اصول الگوهای نزولی

الگوهای قیمتی پرچم و مثلث در تحلیل تکنیکال
هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه شناسایی شده است. این الگوها به دلیل استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند. الگوهای قیمتی پرچم و مثلث الگوها در بازار سرمایه بهراحتی قابل تشخیص هستند، ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است. همچنین این الگوها در تایم فریمهای (دورههای زمانی) مختلفی تشکیل میشوند. از بسیاری جهات، الگوهای قیمتی پرچم و مثلث را میتوان نوع پیچیدهتری از خطوط روند به شمار آورد.
مهم است که قبل از ادامه مبحث الگوهای قیمتی پرچم و مثلث، ابتدا مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت، خطوط روند و سایر مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید.
برای یادگیری مباحث یاد شده می توانید مقالات قبلی آموزش تحلیل تکنیکال که توسط آکادمی تخصصی پارسیان بورس تهیه و گردآوری شده است را مطالعه کنید:
همچنین دسته کل مقالات آموزش تحلیل تکنیکال را به صورت رایگان را می توانید از دسته بندی مقالات بخوانید، سپس برای اینکه دانش خود را در زمینه تحلیل تکنیکال تکمیل کنید و بهترین شیوه تحلیل تکنیکال را هم یاد بگیرید، در دوره آموزش پرایس اکشن پارسیان بورس شرکت کنید.
الگوهای قیمت به طور کلی به دو نوع ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم میشوند:
- الگوهای بازگشتی: پس از این الگوها تغییر روند رخ می دهد
- الگوهای ادامه دهنده: پس از این الگوها نمودار به روند خود ادامه می دهد
در این مطلب به بررسی مفصل الگوهای قیمتی پرچم و مثلث میپردازیم و در مقالات بعدی به بررسی کامل دیگر الگوهای قیمتی نیز می پردازیم.
الگوهای قیمتی پرچم و مثلث: الگوی پرچم (FLAG) در تحلیل تکنیکال
این الگو یکی از انواع الگوهای ادامه دهنده میباشد و در مدار صعودی یا نزولی وارد روند قیمت میشود و باعث ادامه یافتن صعود یا نزول قیمت تا اهداف قیمتی بالاتر یا پایینتر میشود.
توجه!
این الگو بعضی مواقع باعث تغییر روند در یک سهم خواهد شد! زمانی که سهم وارد الگو شده و بهصورت عکس از الگو خارج شود، باعث تغییر روند میشود. در تصویر زیر نمونه اصلی برای یک پرچم را مشاهده میکنید، درصورتیکه از نقطه A خارج شود، بهصورت ادامهدهنده و در صورتی که از نقطه B خارج شود بهصورت بازگشتی عمل میکند.
همانطور که در تصاویر زیر مشاهده میکنید، در بازه تعیینشده پرچمهای متوالی و ادامهدهنده تشکیلشده است.
نکات و اهداف قیمتی الگوی پرچم:
- الگوی پرچم از یک پرچم و دسته تشکیل شده است
- در صورت شکست در ادامه روند بهصورت الگوی ادامهدهنده و در غیر این صورت بازگشتی عمل میکند.
- هدف قیمتی اول بهاندازه دسته پرچم و هدف قیمتی دوم به کانال شکلگرفته
- طول پرچم نباید از ۵۰ درصد دسته پرچم در حالت ایدهآل تجاوز کند.
- این الگو بیشتر در رالیها (صعودها و یا نزولهای متوالی) رخ میدهد.
الگوی پرچم برگشتی:
الگوهای قیمتی پرچم و مثلث: الگوهای مثلث (Triangles) در تحلیل تکنیکال
این الگو انواع مختلفی دارد، ولی به طور کلی اگر بتوانیم بهصورت همگرا دو خط را رسم كنیم كه تشكیل یك مثلث بدهد، جز این الگو بهحساب میآید. این الگو میتواند بهصورت بازگشتی یا ادامهدهنده باشد.
از الگوهای مثلثی میتوان به 4 مورد با نامهای الگوی مثلث متقارن، الگوی مثلث افزایشی، الگوی مثلث کاهشی و الگوی مثلث انبساطی (پهنشونده) نام برد. هر نوع از این مثلث ها شکل تقریباً متفاوتی دارند و نحوه پیشبینی آنها با یکدیگر متفاوت است.
شکلهای 1-الف تا 1-ج شکل هر نوع الگوی مثلثی را به صورت مجزا نشان میدهند. مثلث متقارن (مطابق شکل 1-الف) دو خط روند را نشان میدهد که به یکدیگر نزدیک میشوند. خط روند بالایی به صورت نزولی و خط روند پایینی به صورت صعودی میباشد. خط عمودی در سمت چپ مثلث، ارتفاع الگو را مشخص میکند و خط قاعده نامیده میشود همچنین نقطه تقاطع دو خط روند را راس مینامند.
شکل 1 الف- الگوی مثلث متقارن افزایشی. به نزدیک شدن دو خط روند توجه کنید. خط عمودی در سمت چپ مثلث، قاعده می باشد و در سمت راست مثلث، نقطه ای که در آنجا دو خط روند به یکدیگر می رسند راس نامیده می شود.
الگوی مثلث افزایشی
دارای یک خط روند در پایین به صورت افزایشی و خط بالایی صاف یا افقی می باشد (شکل 1 ب را ببینید) و در مقابل مثلث کاهشی شامل یک خط روند در بال به صورت کاهشی و یک خط روند به صورت صاف یا افقی در پایین می باشد (شکل 1 ج را ببینید).
شکل 1 ب- الگوی مثلث افزایشی. به خط روند افقی در بالا و خط روند افزایشی در پایین توجه کنید. این الگو اغلب الگوی افزایشی می باشد.
شکل 1 ج- مثالی برای مثلث کاهشی. به خط روند افقی در پایین و خط روند کاهشی بالایی توجه کنید. این الگو اغلب الگوی کاهشی می باشد.
الگوی مثلث متقارن (The Symmetrical Triangle Pattern)
مثلث متقارن در بیشتر مواقع یک الگوی ادامه دهنده است. این الگو به صورت یک توقف در روند موجود محسوب میشود که پس از آن، روند دوباره از سر گرفته میشود. در شکل 1 الف، روند قبلی به صورت صعودی است و بنابراین انتظار داریم بعد از مکث ایجاد شده، ادامه روند کماکان صعودی باشد. چنانچه روند قبلی نزولی بوده به همین ترتیب انتظار روند نزولی را بعد از توقف داریم.
نحوه رسم الگوی مثلث متقارن
برای رسم این مثلث حداقل به 4 نقطه نیاز داریم. از آنجایی که برای رسم هر خط روند، احتیاج به دو نقطه است بنابراین برای رسم دو خط همگرا لازم است که هر خط حداقل دو نقطه از روند را لمس کرده باشد. در شکل 1 الف، مثلث از نقطه شماره 1 شروع شده است که این نقطه جایی است که بخش تحکیمی از روند افزایشی از آنجا آغاز میشود. قیمت به نقطه 2 کاهش پیدا کرده است و بعد از آن به سمت نقطه شماره 3 افزایش پیدا کرده است. قیمت در نقطه شماره 3 از نقطه شماره 1 کمتر میباشد. خط روند نزولی بالایی تنها زمانی که قیمت از نقطه شماره 3 کاهش پیدا کند قابل رسم خواهد بود.
توجه کنید که نقطه شماره 4 از نقطه شماره 2 بالاتر است. تنها زمانی که قیمت از نقطه 4 افزایش پیدا کند، خط روند افزایشی در پایین قابل رسم میباشد. در این زمان است که تحلیلگر نسبت به پدید آمدن مثلث متقارن مشکوک میشود. حال 4 نقطه 1، 2، 3 و 4 داریم و دو خط نزدیک شونده. گرچه حداقل برای مثلث متقارن داشتن 4 نقطه نیاز است ولی بسیاری از مثلث ها مانند شکل 1 الف، 6 نقطه را در برمیگیرند. این بدین معنا میباشد که مثلثها دارای سه قله یا سقف و سه قعر یا کف میباشند که مجموعه به شکل 5 موج در مثلث متقارن قبل از آغاز مجدد روند افزایشی ظاهر میشوند.
الگوهای مثلث در تکنیکال و محدودیت زمانی
ایجاد الگوی مثلث محدودیت زمانی خاصی دارد و به زمان پدید آمدن نقطه راس یعنی محل تقاطع دو خط محدود می شود. به عنوان یک قانون کلی در حد فاصل بین دو سوم الی سه چهارم از اندازه افقی مثلث (فاصله افقی بین قاعده تا راس مثلث)، قیمتها بایستی الگو را بشکنند و هم جهت با روند قبلی شروع به حرکت کنند. اندازه افقی الگوی مثلث فاصله مابین خط قاعده در سمت چپ تا نقطه راس در سمت راست میباشد.
از آنجا که این دو خط نهایتاً در یک نقطه با هم تلاقی میکنند این فاصله زمانی هنگام رسم این دو خط قابل اندازه گیری میباشد. شکست خط روند بالایی اخطار شروع روند میباشد. اگر زمان از سه چهارم زمان کل گذشت و شکست خط روند رخ نداد اخطاری است مبنی بر اینکه الگو در حال از دست دادن پتانسیلش میباشد و می توان انتظار داشت که قیمتها به نوسان ادامه داده و از نقطه راس فراتر روند. مثلث های متقارن یک الگوی ادامه دهنده میباشند تحلیلگر باید به جهت روند قبلی توجه کند و فرض کند که روند قبلی مجدد از سر گرفته خواهد شد.
الگویهای مثلث در تحلیل تکنیکال
مثلث ها ترکیب جذابی از اصول الگوهای نزولی قیمت و زمان میباشند. دو خط نزدیک شونده، محدوده قیمت الگو را نشان میدهند و از قبل میتوان دریافت که در چه نقطهای الگو تکمیل میشود و با شکستن خط روند بالایی (در روندهای صعودی) دوباره به روند قبلی باز میگردد. همچنین با اندازهگیری عرض این الگو میتوان زمان رخداد این حادثه را نیز به دست آورد. برای مثال اگر پهنای الگویی 24 هفته باشد شکست خطوط نزدیک شونده باید در حدود هفته شانزدهم تا هفته هجدهم انجام شود. (شکل 1 د را ببینید)
شکل 1 د- تصویری از روند صعودی سهام شرکت اپل در سال 1999 که تشکیل الگوی مثلث متقارن داده است. پهنای مثلث از قاعده تا راس در حدود 30 روز می باشد. قیمت در روز 20 ام که 0/67 زمان کل است خط روند را شکسته است (به دایره زرد رنگ توجه کنید).
شرح الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال و شناسایی آنها
چه در بازار سهام معامله میکنید، چه در بازار ارزهای بینالمللی و چه در بازار ارزهای دیجیتال ، تحلیل تکنیکال یکی از روشیهایی است که میتواند برای تشخیص زمان خرید و فروش به شما کمک کند.
برخی از افراد در شروع ترید کردن نمیدانند چطور موقعیت مناسب برای ترید را پیدا کنند. در این مطلب روش سادهسازی فرایند ترید و یافتن موقعیت معاملاتی شرح داده شده است.
تحلیل تکنیکال اصول و قواعد خاصی دارد، یکی از کاربردیترین اصول تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی است.
در تحلیل تکنیکال، تغییر روند از نزولی به صعودی، اغلب توسط الگوهای قیمت تشخیص داده میشود.
الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال دو نوع هستند:
- الگوهای بازگشتی (reversal patterns)
- الگوهای ادامهدهنده (continuation patterns)
الگوی ادامهدهنده زمانی شکل میگیرد که روند در مسیر قبلی خود حرکت میکند و صرفا یک وقفه کوتاهمدت در روند ایجاد شده است. در واقع الگوی ادامهدهنده، نشاندهنده درنگ موقت در یک روند است.
وقتی یک الگوی بازگشتی قیمت شکل میگیرد، نشان میدهد تغییر در روند در راه است، آن الگو را یک الگوی بازگشتی (به انگلیسی reversal pattern) میدانند.
الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال، نقش مهمی دارند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی بورسینس، این الگوها را در یک مطلب شرح دهیم.
اما قبل از پرداختن به الگوها، مقداری پیشزمینه نیاز است.
خط روند در تحلیل تکنیکال
از آنجایی که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خط و منحنی شناسایی میشوند، قصد داریم به مفهوم خط روند نیز اشارهای داشته باشیم.
خطوط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکنند حمایت و مقاومت قیمت را روی نمودار بدست آورند. خطوط روند، خطهای مستقیمی هستند که روی نمودار با اتصال سقفها (مقاومتها) یا کفها (حمایتها) کشیده میشوند.
خط روندی که دارای شیب رو به بالاست، یک خط روند صعودی است و زمانی شکل میگیرد که در نمودار قیمت، سقفها و کفهای بالاتر از قبل ایجاد میشود. خط روند صعودی با اتصال کفهایی که هر کدام بالاتر از کف قبلی است کشیده میشود.
برعکس، خط روندی که شیب رو به پایین دارد، خط روند نزولی است و زمانی شکل میگیرد که قیمت، سقفها و کفهای پایینتر از قبل را تجربه میکند.
خط روندها به شیوههای متفاوتی کشیده میشوند. در نمودار شمعی و همینطور نمودارهای میلهای برخی معتقدند سایههای بالای هر میله یا شمع باید در کشیدن خط روند در نظر گرفته شود.
با این حال بهتر است صرفا بدنه شمع در نمودار شمعی برای اتصال نقاط به کار گرفته شود زیرا بخش بزرگی از تحرکات قیمت در بدنه شمع وجود داشته و نیازی به وارد کردن سایههای بالا و پایین شمع نیست.
در یک نمودار روزانه، تحلیلگران معمولا از قیمت بسته شدن اوراق بهادار برای رسم خط روند استفاده میکنند، زیرا این قیمت نشاندهنده تمایل سرمایهگذاران و معاملهگران به نگهداری یا عدم نگهداری موقعیت معاملاتی در زمانهای خاص است.
خطوط روندی که دارای سه خط اتصال و بیشتر هستند، معمولا اعتبار و اطمینان بالاتری نسبت به زمانی دارند که خط روند صرفا با اتصال دو نقطه ترسیم میشود.
- روندهای صعودی زمانی شکل میگیرند که قیمت سقفها و کفهای بالاتری ایجاد میکند. در روندهای صعودی حداقل دو کف به هم وصل میشوند و این خط سطوح حمایت را نشان میدهد.
- روندهای نزولی زمانی شکل میگیرند که قیمت سقفها و کفهای پایینتری ایجاد میکند. در روندهای نزولی حداقل دو سقف به هم وصل میشوند و این خط سطوح مقاومت را نشان میدهد.
- بازارهای بدون روند (که برخی با نام روند خنثی از آن یاد میکنند)، زمانی رخ میدهد که قیمت در یک محدوده رنج بین یک قیمت بالا و یک قیمت پایینتر در بین دو خط افقی موازی نوسان میکند.
حال که مفهوم خط روند را درک کردید، به ادامه شرح الگوهای قیمت میپردازیم.
الگوهای ادامهدهنده در تحلیل تکنیکال
الگوی قیمتی که یک وقفه موقت در یک روند ایجاد میکند الگوی ادامه دهنده نام دارند. به عبارت دیگر، گاهی در یک روند، در میانه راه به مدت محدود، یک الگو شکل میگیرد و قیمت بطور موقت در این الگو نوسان میکند و سپس به حرکت خود طبق روند ادامه میدهد.
این الگو را به عنوان محدودهای که بازیگران بازار، در آن محدوده نفس خود را برای ادامه روند تازه میکنند میدانند.
نکته مهم اینجاست، وقتی الگوی ادامه دهنده در حال شکلگیری است و کامل نشده، نمیتوان گفت که روند ادامه مییابد یا برگشت قیمت اتفاق میافتد.
به همین دلیل باید به خطوط روندی که برای رسم الگوهای قیمت کشیده شده توجه زیادی شود و ببینیم آیا قیمت از محدودهای که به نظر میرسد الگوی ادامهدار است به پایین رشد میکند یا بالا.
در تحلیل تکنیکال معمولا توصیه میشود روند را ادامهدار بدانیم مگر اینکه بازگشت روند تایید شود (روند ادامهدار است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود).
بطور کلی، هرچقدر زمان طولانیتر برای تکمیل یک الگوی قیمت صرف شود و هر چقدر تحرکات قیمت در الگو بزرگتر باشد، حرکت بعدی قیمت در خارج از محدوده الگوی ادامهدار نیز شدیدتر خواهد بود (چه روند صعودی باشد چه نزولی).
شناختهشدهترین الگوهای ادامهدهنده:
- الگوی پرچم سهگوش (Pennant)
- الگوی پرچم (Flag)
- الگوی کنج (به انگلیسی Wedge)
- الگوی مثلث
الگوی پرچم سهگوش در تحلیل تکنیکال
پرچم سهگوش با رسم دو خط روند که در نهایت به هم میرسند تشکیل میشود.
یک ویژگی اصلی پرچم سهگوش، این است که یکی از خطوط روند نزولی و دیگر صعودی است.
تصویر زیر نمونه یک الگوی پرچم سهگوش را نشان میدهد.
اغلب اوقات، حجم معاملات در حین شکلگیری این الگو کاهش مییابد و در زمان خروج قیمت از الگو، حجم معاملات افزایش پیدا میکند.
توجه داشته باشید که الگوی پرچم را اصول الگوهای نزولی با الگوی مثلث متقارن اشتباه نگیرید، هر پرچم باید دارای پایه باشد و در مورد الگوی پرچم سه گوش نیز همین موضوع صدق میکند. در تصویر فوق مشاهده میکنید که یک موج صعودی قبل از پرچم وجود داشته که معادل پایه پرچم است.
الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال
این الگو از دو خط روند موازی تشکیل شده که گاهی شیب نزولی و گاهی شیب صعودی دارند و گاهی نیز افقی هستند.
بطور کلی الگوی پرچم که دارای شیب صعودی است نشاندهنده وقفه در یک روند نزولی است.
بالعکس، پرچمی که شیب نزولی دارد، نشاندهنده وقفه در یک روند صعودی است.
معمولا شکلگیری پرچم با کاهش حجم معاملات همراه میشود و با خارج شدن قیمت از الگو، حجم مجدد به حالت قبل از الگو بر میگردد.
الگوی کنج (شکل گوِه) در تحلیل تکنیکال
الگوی کنج شبیه الگوی پرچم سهگوش است و از دو خط روند همگرا تشکیل شده است. با این حال، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در یک مسیر هستند، یا صعودی یا نزولی.
بنابراین اگر یکی از خطوط روند صعودی باشند و یکی دیگر نزولی، نمیتوان آن را الگوی کنج دانست.
یک الگوی کنج با شیب نزولی، نشاندهنده یک وقفه در روند صعودی است.
الگوی کنج با شیب صعودی، نشاندهنده وقفه در یک روند صعودی است.
پس از خارج شدن قیمت از این الگو، قیمت به روند گذشته خود ادامه میدهند. مانند الگوی پرچم و پرچم سهگوش، قیمت در حین شکلگیری این الگو کاهش مییابد و زمانی که قیمت از محدوده الگو خارج میشود حجم معاملات بالا میرود.
الگوی مثلت در تحلیل تکنیکال
الگوهای مثلت از متداولترین الگوها در تحلیل تکنیکال هستند، زیرا به دفعات در نمودارهای مختلف شکل میگیرند.
سه الگوی متداول مثلت شامل مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی است.
شکلگیری این الگوهای قیمت، میتواند از چند هفته تا چندماه طول بکشد.
الگوی مثلث متقارن زمانی شکل میگیرد که دو خط روند همگرا به سمت هم حرکت میکنند و نشاندهنده این است که یک شکست قیمت به سمت بالا یا پایین رخ خواهد داد.
تا زمانی که این طغیان به وقوع نپیوسته نمیتوان جهت آنرا تشخیص داد. فقط زمانی که قیمت یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت.
الگوی مثلث صعودی، دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت بالای مثلث واقع خواهد شد.
الگوی مثلث نزولی، از سمت دیگر دارای خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد.
نمونه مثلث نزولی:
بزرگی تحرک قیمت پس از خارج شدن از الگوی مثلث معمولا به اندازه ضلع عمودی سمت چپ مثلث است.
الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال
الگوی فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است. شکلگیری این الگو نشان میدهد الگوی صعودی برای مدتی با وقفه مواجه شده ولی پس از تکمیل الگو روند صعودی از سر گرفته خواهد شد.
بخش فنجان مانند الگو، شکلی مانند U دارد که مشابه انحنای کف فنجان یا کاسه است. بنابراین این شکل نباید به شکل V باشد. بخش «دسته»، در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک کوچک شکل میگیرد و مشابه الگوی پرچم سهگوش یا پرچم چهارگوش است.
وقتی این الگو تکمیل شد، دارایی موردنظر ممکن است به سقفهای جدید دست یابد.
نمونهای از الگوی فنجان و دسته را در زیر میتوانید ببینید:
الگوهای بازگشتی
در تحلیل تکنیکال، الگویی که تغییر در روند کنونی را نشان میدهد با نام الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) شناخته میشود.
این الگوها نمایانگر آن است که از قدرت خریداران یا فروشندگان بازار کاسته شده است. با شکلگیری این الگو، روندی که قبلا تشکیل شده متوقف میشود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف قدرت گرفته وارد میشود.
برای مثال یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق دنبال میشود با شکلگیری یک الگوی بازگشتی متوقف میشود که نشاندهنده توازن قدرت در بین خریداران و فروشندگان است. ولی در نهایت فروشندگان برنده میشوند و روند به نزولی تغییر مییابد.
بازگشتهای قیمت که در سقف بازار روی میدهد با نام الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته میشوند. در این شرایط، دارایی مورد معامله در بازار به شکل هیجانی فروخته میشود.
بالعکس، بازگشتهای قیمت که در کف بازار رخ میدهد، همراه با خرید مشتاقانه و هیجانی از سمت خریداران روبرو میشود.
مانند الگوهای بازگشتی، هرچقدر تشکیل الگوهای ادامهدهنده طولانیتر شود، حرکت مورد انتظار بعدی قیمت پس از شکست حمایت یا مقاومت، بزرگتر خواهد بود.
برخی از الگوهای برگشتی:
- الگوی سر و شانه، نشاندهنده دو حرکت کوچکتر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگتر را در بر گرفته است.
- الگوی سقف دوقلو، نشاندهنده یک موج افزایشی قیمت است که پس از نیز یک موج دیگر در تلاش برای شکستن مقاومت موج قبلی ناکام میماند.
- الگوی کف دوقلو، نشاندهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام میماند.
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه ممکن است در سقف بازار یا کف بازار شکل بگیرد. این الگو شامل سه موج است، یک موج اولیه که با موج دوم که از موج اول بزرگتر است ادامه پیدا میکند و در نهایت یک موج سوم که از موج دوم کوچکتر است تکمیل میشود.
با تشکیل الگوی سر و شانه در یک روند صعودی، ممکن است روند به نزولی تغییر کند. بالعکس، با تشکیل الگوی سر و شانه در روند نزولی، روند نزولی ممکن است به روند صعودی تغییر کند.
در الگوی سر و شانه، یک خط روند دارای شیب نزولی یا صعودی و یا حتی بدون شیب، را میتوان با اتصال کفها یا سقفها ترسیم کرد.
با مشاهده تصویر زیر به درک بهتری از این الگو میرسید:
در حین تکمیل الگو، حجم معاملات معمولا کاهش مییابد و پس از شکسته شدن خط روند، حجم مانند سابق میشود.
الگوی کف و سقف دوقلو
الگوی کف و سقف دوقلو، نشاندهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن حمایت یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو کع اغلب مواقع مشابه حرف M است، موج صعودی دوم در تلاش برای شکستن مقاومت قبلی ناکام میماند و در نهایت به تغییر روند منجر میشود.
از سمت دیگر، کف دوقلو مشابه حرف W است و زمانی اتفاق میافتد که قیمت تلاش میکند از سطح حمایت قبلی پایینتر روند ولی در اینکار موفق نمیشود. در نتیجه تکمیل این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت خود از روند نزولی به صعودی تبدیل میشود.
الگوی کف و سقف سهقلو
گاهی به جای دو سقف یا کف تقریبا برابر، سه سقف یا کف تشکیل میشود که به آن کف و سقف سهقلو میگویند. این الگو زیاد متداول نیست.
شکلگیری این الگو میتواند نشانهی قدرتمندی از تغییر روند باشد.
شکافها
شکاف یا Gap در تحلیل تکنیکال زمانی است که در نمودار قیمت، در بین دو بازه زمانی معاملاتی، یک فضای خالی به دلیل تفاوت عمده در مقدار افزایش یا کاهش قیمت ایجاد میشود.
برای مثال، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی، در قیمت ۵۰۰ تومان بسته و روز بعد با اختلاف زیاد در قیمت ۵۳۵ تومان بازگشایی شود.
سه نوع شکاف عمده وجود دارد:
- شکاف گسست (Breakaway gap)
- شکاف فرار (runaway gap)
- شکاف خستگی (exhaustion gap)
شکافهای گسست در ابتدای یک روند و شکافهای فرار در میانه یک روند تشکیل میشوند و شکافهای خستگی نشان از پایان قریبالوقوع یک روند دارند.
سخن آخر
الگوها اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال دارند ولی برای شناسایی آنها باید تمرین کنید و تجربه داشته باشید.
خیلی راحت میتوان به گذشته نمودار نگاه کرد و این الگوها را شناسایی کرد ولی تا وقتی که الگو تکمیل نشده، شناسایی آن چندان ساده نیست.
کندل چکش چیست؟ + الگوی چکش وارونه، اعتبار و تایید
کندل چکش یکی از محبوبترین الگوهای بازگشتی Candlestick است که نسبت به الگوی چکش معکوس یا وارونه سیگنال معتبرتری صادر میکند. تشکیل الگوی تک کندلی Hammer در انتهای یک روند نزولی، میتواند بیانگر شروع یک روند صعودی باشد. اگر شما هم جزء علاقهمندان معامله بر اساس پرایس اکشن هستید قطعا آشنایی با الگوهای کندل استیک جزء قدمهای اولیه برای شماست. تمامی این الگوها در ظاهر چیزی جزء یک تعریف ساده نیستند اما اگر با مفاهیم آن آشنا شوید به درک مطلوبی از احساسات تریدرها و روانشناسی بازار خواهید رسید. برای مثال اگر یک کندل شامل بدنهای کوتاه و سایه پایینی بلند باشد به آن کندل چکش میگوییم. در ادامه مفاهیمی از همین تعریف ساده را خدمت شما تشریح میکنیم تا متوجه شوید که آموزش تحلیل تکنیکال نیازمند درک عمیق اصول و مفاهیم است نه صرفا یادگیری تعاریف. خواهشا خط به خط این مقاله را با دقت مطالعه بفرمایید.
کندل چیست؟
همانطور که در مقالات قبلی گفته شد 3 نوع نمودار معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد: خطی، میلهای و شمعی. کندلها اصول الگوهای نزولی به عنوان اجزاء تشکیلدهنده نمودارهای شمعی – ژاپنی، شامل 4 داده قیمتی “Close, Open, High, Low Price” هستند. شکل زیر مفهوم کندلها را نشان میدهد که شامل بدنه (Body) و سایه (Shadow) است. تفاوت در طول بدنه و سایه به همراه رنگ بدنه کندلها، باعث شکلگیری الگوهای مختلف Candlestick میشود. در واقع اگر مفهوم Candle را بدرستی درک کنید حتی نیازی به یادگیری انواع الگوهای کندل استیک ندارید! چرا که الگوهای مختلف صرفا بیانگر ویژگیها و مفاهیم کندل ها هستند.
کندل چکش (Hammer) چیست؟
کندل چکش یکی از معروفترین الگوهای بازگشتی صعودی است. بدینصورت که تشکیل آن در انتهای یک روند نزولی میتواند نوید اتمام روند نزولی و شروع رشد قیمت باشد. دقت بفرمایید که الگوی Hammer باید در انتهای یک روند نزولی شکل بگیرد. مشخصات ظاهری این الگو به صورت زیر است:
- بدنه کندل کوچک است.
- سایه پایینی بلند است. (حداقل 2 تا 3 برابر بدنه کندل)
- سایه بالایی خیلی کوتاه است یا اصلا وجود ندارد.
- رنگ بدنه میتواند هم سبز باشد هم قرمز. (کندل چکش قرمز قدرت برگشتی کمتری دارد)
دلیل نامگذاری آن به “چکش – Hammer” بخاطر شکل ظاهری آن است که دقیقا تداعی کننده یک چکش واقعی است!
مفهوم الگوی کندل استیک چکش
بلند بودن سایه پایینی بیانگر این نکته است که فروشندگان در طول بازار تلاش میکنند در قیمتهای پایینتری اقدام به فروش کنند. اما نزدیک بودن قیمت پایانی به قیمت آغازین نشان میدهد که این تلاش ناموفق بوده و خریداران با معامله در قیمتهایی نزدیک به قیمت آغازین، قدرت بیشتر خود را نشان میدهند. در واقع تریدرها به کاهش بیشتر قیمت اعتقادی ندارند و امیدوارند این نقطه به عنوان کف حمایتی باشد.
سوال: الگوی چکش در روند صعودی بیانگر این نکته است که تریدرها به افزایش بیشتر قیمت اعتقادی ندارد؛ دقیقا برعکس مفهوم کندل چکش در روند نزولی! چرا؟! پاسخ این پرسش در درک صحیح Candle است که در ادامه همین مقاله خدمت شما ارائه میشود اما قبل از مطالعه خودتان تحلیل کنید.
اعتبار اصول الگوهای نزولی و تایید الگوی Hammer
- رنگ بدنه از اهمیت چندانی برخوردار نیست! در واقع بدنه کندل چکش هم میتواند سبز باشد هم قرمز! اما بدنه سبز بیانگر قدرت بیشتر این الگوی بازگشتی است. کندل Hammer با سایه پایینی بلندتر به همراه رنگ بدنه سبز، سیگنال صعودی قویتری صادر میکند.
- تشکیل کندل چکش در کف و حوالی محدوده حمایتی باعث افزایش اعتبار و دقت این الگو میشود.
- افزایش حجم معاملات هنگام تشکیل این الگو میتواند بر اعتبار آن بیفزاید. در این شرایط احتمال بازگشت روند نزولی قوت بیشتری میگیرد.
- هنگام مشاهده الگوی چکش منتظر بمانید تا کندل بعدی شکل بگیرد. اگر با قیمتی بالاتر از قیمت پایانی کندل چکش بسته شود تاییدکننده آن خواهد بود. در واقع اگر قیمتها بعد از الگوی چکش، گارد صعودی نگیرند این الگو فاقد اعتبار خواهد بود.
تذکر: دوباره یادآوری میکنیم که الگوی Hammer بایستی در انتهای روند نزولی (Downtrend) مشاهده شود در غیر اینصورت فاقد اعتبار به عنوان الگوی برگشتی صعودی است.اصول الگوهای نزولی
نکته: حتی در صورت تایید الگوهای کندل استیک، بهتر است از ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال مثل خط روند و سطوح حمایت و مقاومت، اندیکاتور و… کمک گرفت. در واقع هیچ کدام از الگوهای Candlestick توانایی تعیین هدف قیمتی (Target) را ندارند و صرفا میتوانند به عنوان سیگنال خرید و فروش مورد استفاده قرار بگیرند. بنابراین استفاده از سایر ابزارهای تحلیلی در کنار این الگوها ضروری است.
انواع کندل چکش
مدنظر داشته باشید که چیزی به اسم “کندل چکش صعودی و یا نزولی” نداریم! این تعاریف در واقع ترجمههای غلطی از مقالات انگلیسی (Bullish – Bearish Hammer) هستند که در سایتهای فارسی درج شده است! بعضی مقالات انگلیسی عبارت Bearish Hammer را به عنوان نامگذاری الگوی “Hanging Man” درنظر گرفتهاند که این مترادفسازی هم درست نیست. بهتر است خودتان را درگیر این نامگذاریها نکنید. بنابراین کندل چکش هیچ انواع خاصی ندارد!
تذکر: اگر کندل چکش در انتهای روند صعودی تشکیل شود اسم این الگو “Hanging Man” خواهد بود نه “Hammer” و یا “Bearish Hammer”. در ادامه به تفاوت این دو الگو بیشتر خواهیم پرداخت.
تفاوت کندل چکش و مرد به دار آویخته
همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید هیچ تفاوت ظاهری بین کندل چکش (Hammer) و مرد به دار آویخته (Hanging Man) وجود ندارد! حتی هیچ اجباری به سبز یا قرمز بودن رنگ بدنه کندل وجود ندارد. البته کندل چکش سبز و Hanging Man قرمز از قدرت بیشتری برخوردار هستند ولی لزومی در کار نیست. هر دو جزء الگوهای بازگشتی CandleStick هستند اما تفاوت اصلی در روند قیمتی قبل از شکلگیری آنهاست. در واقع الگوی Hammer در انتهای روند نزولی و Hanging Man در انتهای روند صعودی تشکیل میشوند. بنابراین کندل چکش یک الگوی بازگشتی صعودی و Hanging Man یک الگوی بازگشتی نزولی است.
کندل چکش سبز در روند صعودی، همان الگوی Hanging Man است که قدرت بازگشتی کمتری نسبت به بدنه قرمز دارد. دقت بفرمایید فریب رنگ بدنه سبز آنرا نخورید! این الگو هم برگشتی نزولی است.
میتوانید به اصول الگوهای نزولی این پرسش پاسخ دهید که چرا الگوی چکش و مرد اعدامی با شکل ظاهری یکسان، سیگنال کاملا متفاوت و دقیقا عکس یکدیگر (یکی صعودی و دیگری نزولی) صادر میکنند؟! در واقع چرا اولی بیانگر غلبه قدرت خریداران بر فروشندگان است و دومی بیانگر قدرت بیشتر فروشندگان نسبت به خریداران؟! در مقالهای جداگانه به مفهوم الگوی کندل استیک Hanging Man و پاسخ این پرسش خواهیم پرداخت.
نکته: کندل دوجی سنجاقک از نظر مشخصات ظاهری و نوع سیگنال مشابه الگوی چکش است. تنها اصول الگوهای نزولی تفاوت کوچکی در بدنه Candle دارند. در واقع دوجی سنجاقک تقریبا فاقد بدنه است اما Hammer میتواند بدنه کوچکی داشته باشد.
کندل چکش معکوس (Inverted Hammer)
الگوی چکش معکوس یا وارونه بدینصورت است که سایه بالایی کندل دو تا سه برابر بدنه شمع است و سایه پایینی طول بسیار کوتاهی دارد. الگوی چکش وارونه نیز در انتهای روند نزولی شکل میگیرد و جزء الگوهای برگشتی صعودی است. دقت بفرمایید کندل Inverted Hammer اعتبار کمتری نسبت به الگوی Hammer دارد و سیگنالهای قابل اعتمادی صادر نمیکند! همچنین کندل چکش قرمز معکوس کمترین قدرت را بین الگوهای چکش دارد.
تفاوت الگوی چکش وارونه و ستاره ثاقب
کندل Shooting Star (ستاره ثاقب) از نظر مشخصات ظاهری دقیقا مشابه الگوی Inverted Hammer است. تنها فرق بین چکش معکوس و ستاره ثاقب این است که کندل Shooting Star به عنوان یک الگوی برگشتی نزولی، در انتهای روند صعودی شکل میگیرد. اما چکش وارونه در انتهای روند نزولی، بیانگر شروع صعود قیمتهاست.
اهمیت تایم فریم در الگوهای کندل استیک
در مقالات قبلی به اهمیت انتخاب تایم فریم مناسب در تحلیل تکنیکال پرداختیم. اگر جزء تریدرهای پرایس اکشن هستید قطعا استفاده از مولتی تایم فریم باعث افزایش دقت و اعتبار بیشتر تحلیل شما میشود. در چارت M30 هر کندل بیانگر اطلاعات قیمتی 30 دقیقه قبل و در نمودار H1 (1 ساعته) هر کندل شامل اطلاعات قیمتی 1 ساعت قبل است. بنابراین ترکیب هر 2 کندل در نمودار M30 بیانگر 1 کندل در چارت H1 است.
اهمیت این موضوع ساده زمانی مشخص میشود که 2 کندل کنار یکدیگر نشاندهنده هیچ الگوی خاصی نباشند اما با ترکیب آنها در قالب 1 کندل، یک الگوی Candlestick خواهیم داشت! بنابراین تحلیل همزمان نمودار در تایم فریم بالاتر میتواند باعث تشخیص الگوهای کندل استیکی شود که شاید در چارت اصلی قابل مشاهده نباشد.
یک نکته دیگر در بطن مفاهیم پاراگراف قبلی وجود دارد! بخاطر دارید ابتدای این مقاله به شما گفتم “اگر مفهوم کندلها را درک کنید دیگر نیازی به دانستن الگوهای Candlestick ندارید” این نکته در اینجا کاملا مشهود است. وقتی چند کندل را کنار یکدیگر مشاهده میکنید باید توانایی تشخیص و استخراج الگوهای شمعی – ژاپنی از دل آنها را داشته باشید! البته آشنایی با الگوهای مشهور و پرکاربرد میتواند باعث افزایش سرعت تحلیل شما شود اما از تحلیل مفاهیم موجود در این الگوها غافل نشوید!
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث الگوهای کندل استیک را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون الگوهای کندل استیک در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
بررسی دوازده الگوی کندل استیک در تحلیل تکنیکال
الگوهای کندل استیک (شمعی ژاپنی) یکی از رایجترین ابزارهای تکنیکالی برای تحلیل الگوهای قیمتی است. الگوهای کندل استیک قرنها توسط معاملهگران و سرمایهگذاران برای تشخیص و پیشبینی روند قیمتی مورداستفاده قرار گرفتهاند.
در این مقاله معروفترین الگوهای کندل استیک را همراه با مثال بررسی خواهیم کرد:
نحوه استفاده از الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک بسیار زیادی وجود دارند که معامله گران با استفاده از آنها می توانند مناطق مورد نظر خود بر روی نمودار را تحلیل کنند. از این الگوها میتوان در معاملات روزانه، سوئینگ تریدینگ (نوسانگیری)، و حتی معاملات بلندمدت استفاده کرد.
برخی از این الگوها میتوانند نشانگر تعادل بین خریداران و فروشندگان بازار باشند. به زبان ساده، برخی از الگوهای کندل استیک میتوانند حجم معاملات خرید و فروش را در هر مقطع زمانی مشخص کنند. برخی دیگر از این الگوها میتوانند نشانگر برگشت روند، ادامه روند، یا عدم قطعیت (خنثی بودن روند) باشند.
نکته مهم قابل توجه این است که الگوهای کندل استیک لزوماً به تنهایی سیگنال خرید یا فروش نیستند. در عوض این الگوها نشانگر ساختار بازار و وجود فرصتهای بالقوه در آینده هستند. به همین دلیل همیشه مشاهده و تحلیل الگوهای موجود در بازار مفید واقع میشوند.
این میتواند زمینه ساز الگوی تکنیکالی بر روی نمودار باشد. همچنین میتواند زمینه ساز فضای گسترده تری در بازار و سایر عوامل باشد.
به طور اصول الگوهای نزولی خلاصه میتوان گفت که مثل ابزارهای تکنیکالی دیگر، الگوهای کندل استیک نیز برای بازدهی حداکثر و ارائه تحلیل و سیگنال دقیقتر باید همراه با سایر ابزارهای تکنیکالی استفاده شوند. ممکن است این ابزارها شامل روش وایکوف (Wyckoff Method) ، نظریه موج الیوت (Elliott Wave Theory)، و نظریه داو (Dow Theory) باشند.
از جمله این شاخصهای تحلیل تکنیکال (TA) میتوان به خط های روند، میانگین های متحرک، شاخص قدرت نسبی(RSI)، استوکاستیک RSI (اندیکاتور نوسانساز تصادفی RSI)، باند بولینگر، ابر ایچیموکو، پارابولیک سار (توقف و بازگشت سهموی)، و میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD) اشاره کرد.
الگوهای برگشتی گاوی
چکش (Hammer)
الگوی شمعی چکش (Hammer) با فیتیله پایینی بلند که در پایان روند نزولی تشکیل میشود. در این الگو اندازه فیتیله پایینی باید حداقل دو برابر بدنه شمع باشد. الگوی شمعی چکش نشان میدهد اگرچه فشار فروش زیاد بوده اما خریداران وارد بازار شده و توانستهاند قیمت را تا نزدیکی قیمت باز شدن بالا بکشند. شمع چکش میتواند قرمز و یا سبز باشد، اما شمع سبز نشان دهنده واکنش قویتر گاوهای بازار و روند صعودی است.
چکش معکوس (Inverted hammer)
نام دیگر این الگوی شمعی inverse hammer میباشد. این الگو دقیقا شبیه الگوی چکش است با این تفاوت که فیتیله بلند به جای پایین شمع در بالای آن قرار دارد. درست مثل الگوی چکش اندازه فیتیله بالایی باید حداقل دو برابر اندازه بدنه شمع باشد.
شمع چکش معکوس در پایان روند نزولی رخ میدهد و ممکن است نشاندهنده برگشت احتمالی روند به سمت بالا باشد.
قرار گرفتن فیتیله در بالای شمع نشان می دهد، اگر چه موج فروش توانسته قیمت را تا سطح بسته شدن شمع کاهش دهد، اما حرکت نزولی قیمت متوقف شده است. فیتیله بالایی نشانگر این است که حتی اگرچه فروشندگان موفق شدند قیمت را تا نزدیکی قیمت باز شدن پایین بیاورند اما دیگر قیمت حرکت نزولی خود را متوقف کرده است. به این ترتیب چکش معکوس نشان میدهد که ممکن است خریداران به زودی کنترل بازار را به دست گیرد.
سه سرباز سفید (Three white soldiers)
الگوی سه سرباز سفید متشکل از سه شمع سبز متوالی است که همگی درون بدنه شمع قبلی باز می شوند و در قیمتی بالاتر از بیشترین قیمت شمع قبلی بسته میشوند.
در حالت ایده آل، این شمعها نباید در پایین بدنه فیتیلههای بلند داشته باشند، که نشان می دهد فشار مستمر خرید باعث افزایش قیمت شده است. از اندازه شمعها و طول فیتیلهها میتوان در مورد ادامه روند یا اصلاح قیمتی احتمالی در آینده قضاوت کرد.
هارامی گاوی (Bullish Harami)
درالگوی شمعی هارامی گاوی یک شمع قرمز بلند ایجاد میشود و پس از آن یک شمع سبز کوچکتر که کاملا درون بدنه شمع قرمز قبلی قرار گرفته به وجود میآید. الگو هارامی گاوی طی دو یا چند روز تشکیل میشود. این الگو نشانگر این است که حرکت نزولی در حال کند شدن میباشد یا ممکن است به زودی به پایان برسد.
الگوهای برگشتی خرسی
مرد به دار آویخته (Hanging man)
الگوی شمعی مرد به دار آویخته معادل نزولی الگوی چکش است. به طور معمول در انتهای روند صعودی با بدنه کوچک و فتیله پایینی بلند تشکیل میشود.
وجود فتیله بلند در پایین شمع نشان می دهد که فشار فروش بالا بوده اما گاوها (خریداران) موفق شدهاند کنترل بازار را مجددا بدست گیرند و قیمت را افزایش دهد.
این نکته نشاندهنده آن است که پس از یک روند صعودی بلندمدت، فشار فروش ممکنه به عنوان هشدارعمل کند مبنی بر اینکه گاوها به زودی کنترل بازار را از دست خواهند داد.
ستاره دنباله دار (Shooting star)
الگوی شمعی ستاره دنباله دار در حالت ایدهآل از یک شمع با بدنه کوچک و یک فتیله بلند در بالا و یک فتیله کوتاه در پایین (یا بدون فتیله در پایین) ساخته شده است. الگو ستاره دنباله دار شکلی مشابه الگوی چکش معکوس است با این تفاوت که این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود.
کندل استیک ستاره دنباه دار نشاندهنده آن است که قیمت در بازار به بالاترین سطحش رسیده اما پس از آن فروشندگان بازار را به دست گرفتهاند و قیمت را کاهش دادهاند. برخی معامله گران ترجیح میدهند برای تایید الگو منتظر تشکیل شدن شمعهای بعدی باشند.
سه کلاغ سیاه (Three black crows)
الگوی سه کلاغ سیاه از سه شمع قرمز متوالی تشکیل شده که هر یک درون بدنه شمع قبلی باز و پایین تر از کمترین قیمت شمع قبلی بسته میشوند.
این الگو معادل نزولی الگوی سه سرباز سفید است. در حالت ایدهآل، این کندل استیک ها نباید فیتیله بلند داشته باشند که این نشانگر فشار فروش مداوم برای پایین آوردن قیمت است. در این الگو نیز از اندازه شمعها و طول فیتیلهها میتوان در مورد احتمال ادامه روند نزولی یا شروع روند صعودی قضاوت کرد.
هارامی خرسی (Bearish harami)
هارامی خرسی شامل یک شمع سبز بلند و یک شمع قرمز کوچک است. شمع قرمز به دنبال شمع سبز بزرگ تشکیل میشود. شمع قرمز کاملاً در داخل بدنه شمع سبز قبلی واقع شده است.
هارامی خرسی یا هارامی نزولی میتواند طی دو یا چند روز تشکیل شود. این الگو در پایان روند صعودی ظاهر میشود. بدین معنی که فشار خرید در حال کاهش است و ممکن است روند معکوس شود. به زبان ساده، این الگو هشداری است حاکی از پایان روند صعودی و شروع روند نزولی.
ابر سیاه یا ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)
الگوی شمعی ابر سیاه شامل یک شمع قرمز است که بالاتر از قیمت بسته شدن شمع سبز قبلی باز میشود. سپس این شمع قرمز در نقطهای پایینتر از نقطه میانی (وسط بدنه) شمع سبز قبلی بسته میشود.
این الگو اغلب با حجم بالا همراه است و این نشان دهنده این است که ممکن است روند از صعودی به نزولی تغییر مسیر دهد. ممکن است معاملهگران برای تأیید الگو منتظر شمع قرمز سوم بمانند.
الگوهای ادامه دار
سه گانه های صعودی (Rising three methods)
الگوی سه گانه های صعودی در روند صعودی تشکیل می شود. این الگوی شمعی شامل سه شمع قرمز متوالی با بدنه های کوچک است که در ادامه روند صعودی تشکیل میشوند. در حالت ایدهآل، شمعهای قرمز نباید محدوده شمع سبز قبلی را رد کنند.
تشکیل یک شمع سبز با بدنه بزرگ بعد از سه شمع قرمز تایید کننده این الگو میباشد. این بدین معنی است که گاوهای بازار (خریداران) برای بدست گرفتن کنترل بازار برگشتهاند. یعنی روند صعودی خواهد بود.
سه گانه های نزولی (Falling three methods)
الگوی سه گانه نزولی برعکس الگوی سه گانه صعودی بوده و نشان دهنده ادامه روند نزولی است.
دوجی
شمع دوجی زمانی تشکیل میشود که قیمت باز/بسته شدن یکسان باشند (یا بسیار به هم نزدیک باشند). در شمع دوجی قیمت میتواند بالا و پایین قیمت باز شدن نوسان داشته باشد اما در نهایت در قیمت باز شدن یا نزدیک آن بسته خواهد شد.
به این ترتیب شمع دوجی میتواند نشان دهنده وجود تردید بین نیروهای خرید و فروش باشد. با این وجود تفسیر شمع دوجی بسیار بستگی به شرایط دارد.
بسته به نقطه ای که شمع باز یا بسته میشود، شمع دوجی میتواند چنین تفسیر شود:
دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji)
کندل استیک دوجی سنگ قبر دارای فیتیله بالایی بلند است که در آن قیمت باز/بسته شدن نزدیکِ کمترین قیمت میباشد.
دوجی پایه بلند (The Long-Legged Doji)
کندل استیک دوجی پایه بلند دارای فیتیله بالایی و پایینی است به طوری که قیمت باز/بسته شدن نزدیکِ قیمت میانگین میباشد. الگوی دوجی پایه بلند نشانگر برابری قدرت خریداران و فروشندگان در بازه زمانی موردنظر است.
دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji)
دوجی سنجاقک شمعی با فیتیله پایینی بلند است. در این کندل استیک قیمت باز/بسته شدن نزدیک بیشترین قیمت میباشد برای همین این شمع بدنهای کوچک دارد. کندل استیک دوجی سنجاقک بسته به موقعیت میتواند نزولی یا صعودی باشد. طبق تعریف دقیق شمعهای دوجی، سطح باز و بسته شدن این نوع شمعها باید دقیقا یکسان باشد.
اما تکلیف چیه اگر قیمت باز و بسته شدن شمع با هم یکسان نباشند ولی بسیار به هم نزدیک باشند؟ به این نوع شمعها اسپینینگ تاپ (Spinning Top) یا شمع فرفره گفته میشود. با این حال، از آنجایی که بازار کریپتوکارنسیها میتواند بسیار فرار و بیثبات باشد (دارای نوسانات بسیاری باشد) تشکیل یک شمع دوجی دقیق نادر است. به این دلیل، شمعهای اسپینینگ تاپ اغلب به عنوان دوجی استفاده میشوند.
الگوهای کندل استیک بر اساس شکاف های قیمت
الگوهای کندل استیک بسیاری وجود دارند که از شکاف قیمتی استفاده میکنند. یک شکاف قیمتی زمانی تشکیل میشود که یک دارایی در قیمتی بالاتر یا پایین تر از قیمت بسته شدن شمع قبلی باز شود. و این یک شکاف یا اصطلاحا گپ بین دو شمع ایجاد میکند. از آنجایی که بازار کریپتوکارنسی به صورت شبانهروزی و ۷ روز هفته باز است، این نوع شکاف در این بازار وجود ندارد.
با این وجود، باز هم امکان دارد شکاف قیمتی در بازارهای غیر نقدینه اتفاق بیافتد. با این حال، از آنجایی که این شکافهای قیمتی به دلیل نقدینگی کم و اسپرد عرضه-تقاضای بالا اتفاق میافتند، ممکن است به عنوان یک الگوی کاربردی مثمر ثمر نباشند.
سخن پایانی
حتی اگر معاملهگران مستقیما از الگوهای کندل استیک (شمعی ژاپنی) در استراتژیهای معاملاتی خود استفاده نکند، باز آشنایی با این الگوها برای معاملهگران ضروری است.
در حالی که استفاده از این الگوها مطمئناً میتواند برای تحلیل بازار بسیار مفید باشد، یادآوری این نکته مهمه که الگوهای کندل استیک (شمعی ژاپنی) مبتنی بر اصول یا قوانین علمی نیستند. این الگوها ابزاری برای تجسم و درک نیروهای خرید و فروشی هستند که در نهایت بازار را هدایت خواهند کرد.
استفاده از الگوی سروشانه معکوس برای شناسایی تغییر روند
معاملهگران ارزهای رمزپایه و بازار سهام الگوی سروشانه معکوس را نشانه اولیه از شکلگیری روند صعودی جدید میدانند. هدف هر معاملهگر، خرید در کف و فروش در سقف است. اما تعداد کمی از آنها از خود شجاعت نشان میدهند و در هنگام معکوس شدن روند نزولی اقدام به خرید میکنند.
وقتی که قیمتها در حال سقوط هستند، احساسات منفی میشوند و ترس شدید بر بازار حاکم میشود. اما در چنین مواقعی است که الگوی سروشانه معکوس (IHS) در نمودار شروع به شکلگیری می کند.
الگوی سروشانه معکوس از نظر ساختار شبیه به الگوی سروشانه معمولی است. کامل شدن الگوی سروشانه معکوس نشانه پایان روند نزولی و شروع روند صعودی جدید است.
اصول الگوی سروشانه معکوس
الگوی IHS یک ساختار معکوس است که پس از یک روند نزولی شکل میگیرد. این الگو دارای یک سر، یک شانه چپ و یک شانه راست است که وارونه هستند و در زیر خط گردن قرار گرفتهاند. شکست به بالای خط گردن این الگو را کامل میکند و نشان میدهد که روند نزولی معکوس شده است.
الگوی سروشانه معکوس
نمودار بالا نشان میدهد که دارایی در روند نزولی قرار دارد. اما پس از کاهش قابل توجه قیمت، خریداران مطمئن میشوند که قیمت به سطحهای جذابی رسیده و خرید در کف قیمت را آغاز میکنند. هنگامی که تقاضا بیش از عرضه باشد، دارایی اولین دره از شانه چپ را تشکیل میدهد و قیمت شروع به افزایش میکند.
در یک روند نزولی، معاملهگران با هر افزایش قیمتی اقدام به فروش میکنند. فروشندگان بعد ازاصلاح قیمت از سقف، برای فروش هجوم میآورند و قیمت با تشکیل یک کف پایینتر از کف قبلی، درزیر اولین دره قرار میگیرد. با این حال، خرسها نمیتوانند از این ضعف استفاده کنند و روند نزولی را از سر بگیرند. خریداران در کف خرید میکنند و یک روند صعودی شروع میشود. در نتیجه سر الگو شکل میگیرد. با نزدیک شدن قیمت به اوج قبلی (جایی که روند صعودی متوقف شده بود)، خرسها دوباره وارد عمل میشوند.
قیمت کاهش مییابد و سومین دره شکل میگیرد. قیمت تقریبا موازی با اولین دره متوقف میشود، چون خریداران انتظار معکوس شدن روند را دارند و برای خرید هجوم میآورند. این شانه راست الگو را تشکیل میدهد. قیمت بالا میرود و این بار روندهای صعودی میتوانند قیمت را به بالای خط گردن برسانند و الگو را تکمیل کنند.
بعد از آن، خط گردن حمایت جدید قیمت میشود، چون خریداران در زمان کاهش به این حمایت اقدام به خرید میکنند. این نشان دهنده شروع یک روند صعودی جدید است.
شناسایی روند صعودی جدید با الگوی سروشانه معکوس
سروشانه معکوس بیت کوین
بیت کوین در 26 ژوئن سال 2019 یک سقف در سطح 13970 دلار تشکیل داد و از آن زمان به بعد وارد یک روند نزولی شد. خریداران وارد عمل شدند و کاهش قیمت را در منطقه حمایت 7000 تا 6500 دلار متوقف کردند، در نتیجه شانه چپ الگوی سروشانه معکوس تشکیل شد. سپس قیمت یک روند بازیابی را شروع کرد و به سطح 10450 دلار رسید. در این سطح، معاملهگران کوتاه مدت برای رزرو سود خود اقدام به فروش کردند و فروشندگان وارد موقعیتهای شورت شدند که هدف آن ادامه روند نزولی بود.
فشار فروش منجر به شکست سطح حمایت 6500 دلار شد و بیت کوین در 13 مارس 2020 به سطح 3782.13 دلار کاهش یافت. خریداران این سقوط را یک فرصت خرید در نظر گرفتند و همین موجب شروع یک روند صعودی قوی شد که قیمت را به نزدیک سطح 10450 دلار رساند. این دره دوم، سر الگو را تشکیل داد.
شانه راست کم عمق بود، زیرا فشار فروش کاهش یافته بود و خریداران برای خرید منتظر اصلاح عمیقتر نبودند. سرانجام، روندهای صعودی در 27 جولای قیمت را به بالای خط گردن رساندند و الگوی سروشانه معکوس را تکمیل کردند.
خرسها با کاهش قیمت به خط گردن سعی کردند گاوها را به دام بیندازند. اگرچه قیمت دقیقا به زیر خط گردن رسید، معاملهگران اجازه ندادند در زیر سطح 10000 دلار باقی بماند. این نشان دهنده تغییر احساسات بود. وقتی که خریداران قیمت را به بالای سطح 12500 دلار افزایش دادند، حرکت صعودی شتاب گرفت.
نحوه محاسبه هدف الگوی سروشانه معکوس
محاسبه هدف الگوی سروشانه معکوس
برای برآورد هدف الگوی سروشانه معکوس، عمق را از خط گردن تا پایینترین سطح (که سر را تشکیل میدهد) محاسبه کنید. در مثال بالا، خط گردن در حدود 10450 دلار است. با کم کردن کف 3782.13 دلار از این مقدار، عمق 6667.87 دلار بدست میآید.
سپس عمق بدست آمده را به سطح اصول الگوهای نزولی شکسته شده اضافه کنید که در مثال بالا نزدیک به 10550 دلار است. در نتیجه، هدف 17217.87 دلار حاصل میشود. وقتی روند از نزولی به صعودی تغییر میکند، قیمت ممکن است تا نزدیک این هدف برسد یا فراتر از آن برود. بنابراین، معاملهگران باید از این هدف به عنوان راهنما استفاده کنند و صِرف رسیدن قیمت به این سطح، از موقعیت خود خارج نشوند.
گاهی اوقات این الگو تکمیل نمیشود
هیچ الگویی با شکست صعودی تکمیل نمیشود و معاملهگران قبل از شروع معامله باید منتظر بمانند تا الگو کامل شود. گاهی اوقات، ساختار الگو شکل میگیرد، اما شکست صعودی رخ نمیدهد. بنابراین، معاملهگرانی که زودتر از کامل شدن الگو وارد موقعیتهای معاملاتی میشوند، به دام میافتند.
نمودار قیمت چین لینک
برای مثال، چین لینک در 29 ژوئن سال 2019 به سقف 4.58 دلار رسید واصلاح نزولی را آغاز کرد. خریداران تلاش کردند تا کاهش قیمت را در منطقه حمایت 2.20 تا 2 دلار متوقف کنند. این منجر به شکلگیری یک الگوی IHS با یک سر و دو شانه شد که در نمودار بالا آن را مشاهده میکنید.
اگرچه قیمت در 19 آگوست سال 2019 به خط گردن رسید، روندهای صعودی نتوانستند قیمت را به بالای آن برسانند. به همین دلیل، این الگو ناقص ماند و سیگنال خرید صادر نشد.
قیمت چین لینک از خط گردن کاهش یافت و به زیر سر الگو در 1.96 دلار شکست و الگو را باطل کرد. این باعث شد تا معاملهگرانی که با انتظار معکوس شدن روند اقدام به خرید کرده بودند، به دام بیفتند.
نکات مهم
الگوی سروشانه معکوس میتواند ابزار مفیدی برای معاملهگران باشد تا با شروع روند صعودی جدید وارد موقعیتهای معاملاتی شوند. اما هنگام استفاده از این الگو باید چند نکته مهم را به خاطر داشته باشید.
معاملهگران قبل از ورود به موقعیتهای لانگ باید منتظر بمانند تا این الگو کامل شود و این اتفاق پس از شکست به بالای خط گردن رخ میدهد. احتمال شروع روند صعودی جدید در شکست به بالای خط گردن که با حجم بالا همراه است، بیشتر از شکست صعودی با حجم پایین است.
وقتی که یک روند معکوس میشود، غالبا برای مدت طولانی ادامه مییابد. بنابراین، معاملهگران نباید برای خروج از موقعیتهای خود عجله کنند، فقط به این دلیل که قیمت به هدف الگو نرسیده است. گاهی اوقات، الگو تکمیل میشود، اما به سرعت جهت حرکت را معکوس میکند و قیمت کاهش مییابد. توصیه میشود که معاملهگران قبل از ورود به موقعیتها، به سایر شاخصها نیز توجه کنند.