استراتژی معاملاتی مشخص به شما برای مدیریت هر چه بهتر اتفاقات پیشبینی نشده در بازار کمک میکند.
با داشتن یک استراتژی معاملاتی شما به صورت دقیق مشخص میکنید که چه چیزی از بازار سرمایه میخواهید و اهدافتان را از حضور در این بازار به درستی تعیین میکنید. نکته مهم اینکه برای ورود به بورس و تعیین یک استراتزی معاملاتی معین، باید آموزش ببینید، با شرایط کلی بازار سرمایه و مبانی سرمایهگذاری موفق در آن و همچنین اصول تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی بازار سرمایه آشنا باشید.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق داشته باشیم؟
افق زمانی مشخصی را برای خود در نظر بگیرید
کاربران بازار سرمایه افق زمانی متفاوتی برای رسیدن به سود در این بازار دارند. برخی با دید کوتاه مدت به بورس قدم میگذارند و میخواهند در کوتاهترین زمکان ممکن به سود موردنظرشان دست پیدا کنند. استراتژی معاملاتی این افراد مطمئنا با استراتژی کسانی که دید بلندمدتتری به بازار دارند، متفاوت است. بنابراین برای تعیین استراتژی معاملاتی مناسب که با شخصیت و روحیات شما هماهنگی داشته باشد، افق زمانی خود را در بازار سرمایه مشخص کنید.
برای خود حد سود و حد ضرر مشخصی داشته باشید
بورس بازار پرریسک و پرنوسانی است و همیشه نمیتوانید در مسیر موفقیت در این بازار حرکت کنید. بنابراین پیش از آغاز معاملات خود در بورس برای خود یک حد ضرر مشخص در نظر بگیرید. به این وسیله از اینکه ضرر زیادی را در این بازار متحمل شوید، جلوگیری میکنید. تعیین حد سود نیز برای شروع معاملات و موفقیت بیشتر در سرمایه گذاری در بورس اهمیت زیادی دارد.
مدیریت ریسک را در استراتژی معاملاتی خود فراموش نکنید
مدیریت ریسک در استراتژی معاملاتی شما اهمیت بسیار زیادی دارد. در کنار تمام تلاشهایی که برای کسب سود در بورس انجام میدهید، باید ابتدا مراقب سرمایه اولیهتان باشید و آن را از ریسک کاهش سرمایه دور نگاه دارید. به همین دلیل مدیریت ریسک نیز جای بسیار مهمی را در تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به خود اختصاص داده است.
میزان ریسک پذیری خود را مشخص کنید
افراد با شخصیت و روحیات مختلفی پای به بازار سرمایه میگذارند، برخی دوست ندارند ریسک زیادی را در این بازار متحمل شوند اما در مقابل برخی دیگر از سرمایهگذاران برای رسیدن به سود بیشتر در این بازار حاضرند ریسک بیشتری را تحمل کنند. بنابراین ریسکسنجی و مشخص کردن میزان ریسکپذیری نیز برای تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق اهمیت بسیار زیادی دارد.
به استراتژی معاملاتی خود متعهد باشید
در تدوین استراتژی معاملاتی آنچه اهمیت بسیار زیادی دارد این است که به قوانینی که برای خود مشخص کردهاید و استراتژی معاملاتی تدوین شده پایبند باشید. شایعات را کنار بگذارید و براساس آنچه برای انجام معاملات در بورس برای خود مشخص کردهاید، در این بازار حرکت کنید. شما این استراتژی را با توجه به عقل و منطق و به دور از دخالت احساسات و هیجانات تدوین کردهاید و سعی کنید در شرایط مختلف پایبندی خود را به آن حفظ کنید.
سخن آخر
در این مطلب به شما گفتیم که چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق داشته باشیم؟ استراتژی معاملاتی طرح و برنامهای است که شما برای کم کردن ریسک کاهش سرمایه و افزایش سود در بورس با توجه به ویژگیهای شخصیتی و اهدافتان در این بازار مشخص میکنید. استراتژی معاملاتی ناظر شما در هنگام انجام معاملات و خرید و فروش سهام در بورس است.
آنچه باید در مورد مدیریت سرمایه و ریسک بدانید
فرض کنید شما فردی هستید که در بازار خودرو سرمایهگذاری میکنید. برای اینکه بتوانید در این بازار سود بالایی به دست آورید، مطمئناً به دنبال این هستید که خودروی خود را در زمانی که شرایط بازار مساعد است، بخرید و به قیمت بالاتر بفروشید. از طرفی از اینکه احتمالاً خودروی شما زیر قیمتِ خریدتان فروخته شود، واهمه دارید و تلاش هستید تا آن را به بالاترین قیمت بفروشید. در واقع شما در حال مدیریت سرمایهتان هستید و ریسک ناشی از فروش خودرو به قیمت پایین، شما را تهدید میکند. به زبان ساده به این کار مدیریت سرمایه و ریسک گفته میشود.
حال در ادامه به تعریف هر کدام از مفاهیم مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک میپردازیم.
تعریف ریسک به زبان ساده و نحوه مدیریت آن
ریسک واژه جدیدی برای ما نیست و همه ما هر روز با ریسکهای مختلفی در زندگی روبرو هستیم؛ برای مثال زمانی که در حال رانندگی هستیم، سرمایهگذاری میکنیم یا حتی وقتی که یک سازمان را مدیریت میکنیم، ریسک در کمین است. اگر بخواهیم کمی تخصصیتر به توضیح ریسک بپردازیم، میتوانیم بگوییم ریسکِ سرمایه به احتمال میان بازده واقعی سرمایهگذاری و آنچه مورد انتظار سرمایهگذار است، میپردازد. یعنی شما انتظار دارید خودرویتان ۱۰۰ میلیون فروش برود اما این ریسک وجود دارد که به قیمت ۹۵ میلیون به فروش برسد.
با این توضیحات حال میتوانیم بگوییم مدیریت ریسک به فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل خطراتِ سرمایه و دستاوردهای یک سازمان گفته میشود. عوامل سرمنشاء ریسک میتوانند عدم قطعیتهای مالی، مسئولیتهای قانونی، مسائل فناوری، خطاهای مدیریت استراتژیک، اتفاقات و حوادث طبیعی باشند. یک برنامه موفق برای مدیریت ریسک، برنامهای است که به سازمان کمک میکند تا بتواند جوانب مختلف ریسکهایی که با آن روبرو میشود را در نظر بگیرد. مدیریت ریسک رابطه میان ریسکها و تاثیراتی که بر روی اثرات متوالی که بر اهداف استراتژیک سازمان میگذارد را مورد بررسی قرار میدهد.
زمانیکه ریسکی را مدیریت نمیکنیم؛ پس ریسکی نداریم. وقتی ریسکها را مدیریت میکنیم، درک میکنیم کدام ریسکها ارزشش را داشتهاند، کدام ریسکها ما را به اهدافمان میرسانند و برای کدام ریسکها باید بها پرداخت کرد
آلا والنت، ارزیاب ارشد مدیریت ریسک در شرکت فارستر
فرآیند مدیریت ریسک
بر طبق کتاب استاندارد ISO ۳۱۰۰۰ که یکی از شناختهشده ترین منابعی است که در زمینه مدیریت ریسک منتشر شده است، فرآیند مدیریت ریسک مراحل زیر را در بر میگیرد:
بر طبق این فرآیند میتوان گفت که گامهای این فرآیند واضح هستند اما تیمهای مدیریت ریسک نباید کارهای لازم برای تکمیل کردن این فرآیند را دست کم بگیرند. برای آنهایی که در ابتدای راه هستند، نیاز به کاملی از آنچه سازمان را به این شرایط مبتلا میکند؛ وجود دارد. در نهایت هدف نهایی، توسعه مجموعه اقدماتی است است که از طریق آنها بتوان به موارد زیر دست پیدا کرد:
- شناسایی ریسکهایی که سازمانها با آن روبرو میشوند
- درک احتمال و تاثیر ریسکهای مختلف
- ارتباط میان ریسکها و حداکثر ریسکی که سازمان نسبت به آن پذیرش دارد
- برداشتن گامهای لازم برای حفظ و ارتقاء ارزش سازمان
انواع ریسکها
دستهبندی ریسکهایی که در یک سازمان وجود دارد، به سازمانها کمک میکند تا نگاهی جامع نسبت به ریسکها داشته و بتوانند آنها را کنترل کنند.
- ریسک استراتژیک (مثال: شهرت، روابط مشتریان، نوآوریهای فنی)
- ریسکهای مالی (مثال: مالیات، اعتبارات، بازار)
- ریسکهای حاکمیتی و انطباقی (مثال: اخلاق کسبوکار، تجارت بینالملل، نظارتی )
- ریسکهای عملیاتی (مثال: امنیت و حریم خصوصی، زنجیره تامین، مسائل نیروی کار)
با چه استراتژیهایی میتوان ریسکها را مدیریت کرد؟
تیمهای مدیریت ریسک با توجه به هدفشان نسبت به نحوه مدیریت ریسک از استراتژیهای زیر برای حل و فصل ریسکها، بسته به اینکه احتمال رخ دادن و شدت آنها چقدر است، استفاده میکنند:
استراتژی لازم برای اینکه سازمانها هیچ ریسکی نداشته باشند:
- استراتژیاجتناب از ریسک: در این رویکرد، سیاستها، فناوری، آموزش نیروی انسانی و دیگر اقدامات برای رها شدن از ریسکها پیادهسازی میشود.
استراتژیهای لازم برای اینکه سازمانها ریسک قابل قبول داشته باشند:
- استراتژی کاهش ریسک: در این رویکرد سیاستها، فناوری، آموزش نیروی انسانی و دیگر اقدامات برای کاهش ریسک به یک سطح قابل قبول دلالت دارد.
- استراتژی انتقال ریسک: در این رویکرد سازمان، با یک شخص ثالث قرارداد میبندد تا طرف سوم بتواند تمام یا بخشی از هزینههای ریسکی را که احتمال دارد رخ بدهد، تقبل کند.
- استراتژی قبول ریسک: این استراتژی، ریسک موجود را میپذیرد چرا که پتانسیل لازم برای آسیب به سازمان بسیار کم است یا هزینه کاهش آن، بیشتر از خسارتی است که وارد میکند.
برای اینکه بتوانید استراتژیهای فوق را در سازمان پیادهسازی کنید، نیاز به برنامهریزیهای یکپارچه و افراد مناسب در سازمان دارید که بتوانند شما را در جهت رسیدن به اهداف سازمان هدایت کنند. یکی از راهکارهایی که میتواند بخش بزرگی از چالشهای شما در نحوه مدیریت ریسک سازمانتان را حلوفصل کند، راهکار مدیریت هوشمند استراتژیک است که با پیادهسازی موفق در سازمانها توانسته ریسکهای آنها را به میزان قابل توجهی کاهش و سودآوری آنها را تا چندین برابر افزایش دهد.
پس از آشنایی با مفهوم ریسک و مدیریت آن، نحوه مدیریت کردن آن، آشنایی با انواع ریسکها و راهبردهای پیش رو برای مدیریت ریسکها، به سراغ مفهوم مدیریت سرمایه و توضیحات مربوط به آن میرویم.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه برای خیلی از افراد مثل یک مساله ناشناخته است و درک درستی از آن ندارند. به زبان ساده میتوان گفت مدیریت سرمایه، مدیریت پولهای سازمان است؛ یعنی با کمک استراتژیهای مالی، جریانهای مالی یک سازمان حداکثر شود.
استراتژیهای مدیریت سرمایه
استراتژیهای مدیریت سرمایه در سه دسته زیر قرار میگیرند و انتخاب هر کدام از این سه استراتژی، کاملاً بستگی به میزان ریسک پذیری سازمان و نوع نگاه آن به سرمایه دارد.
- استراتژیهای محافظهکارانه: در این رویکرد سازمان ترجیح میدهد سود کمتری بدست آورد اما اصل دارایی حفظ شود و سرمایهاش امنیت داشته باشد. در حقیقت، سرمایهگذاری بلندمدت همراه با نرخ بهره و سود پایینتر اتفاق میافتد.
- استراتژیهای تهاجمی: سازمانهایی که این استراتژی را انتخاب میکنند، در کوتاه مدت به دنبال بالاترین میزان از سود هستند. در واقع با پذیرش ریسک بالاتر، کسب سود بیشتر را ترجیح میدهند.
- استراتژیهایپوششی: این استراتژی، در میان دو استراتژی محافظهکارانه و پوششی قرار میگیرد. بطور کلی تنوع این نوع استراتژیها بسیار زیاد است و شاید نتوان تعریف دقیقی از آن ارائه کرد. با این حال، فعالان حوزه مدیریت سرمایه از رویههایی برای مدیریت ریسک و بازده سرمایه در کوتاه مدت و بلند مدت استفاده میکنند.
الگوی مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
مدلهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی وجود دارد که در ادامه به ۵ مورد از مهمترین مدلهای مالی که سازمانها از آنها استفاده میکنند، صحبت میکنیم.
۱- مدل سه بخشی: این مدل از سه بخش صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان نقدی تشکیل شده است. هدف این مدل ارتباط میان حسابها و مفروضات آنها با یکدیگر به منظور ایجاد تغییرات در کل مدل است.
۲- مدل جریان نقدی تنزیل شده (DCF): این مدل بر اساس مدل سه بخشی و در جهت ارزشگذاری یک سازمان بر اساس ارزش خالص فعلیِ جریان نقدی آینده کسبوکار کار میکند.
۳- مدل ادغامکننده (M&A): این مدل، مدل پیشرفتهتری است که برای ترکیب و ارزیابی عوامل ادغامکننده مالی مورد استفاده قرار میگیرد. این مدل عمدتاً توسط بانکهای سرمایه گذاری و واحدهای توسعهای سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد.
۴- مدل عرضه اولیه عمومی (IPO): بانکداران سرمایه گذار و متخصصان توسعه کسبوکار از مدلهای IPO پیش از عرضه عمومی برای سازمان خود استفاده میکنند. این مدلها بررسی میزان تمایل سرمایهگذاران در شرکتها را اندازهگیری میکنند.
۵- مدل خرید اهرمی (LBO): یک معامله خرید اهرمی معمولاً نیازمند مدلسازی برنامههای پیچیده بدهی و شکل پیشرفتهای از مدلسازی مالی است. این نوع مدلها در خارج از سرمایه گذاری خصوصی یا بانکداری سرمایه گذاری چندان رایج نیستند.
در مورد مدلهای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی میتوانید این صفحه را مطالعه کنید.
نقش مدیریت سرمایه در کسبوکارهای کوچک
مدیریت سرمایه در هر سازمانی و با هر اندازهای اهمیت ویژهای دارد. حال اگر یک کسبوکار کوچک باشد، میتواند با تمرکز بالاتری نسبت به مدیریت سرمایههای در گردش خود، اقدامات مناسب و به موقعی انجام دهد تا در زمان درست، جلوی ضرر را بگیرد. در تعریفی ساده از مدیریت سرمایه (در گردش) در کسبوکارهای کوچک، میتوانیم بگوییم که مدیریت سرمایه (در گردش) زمانی معنا پیدا میکند که یک طرح کسبوکار یا بیزینس پلن به گونهای پیادهسازی شود که یک کسبوکار با استفاده و نظارت بر داراییها و بدهیهای موجودِ خود بتواند عملکرد مناسبی داشته باشد.
مدیریت سرمایه در گردش برای موفقیت هر کسبوکار کوچک ضروری است. در حقیقت کسبوکارهایی که زیانده هستند، اگر دانش کافی در زمینه مدیریت دانش را فراگرفته و مدیریت سرمایه را به شکلی کارآمد اجرا کنند، سود بیشتری به دست میآورند و مدیریت اثربخشی خواهند داشت، زیرا:
- داراییهای جاری در برخی از شرکتها مساوی کل داراییهای آنها است که با مدیریت صحیح میتوان سودآوری را افزایش داد.
- ثروت سهامدارانِ کسبوکار به جای کسب سودهای حسابداری، به تولید پول نقد می انجامد.
- اگر کسبوکار نتواند سرمایه در گردش را به درستی مدیریت کند، منجر به سقوط شرکت میشود.
پس از اینکه از دلایل اهمیت مدیریت سرمایه در کسبوکار کوچک صحبت کردیم، باید نسبت به این موضوع، دو هدف کلی در کسبوکارمان را به خوبی درنظر بگیریم:
۱- مدیریت پرداختهای به موقع از جانب مشتریان: یعنی یک کسبوکار با توجه به سررسیدهای زمانی، در زمان مناسب بتواند پرداختهای مشتریان را وصول کرده تا قادر باشد تعهداتش را نسبت به تامین نیازهای کسبوکار(پرداخت حقوق کارکنان، هزینههای جاری و متغیر و…) ایفا کند.
۲- کسب سود: اگر حجم سرمایه در گردش یک کسبوکار زیاد باشد، بازدهی پایین یا تقریباً صفر خواهد بود. بنابراین با کاهش این میزان از سرمایه در گردش، کسبوکارها به یکی از مهمترین اهداف خود یعنی کسب سود دست پیدا میکنند.
جمع بندی
در این مطلب به مفاهیم مدیریت ریسک، انواع آن و فرآیندی که مدیریت ریسک در سازمان طی میکند، اشاره شد. در ادامه، به توضیح مدیریت سرمایه، استراتژی های مدیریت سرمایه و نقش آن در کسب و کارهای کوچک پرداخته شد. با آشنایی با این دسته از مفاهیم، میتوانید درک کاملتری نسبت به مدیریت ریسک و سرمایه در یک سازمان پیدا کنید تا بتوانید از کاربردهای آنها در سازمان خود، بهترین استفاده را ببرید.