استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟

نتفلیکس جریان تلویزیون سنتی را شکست، که تجارت پرسود و خیلی خوبی بود و سرمایهگذاران به دنبال آن رفتند. اما شاید نتفلیکس ساخت بیوقفه محتوای عالی و جدید را دست کم گرفته، مخصوصا زمانی که بازارهای اصلی دیگر از شما حمایت نمیکنند و دولت فدرال هم از دادن بودجه به شما دست میکشد.
نتفلیکس و رقبای صنعت استریم وارد مرحله تازهای از نبرد شدهاند
صنعت رسانه و سرگرمی بهخاطر تبحرش در سه بخش داستانسرایی به خود میبالد: چیدمان، تضاد و اوجگیری و در نهایت پایانبندی داستان. اکنون میتوان اعلام کرد که اولین مرحله جنگ میان سرویسهای استریم به پایان رسیده است. مسلما هر شرکت بزرگ رسانه و فناوری که میخواهد در جریان بازی حضور داشته باشد، برنامههای دقیقی برای خود میچیند. دیزنی پلاس، اپل تیوی پلاس، پارامونت پلاس، پیکاک و دیگر سرویسهای پخش جدید در سراسر جهان در حال گسترش هستند.
ماه گذشته نتفلیکس در نامهای به سهامداران اعلام کرده که رشد درآمد آن به میزان قابل توجهی کاهش یافته است، زیرا ۲۰۰ هزار مشترک جهانی اشتراک خود را در این سرویس لغو کردهاند. این غول صنعت استریم تخمین زده که ۲ میلیون مشترک دیگر را در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۲ از دست بدهد. به دنبال این اتفاق، رقابت میان سرویسهای استریم به اوج خود رسید و این صنعت به نوعی دچار آشفتگی شد.
این خبر نگرانیهایی را درباره آینده صنعت استریم بهوجود آورد و اینکه آیا افزایش تعداد پلتفرمها میتواند سودآور باشد یا خیر. ارزشگذاری بزرگترین شرکتهای رسانهای و سرگرمی جهان مانند دیزنی، کامکست، نتفلیکس و برادران وارنر دیسکاوری – و دهها میلیارد دلاری که هر سال برای محتوای استریمینگ اصلی خود هزینه میشود، در خطر است. نتفلیکس که اخیرا با فصل چهارم سریال محبوب و پرطرفدار اتفاقات عجیب یا همان (Stranger Things) برگشته، در ماه اکتبر ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه داشت و از دیزنی با ۲۹۰ میلیون دلار پیشی گرفت. اما سهام آن از ابتدای سال بیش از ۶۷ درصد تقلیل یافته و ارزش شرکت را به حدود ۸۶ میلیارد دلار کاهش داده است.
در این میان حتی شرکتهای رسانهای قدیمی که نتفلیکس را دنبال میکردند، نیز آسیب دیدهاند. سهام دیزنی یکی از بدترین سهامها در میان سهام صنعتی داو جونز در سال جاری است که حدود ۳۰ درصد نزول داشته. این در حالی است که سریالهایی مانند The Book of Boba Fett و Moon Knight به دیزنی پلاس کمک کردند در شش ماه گذشته ۲۰ میلیون مشترک داشته باشد. سرویسهای HBO، HBO Max و برادران وارنر دیسکاوری همچنین در سال گذشته ۱۲.۸ میلیون افزایش مشترک داشتند که تعداد آن را به ۷۶.۸ میلیون نفر رساند. اما پس از ادغام WarnerMedia و Discovery و شروع انجام معاملات، سهام شرکت (برادران وارنر) بیش از ۲۰ درصد کاهش یافته است.
هیچ کس نمیداند که آیا در نهایت صنعت استریم به سمت سودآوری میرود یا اینکه کدام رقبا ممکن است به برتری برسند. چندی پیش، فرمول موفقیت پلتفرمهای استریمینگ ساده به نظر میرسید: مشترکین را اضافه کنید، افزایش قیمت سهام را ببینید. اما سقوط آزاد تکاندهنده نتفلیکس مدیران را مجبور کرده که در حرکت های بعدی خود تجدید نظر کنند. مایکل نیثنسن، تحلیلگر رسانهای گفت: «این پاندمی کرونا در زمان اوج خود سودآوری زیادی داشت و با همه مشترکین جدید که اکثرا خانهنشین شده بودند، سرویسهای پخش زنده به رکوردهای زیادی رسیدند. اکنون همه این شرکتها باید تصمیم بگیرند آیا به تعقیب نتفلیکس ادامه دهند یا مبارزه را متوقف کنند.»
سادهترین راه برای شرکتها میتواند این باشد که منتظر بمانند و ببینند آیا شرطبندیهای کلان آنها بر روی محتوای پخش انحصاری با اشتیاق دوباره سرمایهگذاران نتیجه خواهد داد یا خیر. دیزنی اواخر سال گذشته اعلام کرد که در سال ۲۰۲۲، ۳۳ میلیارد دلار برای تولید محتوا هزینه خواهد کرد، در حالی که برایان رابرتز، مدیرعامل شرکت کامکست متعهد شد ۳ میلیارد دلار برای سرویس Peacock در سال جاری و ۵ میلیارد دلار برای این سرویس استریم در سال ۲۰۲۳ هزینه کند. تلاشها هنوز به اندازه کافی سودآور نبوده و میزان ضرر و زیانها هر روز بیشتر میشود. دیزنی در سه ماهه گذشته نزدیک ۸۸۷ میلیون دلار ضرر مربوط به سرویسهای استریم خود را گزارش کرد که در مقایسه با سال گذشته (۲۹۰ میلیون دلار) افزایش باور نکردنی داشته است. شرکت رسانهای کامکست تخمین زده که Peacock پس از از دست دادن ۱.۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱، ۲.۵ میلیارد دلار در سال دچار ضرر خواهد شد.
مدیران رسانهای میدانستند که طول میکشد تا استریمینگ شروع به کسب درآمد کند. دیزنی تخمین زده که سرویس دیزنی پلاس در سال ۲۰۲۴ بسیار سودآور خواهد بود. HBO Max، شرکت برادران وارنر دیسکاوری، پارامونت پلاس، Paramount Global و پیکاک در همان زمان مشابه پیشبینی سودآوری را کردهاند. چیزی که تغییر کرده این است که تعقیب نتفلیکس به عنوان یک استراتژی برنده دیگر منطقی به نظر نمیرسد. در حالی که نتفلیکس در سه ماهه گذشته اعلام کرد که رشد آن در نیمه دوم سال دوباره تسریع خواهد شد، سقوط شدید سهامش نشان میدهد که سرمایهگذاران دیگر کل بازار مشترکان استریم را بین ۷۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد خانه در نظر نخواهند گرفت.
در حالی که دیوید زاسلاو، م دیر عامل اجرایی شرکت دیسکاوری، در ابتدا یک استراتژی برای قرار دادن HBO Max با Discovery+ و سپس اضافه کردن اخبار CNN و ورزش های Turner در کنار آن ترسیم کرده است، او اکنون با بازاری روبرو است که به نظر نمیرسد بتواند به هر قیمتی از رشد استریم پشتیبانی کند. عقب نگه داشتن محتوا از سرویس های استریم می تواند جنبه های منفی داشته باشد. کاهش سرعت زوال اجتناب ناپذیر تلویزیون کابلی احتمالا دستاوردی نیست که بسیاری از سهامداران آن را جشن می گیرند. سرمایه گذاران معمولاً به سمت رشد، نه با کاهش سریع، سرازیر استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ می شوند.
با توجه به افزایش تعداد رقبا که برای جذب مشترکین بیشتر رقابت میکنند، ادغام چشم انداز دیگری است. به این ترتیب، Amazon Prime Video، اپل تیوی پلاس ،دیزنی پلاس، اچ بی او مکس، +Discovery، نتفلیکس، پارامونت پلاس و پیکاک همگی به عنوان سرویسهای استریم جهانی، جاهطلبی فراوانی دارند. مدیران رسانه تا حد زیادی موافق هستند که برخی از این خدمات باید با هم ترکیب شوند و فقط در مورد اینکه چه تعداد از آنها دوام میآورند، تردید دارند. قانونگذاران ایالات متحده ممکن است هر معاملهای که بین بزرگترین استریمرها انجام میشود، دشوار کنند. آمازون MGM (مترو گلدوین مایر)، استودیوی سازنده فرانچایز جیمز باند را به مبلغ ۸.۵ میلیارد دلار خریداری کرد، اما مشخص نیست که آیا هدف بزرگتری دارد یا خیر.
به عنوان مثال، محدودیتهای قانونی حول محور مالکیت رسانههای پخش همگانی قطعا میتواند یک قرارداد میان NBC و CBS را ناممکن کند. چنین موردی احتمالا جلوی ادغام کمپانیهای مادر نظیر NBC Universal و پارامونت گلوبال را از میان میبرد.
اما اگر استریم به رشد و غالب شدن بر بازار مخاطبان ادامه دهد، احتمال دارد قانونگذاران کمکم نسبت به ایده ادغام رسانههای پخش همگانی نرم شوند و آن را غلط قلمداد نکنند. ماه گذشته شرکت برکشایر هاتاوِی (متعلق به وارن بافت) اعلام کرد حدود ۶۹ میلیون دلار از سهام پارامونت گلوبال را خریداری کرده است و این اتفاق میتواند نشانه دو چیز باشد؛ یا بافت و همکارانش اعتقاد دارند چشمانداز تجاری شرکت روشن است، یا اینکه احتمالا توسط یک شرکت بزرگتر خریداری شود و اینگونه ارزش سهامش افزایش یابد.
امیدهای تبلیغاتی
برخی سرمایهگذاران امیدوارند اشتراکات استریم حاوی تبلیغات که هزینه کمتری دارد، به جذب مشتریان جدید کمک خواهد کرد. دیزنی برنامه دارد یک اشتراک تبلیغاتی از دیزنی پلاس را تا اواخر سال جاری میلادی راهاندازی کند. نتفلیکس هم با خبر راهاندازی اشتراک تبلیغمحور خود دنیای رسانه را شوکه کرد؛ آن هم در حالی که سالهای سال با چنین رویکردی مخالف بود.
در حالی که نسخه ارزانتر نتفلیکس ممکن است به پرداخت پول کمتر توسط برخی از مشتریان فعلی آن ختم شود، یک سرویس حاوی تبلیغات در نهایت میتواند سود بیشتری برای غول استریم این روزها به ارمغان آورد.
رابرتس از Comcast اوایل امسال گفت متوسط درآمد پیکاک – که از قبل یک سرویس حاوی تبلیغات با قیمتی پایینتر ارائه میدهد – از هر مصرفکننده چیزی حدود ۱۰ دلار در ماه است. این اهمیت تبلیغات را به نمایش میگذارد، زیرا اکثریت کاربران پیکاک یا هیچ پولی پرداخت نمیکنند و یا ۴.۹۹ دلار در ماه میپردازند.
نتیجتا، سرویس تبلیغاتمحور نتفلیکس هم میتواند رشد دوباره تعداد مشترکان آن را تضمین کند. افراد ساکن در آمریکا و کانادا به طور متوسط ماهی ۱۵ دلار برای نتفلیکس هزینه میکنند. همین آمار برای دیزنی پلاس حدود ۶ دلار است. نتفلیکس این قابلیت را دارد تا با استفاده از یک اشتراک ارزانتر (چیزی حدود ۱۰ دلار یا کمتر)، جذب اشتراک خود را برای مخاطبان افزایش دهد. رقم ۱۰ دلار یا کمتر، به عقیده مدیران HBO برای جذب مشتریان جدید ضروری است؛ HBO Max سال گذشته اشتراک ۹.۹۹ دلاری را به همراه تبلیغات معرفی کرد. نتفلیکس گرچه هنوز چیزی از قیمت سرویس حاوی تبلیغات خود نگفته است.
با تمام این اوصاف، نتفلیکس و دیزنی با درنظر گرفتن رکورد نسبی در اقتصاد آینده جهان، این سیاستهای جدید را معرفی کردهاند. اما خب در صورت کاهش بودجه کمپانیها برای تبلیغات، امیدهای سرویسهای استریم برای درآمدزایی از طریق تبلیغات دچار تزلزل میشود. ایوان اشپیگل، مدیرعامل Snap، این هفته طی نوشتهای به کارمندان خود گفت:
ما ماه گذشته برنامههای استراژیک خود را تنظیم کردیم، اما اوضاع محیط ماکرو سریعتر و بیشتر از چیزی که انتظار داشتیم رو به وخامت استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ است.
شرکت Snap بیشتر درآمد خود را از طریق تبلیغات بهدست میآورد. یک روز پس از صحبتهای اشپیگل، سهام شرکت ۴۳ درصد کاهش یافت.
پاتریک استیل، مدیرعامل سابق پولیتیکو گفت: «تبلیغات ذاتا یک تجارت پرنوسان است. کاهش سرعتی که از پاییز سال گذشته آغاز گردید، طی چند ماه گذشته خیلی بیشتر شده است. ما اکنون در یک چرخه رو به پایین قرار داریم.»
ارائه استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ یک اشتراک ارزانتر و تبلیغاتمحور، تا زمانی که نتفلیکس و دیزنی با نمایش محصولات باکیفیت مشتریان را جذب خود نکنند، هیچ فایدهای ندارد؛ این صحبتهای بیل اسمید، مدیر بخش سرمایهگذاری در Smead Capital Management است که بخش قابل توجهی از سهام برادران وارنر و دیسکاوری را در اختیار دارد.
آغاز بخش دوم نبرد غولهای استریم میتواند موجب شود سرمایهگذاران بیش از هر چیزی دنبال محتوای باکیفیت و خوب باشند، تا یک مدل تجاری قدرتمند. همموسس و یکی از مدیران عامل نتفلیکس، رید هیستینگز، به نیویورک تایمز گفت «کمپانی ما همچنان برخی از محبوبترین فیلم و سریالها را در آمریکا و سرتاسر دنیا دارد». اما باید منتظر ماند و دید آیا نتفلیکس میتواند در بازاری که میراثداران صنعت سرگرمی واردش شدهاند و از فرانچایزهای بزرگ بهره میبرند، رقابت کند یا خیر. اسمید گفت:
نتفلیکس جریان تلویزیون سنتی را شکست، که تجارت پرسود و خیلی خوبی بود و سرمایهگذاران به دنبال آن رفتند. اما شاید نتفلیکس ساخت بیوقفه محتوای عالی و جدید را دست کم گرفته، مخصوصا زمانی که بازارهای اصلی دیگر از شما حمایت نمیکنند و دولت فدرال هم از دادن بودجه به شما دست میکشد.
امتحان چیزهای جدید
مشکل اصلی ادامه مسیر سرویسهای استریم با همین فرمان، از بین رفتن فرصتهای جدید و هیجانانگیز برای سرمایهگذاران است. اندرو واکر از Rangeley Capital که آن هم بخشی از سهام برادران وارنر و دیسکاوری را تحت مالکیت دارد، گفت: «روزهایی که این کمپانیها میتوانستند ارزش سرمایه شما را چندین برابر کنند، به پایان رسیده است. اما شاید واقعا نیاز نیست با چنین قیمتهایی، این شرکتها آنگونه عمل کنند. در حال حاضر ما مشغول بررسی همین موضوعات استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ هستیم.»
تغییر خط روایی بدون شک میتواند وضعیت راکد سرمایهگذاری در این حوزه را دگرگون کند. ریچ گرینفیلد، تحلیلگر رسانهای، پیشنهاد میکند دیزنی روبلاکس را خریداری نماید تا به سرمایهگذاران نشان دهد در مسیر خلق سرگرمی تجربی قرار دارد. وی گفت:
من مدام به باب ایگر [مدیرعامل سابق دیزنی] فکر میکنم. زمانی که او به کمپانی آمد، نخستین کار بزرگش خریداری پیکسار بود. این انتقال بزرگ خیلی چیزها را دستخوش تغییر کرد.
با توجه به کاهش ارزش سهام روبلاکس در ماههای اخیر، باب چاپک (مدیرعامل فعلی دیزنی) فرصت دارد با رسیدن به یک قرارداد بزرگ دیگر، دیدگاه سرمایهگذاران به شرکت را تغییر دهد. شرکت مالک روبلاکس ارزش خود را ۱۸ میلیارد دلار اعلام کرده، در حالی که اوایل سال گذشته ارزش آن چیزی حدود ۶۰ میلیارد دلار بود.
گرچه، شرکتهای رسانهای از گذشته تا امروز تا جای ممکن از صنعت بازیهای ویدیویی و دیگر قراردادهای خاص دور ماندهاند. تحت مدیریت ایگر، دیزنی در سال ۲۰۱۶ بخش توسعه بازی خود را تعطیل کرد. خرید شرکتهای دیگر میتواند به ابرکمپانیهای سرگرمی در تنوع بخشیدن به حوزههای فعالیت خود کمک کند؛ با این حال یک روی دیگر سکه هم شامل سوء مدیریت، تداخل فرهنگی و تصمیمگیری نادرست میشود. Comcast اخیرا قرارداد ادغام NBCUniversal با الکترونیک آرتز (ناشر و سازنده بزرگ بازیهای ویدیویی) را رد کرد.
به گفته اریک جکسون، موسس و مدیر EMJ Capital، کمپانیهای سرگرمی و رسانه دیگر خودشان یک محصول جذاب برای سرمایهگذاری نیستند. اپل و آمازون سرویسهای استریمی راهاندازی کردند تا محصولات سرگرمیشان را از طریق آن ارائه نمایند. اپل تیوی پلاس یک دلیل جذاب دیگر برای افرادی است که به خریدار گوشیها و استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ تبلتهای آیفون علاقه داشتند. با این حال، به گفته جکسون، این سرویسها به صورت انفرادی نمیتوانند مخاطبان را جذب کنند.
از سوی دیگر، سرویس استریم آمازون پرایم برای جذابیت بخشیدن به اشتراک «پرایم» ساخته شده اما دلیل اصلی مصرفکنندگان برای خرید اشتراک آن، دریافت کالاهای آمازون به صورت رایگان است. در نتیجه، اینجا هم سیاست آمازون برای ایجاد سرویس استریم، تکمیل پکیج خدمات خود بوده و نه صرفا ورود به بازار رقابتی استریم.
جکسون میگوید دوران اوج شرکتهایی که منحصرا محصولات سرگرمی ارائه میکنند، به پایان رسیده است. «رسانه یا استریم اکنون حکم سبزی جعفری کنار غذا را دارد، نه خود غذا.»
استراتژی مدیریت آسیبهای قانون تسهیل در خصوص حرفه وکالت
قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار مشتمل بر پنج ماده در جلسه علنی روز سهشنبه مورخ بیست و چهارم اسفندماه یکهزار و چهارصد مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در تاریخ ۳۰/۰۱/۱۴۰۱ به تأیید شورای نگهبان رسید و در نهایت به موجب نامه شماره ۷۷۸۹/۱۴۵۰۱۱ مورّخه ۰۵/۰۲/۱۴۰۱ در اجرای اصل ۱۲۳ قانون اساسی به منظور اجرا توسط ریاست مجلس به رئیس جمهور ابلاغ گردید.
در ماده ۵ قانون تسهیل نیز آمده است: «کانون وکلای دادگستری و مرکز وکلا، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه مکلفند هر سال از طریق سازمان سنجش آموزش کشور نسبت به برگزاری آزمون پروانه وکالت اقدام نمایند. داوطلبانی که حداقل هفتاد درصد (۷۰%) امتیاز میانگین نمرات یک درصد (۱%) حائزان بالاترین امتیاز را کسب کردهاند، به عنوان پذیرفته شده، جهت طی مراحل مقتضی به مرجع صدور مجوز مربوط معرفی میگردند. نظارت بر اجرای این تبصره برعهده قوه قضائیه است و قوه مزبور مکلف است درصورت استنکاف کانون وکلای دادگستری و مرکز وکلا، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه از برگزاری آزمون، رأساً به برگزاری آن اقدام کند و استنکاف از اجرای این حکم جرم محسوب و مرتکب به مجازات محرومیت از حقوق اجتماعی درجه شش موضوع ماده (۱۹) قانون مجازات اسلام محکوم خواهد شد».
تبصره- برای مشمولان بند «چ» ماده (۸۸) قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۹۵/۱۲/۱۴ با اصلاحات و الحاقات بعدی، نصاب مذکور در این ماده حداقل شصت درصد (۶۰%) است.
در خصوص این ماده و آسیب های آن بر نظام حقوقی و قضائی کشور، بحث و گفتگو بسیار است لیکن محور بحث در یادداشت حاضر، تعیین استراتژی مناسب برای مدیریت آسیب های ناشی از اجرای این قانون در حرفه وکالت می باشد. با این توصیف، هدف اساسی این است که ضمن احترام به قانون تسهیل و اجرای کامل آن، متولیان امر به نحوی اقدام نمایند که تا حد ممکن از ورود افراد فاقد صلاحیت به حرفه وکالت جلوگیری شود. به تعبیر دیگر این قانون باید صرفاً نماد حذف ظرفیت باشد نه ورود افراد فاقد صلاحیت به عرصه وکالت دادگستری. لذا در کارزار برگزاری آزمون ورودی، باید از تمام ظرفیت ها و مکانیسم ها استفاده نمود تا به نظام سنجش مطلوبی دست یابیم و به نحوی عمل نمائیم که بنیان های علمی برای ورود به حرف وکالت مخدوش نگردد. در همین زمینه، بیان نکات ذیل بسیار حائز اهمیت است و باید قبل از برگزاری آزمون و همچنین در مرحله سنجش، توسط متصدیان امر آزمون و کانون های وکلای دادگستری مورد توجه قرار گیرد:
۱- از دیدگاه آموزه های روانشناسی تربیتی و علم سنجش و ارزشیابی تحصیلی، در سال ۱۹۵۶ «بلوم» ( Bloom ) و همکاران وی برای طبقهبندی اهداف آموزشی قواعد و ضوابطی را منتشر نمودند. از دیدگاه بلوم و همکاران ایشان، یادگیری در همه زمینه ها، سه حوزه دارد:
الف) حوزه شناختی ( The Cognitive Domain ): مهارتها و دانش فنی
ب) حوزه عاطفی ( The Affective Domain ): رشد احساسات، عواطف یا نگرش
ج) حوزه روانی- حرکتی ( The Psychomotor Domain ): مهارتهای دستی
محور بحث در این یادداشت، «حوزه ی شناختی» است یعنی ارزیابی مهارت ها و دانش فنی. حوزه شناختی در این طبقه بندی در سال ۲۰۰۱ توسط روانشناسان این حوزه و محقّقان آموزشی اصلاح شد و به شکل ذیل تدوین گردید:
سطوح مدل طبقه بندی اصلاح شده بلوم
به خاطر سپردن/ یادآوری ( Remembering )
بازیابی، شناخت و یادآوری دانش مرتبط از حافظه بلندمدت. بهعنوانمثال حفظ کردن یک شعر، حفظ کردن فرمولهای ریاضی. (از بر داشتن ماده)
درک کردن/ فهمیدن ( Understanding )
تبیین ایدهها یا مفاهیم. بهعنوانمثال نشان دادن تفاوت میان مربع و مستطیل، بیان نمودن موضوع یک داستان ساده بهطور مختصر. (درک ماده)
بهکار بردن ( Applying )
انجام یا استفاده از رویهای برای اجرا یا پیادهسازی. بهعنوانمثال استفاده از فرمول برای حل مسئله، انتخاب طرحی برای رسیدن به هدف. (به کار بردن ماده در موقعیت عملی)
تجزیهوتحلیل کردن ( Analyzing )
شکستن مواد به اجزای سازنده و تعیین چگونگی ارتباط قطعات با یکدیگر. بهعنوانمثال شناسایی علت کار نکردن ماشین، توضیح اینکه ۵مراحل فرایند علمی چگونه با یکدیگر کار میکنند. (شناسائی ارتباط بین اجزای ماده)
ارزیابی کردن ( Evaluating )
قضاوت کردن بر اساس معیارها و استانداردها از طریق بررسی و نقد. بهعنوانمثال قضاوت کردن راجع به یک معضل اخلاقی، تفسیر کردن اهمیت قانون خاصی از فیزیک. (نقد استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ ماده، رأی، کتاب، مقاله)
ایجاد/ خلق کردن ( creating )
کنار هم قرار دادن عناصر برای تشکیل کل منسجم یا عملکردی، سازماندهی مجدد عناصر به الگو یا ساختار جدید از طریق برنامهریزی و تولید. بهعنوانمثال سرودن شعر با موضوع و لحن خاص. (نوشتن کتاب، مقاله، رأی، ماده)
برخی اندیشمندان حوزه آموزشی معتقدند که از سطوح اصلاح شده بلوم، سه سطح اول، «تفکر سطح پائین» و سه سطح دیگر، «تفکّر سطح بالا» را شکل می دهند.
بی گمان در حوزه وکالت دادگستری، در صورتی یک شخص می تواند وکیل موفقی شود که در مرحله آزمون ورودی، از نمره ارزشیابی قابل قبولی برخوردار باشد. با این توصیف، چنانچه پایه ها و بنیان های علمی برای ورود به حرفه وکالت، به صورت دقیق، مورد توجه قرار نگیرد و این امر سبب ورود افراد فاقد صلاحیت به حرفه وکالت گردد، هرگز نمی توان با آموزش های بعدی در دوره کارآموزی خلأهای ناشی از ضعف علمی نخستین را مرتفع نمود.
بر این اساس، رویکرد ما در برگزاری آزمون باید به نحوی باشد که صرفاً افراد واجد صلاحیت علمی پذیرش شوند. نکته حائز اهمیت اینکه مطابق نصّ قانون تمام کسانی که حداقل هفتاد درصد (۷۰%) امتیاز میانگین نمرات یک درصد (۱%) حائزان بالاترین امتیاز را کسب نمایند، پذیرفته شده تلقی می گردند. برای مثال اگر میانگین یک درصد حائزین بالاترین امتیاز، نمره ۱۰ باشد؛ تمامی اشخاصی که ۷۰ درصد این نمره را اخذ نمودهاند (یعنی نمره ۷)، در آزمون پذیرفته میشوند. یعنی اینکه قبولی داوطلبان منوط به کسب نمره ۷ از ۲۰ میباشد. بر این اساس کسب نمره ۷ از ۲۰ برای تصدی شغل وکالت که واجد یک مسئولیت اجتماعی است، نه تنها با استانداردهای داخلی و بین المللی در زمینه آموزش در تعارض است، بلکه آشکارا سبب تضییع حقوق مردمی می گردد که با اعتماد به صلاحیت علمی وکیل و بر حسب ظاهر، اقامه دعوا یا دفاع از دعاوی مطروحه ناظر به جان، مال و حیثیت خود را به وی می سپارند.
یکی از راههای برون رفت از این معضل افزایش سطح کیفی سؤالات و بهینه سازی سطح دشواری آن ها می باشد. به طور کلی از نظر استانداردهای آموزشی در مورد سطح سؤالات سه وضعیت قابل بررسی است:
الف) چنانچه سطح سؤالات آزمون ساده باشد، داوطلبانی که عمق اطلاعات و آموخته های آن ها کافی نیست، با احتمال بیشتری به سؤالات پاسخ صحیح می دهند و دست یابی این داوطلبان به هفتاد درصد (۷۰%) امتیاز میانگین نمرات یک درصد (۱%) حائزان استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ بالاترین امتیاز، ساده تر است و داوطلبان فاقد دانش کافی نیز امکان پذیرفته شدن دارند. امری که به هیچ وجه مطلوب نظام حقوقی و قضائی کشور نیست. به علاوه اینکه مطابق احکام شریعت اسلام، مسئولیتهای اجتماعی واجد وصف امانت هستند. وکالت نیز مانند قضاوت به دلیل پیوندی که با جان، مال و ناموس مردم دارد در شمار «امانتهای الهی» محسوب میشود. بنابراین، حاکمیت در راستای تعیین خطمشی کلی باید زمینه تحقق این امر را فراهم نموده و وکالت باید به اشخاص «اهل» سپرده شود. همچنان که خداوند در آیه ۵۸ سوره نساء میفرماید: «إنالله یأمرکم أن تودوا الأمانات إلی أهلها». فعل «یأمرکم» در آیه بیانگر این است که کلام الهی توصیه صرف نیست بلکه این «امر» دلالت بر وجوب دارد. یعنی امانتها باید به اهلش سپرده شود. همچنین در آیه ۲۷ سوره انفال آمده است: «یا أیها الذین آمنوا لا تخونوا الله والرسول وتخونوا أماناتکم وأنتم تعلمون». یعنی به امانتها خیانت نکنید و در پاسداری از آن کوشا باشید.
در کلام الهی، امانت بسیار واژه مقدسی است همچنان که خداوند در آیه ۷۲ سوره احزاب میفرماید: «إنا عرضنا الأمانه علی السماوات والأرض والجبال فأبین أن یحملنها وأشفقن منها وحملها الإنسان. ». یعنی اینکه من بار امانت را به آسمان و کوهها و زمین فرود آوردم، همه آنها از پذیرش آن، سر باز زدند و تنها انسان اینبار امانت را پذیرفت.
ب) درصورتی که سطح سؤالات متوسط باشد، نسبت به حالت قبل تعداد کمتری از داوطلبان می توانند به هفتاد درصد (۷۰%) امتیاز میانگین نمرات یک درصد (۱%) حائزان بالاترین امتیاز برسند.
ج) چنانچه سطح سؤالات دشوار باشد، داوطلبان با اطلاعات عمیق نمره های قابل قبولی کسب می نمایند و داوطلبانی که فاقد دانش کافی هستند، به نحو متعارف، قادر به پاسخگوئی به سؤالات نیستند.
راه حل پیشنهادی برای گزینش داوطلبان با صلاحیت قابل قبول، طرح سؤالات آزمون وکالت در تمام ۶ سطح از سطوح شناختی بلوم، با تمرکز بر سطح چهارم تا ششم است. یعنی اینکه:
اولاً سؤالات آزمون به نحوی طرح گردد که داوطلب قدرت تجزیه و تحلیل داشته باشد (سطح ۴ بلوم). به عنوان مثال داوطلب واجد قدرت شناسائی ارتباط بین اجزای مواد قانونی و مفاهیم حقوقی باشد.
ثانیاً سؤالات آزمون به نحوی طراحی شود که داوطلب قدرت ارزیابی داشته باشد (سطح ۵ بلوم) یعنی بتواند بر اساس معیارها و استانداردها از طریق بررسی و نقد، به نتیجه برسد. برای مثال در درس حقوق مدنی، داوطلب باید بتواند با تفسیر مواد قانونی، استنباط لازم استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ را از مجموع چند ماده انجام دهد.
ثالثاً داوطلب باید قدرت ایجاد و خلق کردن ایده ها و مفاهیم حقوقی در حد دوره کارشناسی حقوق را داشته باشد (سطح ۶ بلوم). یعنی بتواند عناصر جزئی را برای تشکیل یک کل، در کنار یکدیگر قرار داده و به مفاهیم و معانی جدیدی دست یابد.
علاوه بر این، پس از قبولی در آزمون وکالت، دوره کارآموزی نیز بسیار حائز اهمیت است. این دوره باید موقعیتی را در اختیار پذیرفته شده گان قرار دهد که بتوانند به قضاوت کردن بر اساس معیارها و استانداردها از طریق بررسی و نقد بپردازند (سطح ۵ بلوم). همچنین این اشخاص باید بتوانند با کسب مهارت های لازم توانائی ایجاد مفاهیم حقوقی جدید را به دست آورند (سطح ۶ بلوم).
نتیجه اینکه قانون تسهیل نباید دست آویزی برای ورود افراد فاقد صلاحیت به حرفه وکالت گردد. در تفسیر این قانون و استفاده از مکانیزم های اجرای آن، باید به نحوی عمل نمود تا به نهاد وکالت، که نقش تأثیرگذاری در چرخه عدالت قضائی دارد، خدشه ای وارد نشود. همراهی قوه محترم قضائیه، که مطابق اصول ۱۵۶ و ۱۵۸ قانون اساسی، وظیفه اجرای عدالت را در جامعه بر عهده دارد، در دست یابی به این امر مهم، بسیار می تواند تاثیرگذار باشد.
*نائب رئیس اسکودا و عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز
ارزش سهام عدالت چقدر است؟
اقتصاد
سهام عدالت نیمه خرداد در حدود یک افت داشت. همچنین شاخص کل بورس ۱٫۴۷ درصد افت کرد و در سطح یک میلیون و ۵۴۱ هزار واحدی به کار خود خاتمه دارد.
ارزش سبد ۵۳۲ هزار تومانی در پایان روزهای کاری این هفته، یعنی ۱۴ خرداد ماه، به ۱۴ میلیون و ۶۰۳ هزار تومان رسید. این در حالی است که ارزش این سبد در هفته گذشته روی قیمت ۱۴ میلیون و ۵۷۳ هزار تومان قرار داشت.
ارزش سبد یک میلیونی سهام عدالت نیز در پایان این هفته روی رقم ۲۷ میلیون و ۵۱۳ هزار تومان ایستاد. این سبد در هفته گذشته ۲۷ میلیون و ۴۵۱ هزار تومان ارزش داشت.
همچنین ارزش سبد ۴۹۲ هزار تومانی طی روز چهارشنبه با ۱۳ میلیون و ۵۳۹ هزار تومان برابر شد. این ازرش در هفته قبل معادل ۱۳ میلیون و ۵۰۹ هزار تومان بود.
بدین ترتیب ارزش ۶٠ درصد قابل فروش سبد ۵۳۲ هزار تومانی به هشت میلیون و ۷۶۲ هزار تومان رسید.
سه خردادماه سال جاری بود که شرکت بورس اوراق بهادار تهران با صدور اطلاعیهای، از تداوم تعلیق نماد معاملاتی شرکتهای سرمایهگذاری استانی سهام عدالت در بورس، حداقل تا تاریخ ٣١ شهریورماه امسال خبر داد.
همچنین بنابر جلسه ۹ اسفندماه سال ١۴٠٠ شورای عالی بورس و اوراق بهادار، بازگشایی نماد معاملاتی همه شرکتهای سرمایه گذاری استانی پس از ارائه مدل پیشنهادی جهت بازبینی آیین نامه اجرایی آزاد سازی سهام عدالت به شورا، انجام خواهد شد و خرید و فروش آن تا زمان تغییر آییننامه معاملات استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ سهام عدالت در شورای عالی بورس و تعیین نحوه برگزاری مجامع این شرکت، امکانپذیر نیست.
بنابر اعلام پیمان حدادی، دستیار رییس سازمان بورس و اوراق بهادار نیز، با توجه به اختلافات بین نهادهای مرتبط و سازمانهای مربوطه در مورد نوع مالکیت و مدیریت در شرکتهای سرمایهگذاری استانی که نیاز به بررسی بیشتر و اصلاحات احتمالی آییننامه اجرایی آزادسازی سهام عدالت دارد، تصمیم شورای عالی بورس بر این شد فعلا نمادهای این شرکتها بسته باشند و تا زمانی که این آییننامه اصلاح نشود، مجامع برگزار نخواهد شد.
لازم به ذکر است که سال گذشته، مجامع نوبت اول برخی از شرکتهای سرمایهگذاری استانی سهام عدالت برگزار شد، اما به حد نصاب نرسیدند. یعنی ۵۰درصد به علاوه یک سهم در مجمع حاضر نشدند. بنابراین، این مجامع به نوبت دوم رسید.
درواقع، بازگشایی نمادهای شرکتهای سرمایهگذاری استانی زمانی رخ میدهد که مجامع این شرکتها به درستی برگزار شود و در مورد سهامداران عدالت با روش مدیریت مستقیم نیز، سازمان بورس و اوراق بهادار باید تعیین تکلیف کند. مرجع اصلی تعیین مقررات سهام عدالت، شورای عالی بورس بوده و از ۳۱ شهریورماه سال ۱۴۰۰ به بعد، هیات مدیره آن دسته از شرکتهای سهام عدالت استانی که مجامع آنها برگزار نشده است، از سوی شورای عالی بورس تعیین میشود.
سرنوشت توسعهی ما | سعید حجاریان
سعید حجاریان در یادداشتی با عنوان «سرنوشت توسعهی ما» در کانال تلگرامی خود نوشت:
دولتها هر چه بالغتر میشوند، دغدغه توسعه در آنها برجستهتر میشود. ایران نیز از این دغدغه مستثنی نبوده است و وجود برنامهها و اسناد بالادستی توسعه مؤید این امر است. اما، در این میان بهویژه در ایران پس از انقلاب دو مسئله قابل توجه بوده است. اولاً، برنامهها و اسناد آنگونه که تصور و تصویر شده است، محقق نشدهاند و ثانیاً، مقاومتی کلان نهتنها در برابر اصل فرآیند توسعه بلکه بر سر الفاظ مرتبط با آن وجود داشته است. بهنحوی که میبینیم طی دورهای، بیش از سه دهه، نخست واژه «توسعه» تخطئه و در برابر آن مقاومت شده است و دیگر آنکه واژگانی از جمله «تعالی» و «استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ پیشرفت» وضع شدهاند. به عبارتی در سه سطح استراتژی، عمل و گفتمان، پروژه توسعه در ایران با اختلال مواجه شده است. این اختلال به گمان من به امتناع توسعه در ایران ختم شده است و چنانکه پیشتر گفتهام، توسعه همهجانبه در ایران را ناممکن کرده است.
ادبیات مربوط به توسعه حاکی از آن است که این امر به چند عامل ضروری نیاز دارد و اگر این عوامل دست به دست هم دهند، بستر توسعه فراهم میشود و لوکوموتیو آن حرکت میکند. ذیلاً به این عوامل اشاره میکنم.
۱. سرمایه. یکی از شروط اساسی تحقق توسعه «سرمایه مادی» است و این مؤلفه بهشدت در ایران کاهش یافته است. از یک سو، تحریمها باعث شدهاند اندک درآمد نفتی صرف هزینههای جاری کشور شود و از سوی دیگر، شماری از چاههایِ عمیقِ هزینهبر، که هل من مزید میطلبند، موجب بلعیده شدن سرمایههای مادی کشور شدهاند. شماری از این چاهها به قرار زیر هستند:
الف. انرژی هستهای. ایرانِ هستهای یکی از تمناهای تفکر حاکم بر کشور است و در راه تحقق این خواسته تاکنون هزینههای بسیاری صرف شده است. طبیعتاً، آمار دقیقی از این هزینهها وجود ندارد اما میتوان ادعا کرد مجموعه تعاملات هستهای و پروژههای احداث و ترمیم و توسعه آن باعث شده است بخش زیادی از سرمایه کشور در این راه صرف شود. این مسئله اهمیت دوچندان پیدا میکند زمانیکه بدانیم برخی از پروژهها –فارغ از موفقیت یا عدمموفقیتشان- گرانتر از آنچه باید به کشور تحمیل شده است.
ب. آماس دولت. یکی از عوامل سرمایهسوز، فربهگی دولت است. زمانیکه فربهگی و تورم دولت را بر آفتاب میافکنیم، با موجودیتی مشتمل بر نانخورهای بسیار و کار مفید اندک مواجه میشویم. به عبارتی، کارمندان نظام اداری ما یا دریافتکننده حقوق به ازای کار نامشخص یا کار نیمبند هستند، و یا در نظام بودجه کشور زیست انگلوار دارند. صداوسیما و یا شهرداری تهران را میتوان بهعنوان نمونههای پژوهشی این معضل بررسی کرد. در فقره صداوسیما با افزایش انفجاری شبکههای تلویزیونی و رادیویی و در نتیجه، تکثیر معاونان و مدیران کل و نیز «تولید منافع» مواجه بودهایم که هر نوع اراده معطوف به عملی را برای کوچکسازی این نهاد ناممکن کرده است. شهرداری تهران نیز در چند مقطع با جذب نیروهای مازاد مواجه شده است؛ در این زمینه گزارش سازمان بازرسی کل کشور نکات مهمی را پیرامون کمیت و کیفیت این نیروها مطرح کرده است. علاوه بر دو نهاد مزبور، میتوان به نهادهای موازی کشوری و لشگری اشاره کرد، که شرح و بسط آنها در این مقال نمیگنجد.
پ. عمق استراتژیک. نگارنده تاکنون دستکم در چند یادداشت، مقاله و گفتوگو به نظریهها و مدلهای امنیت ملی پرداخته و کارکردهای مدلهای رشدمحور (معطوف به توسعه) را شرح داده است. اما، مدتهای مدیدی است که مدل امنیت ملی کشور ما بهسوی بسطمحوری (متمرکز بر نگاه فراسرزمینی) گرایش داشته است ولی با این با حال و بهرغم وجود چارچوبهای بسطمحوری در نظریات مرتبط با امنیت ملی، هنوز مشخص نیست کشور ما بهلحاظ الگوی امنیت ملی چه جایگاهی برای خود تعریف کرده است، با کدام گروهها همداستان است و از آن مهمتر چه اهدافی را استراتژیک تلقی میکند؟
ت. فساد، رانت و عدم شفافیت. سه آفت فساد، رانت و عدم شفافیت باعث پدید آمدن حفرهای عمیق و عظیم در نهاد دولت شده است. این امر دستکم سه حوزه را بهطور مستقیم متأثر میکند. اولاً، مادامکه این سه آفت بر اقتصاد کشوری بار شده باشند، هر نوع تعامل خارجیِ سرمایهساز دشوار و ناممکن میشود. ثانیاً، امنیت و افق از سرمایه مادی، فارغ از منشاء داخلی یا خارجی آن سلب میشود بهحدی که عمده پروژهها کوتاهمدت خواهند بود و چنانچه پروژهای بلندمدت نیز تعریف شود، نمیتوان به نتیجه و کارکرد آن خوشبین بود. ثالثاً، زمانیکه زمینبازی اقتصاد را فساد و رانت و عدم شفافیت شکل دهد، هنجارهای جامعه نیز دستخوش تغییر میشود و جامعه با نگاه به بالادست، مناسبات خود را براساس این منطق جدید تعریف خواهد کرد.
ث. ایدئولوژی. ابتناء دولت بر ایدئولوژی براساس برخی نظریات چپگرایانه و مذهبی واجد کارکردهایی است. بر همین اساس، دولت ایدئولوژیک برای ساخت، پرورش و ترویج ایدئولوژی خود ناگزیر از تعریف پروژههای فرهنگی، مذهبی و سیاسی متعدد است. این دولت، در بیرون با امر «تبلیغ» پیوند تنگاتنگ دارد و در درون به «بسیج اجتماعی» گره خورده است و هر دو این موارد، بهدلیل نسبی بودن، عدم شفافیت و تحفظ، با نشتی بودجه همراه هستند. حال آنکه اساساً در دولتهای سکولار چنین هزینههایی بلاموضوع است.
ج. بیکفایتی. عدم اشراف مسئولان به حوزه مسئولیت خود به اتلاف منابع منجر میشود. هماکنون گفته میشود چندهزار پروژه ناتمام در کشور باقی مانده است که بعضی از آنها تا حدود ۹۰ درصد پیش رفته و رها شدهاند و خاک میخورند؛ گویی سرمایه مادی کشور را در چاه ریختهایم. بعضی پروژههای بلندپروازانه مانند انتقال آب از دریای خزر یا خلیج فارس –که گهگاه مقدار سرمایهای خرج آنها میشود- در این زمره هستند. تعداد زیادی سد غیرکارشناسی و حتی مضر مانند گتوند نیز ساخته شدهاند که حاصلی جز تلف شدن منابع کشور دربر نداشته است. علاوه بر اینها شاهد هستیم از ظرفیت اسمی بعضی پروژههای کلان مانند فرودگاهها بهویژه فرودگاه امام خمینی استفاده نشده است و این امر نیز از نوعی بیکفایتی حکایت میکند.
۲. سرمایه معنوی. سرمایه معنوی در چارچوب بحث حاضر مشتمل است بر نیروهای کیفی و ماهر، بهویژه در سطح مدیریت و کارشناسی ارشد. ظرف سرمایه معنوی کشور، از این منظر، اکنون بهشدت در حالت کاهش است و جریان اصلی اخبار و تحلیل حاکی از کاهش تعلقات میهنی، افزایش تضادهای میان نخبگان و حاکمیت، و در نتیجه مهاجرتهای خارج از قاعده است. از سوی دیگر، فارغ از تشبث به آمارهای رسمی مهاجرت –که بهگمان من بهدلیل محدودیتها تصویری دقیق از این مسئله را روایت نمیکنند- میتوان بر این نکته تأکید داشت که اساساً جاذبه ماندن و حبّ وطن با پرسش مواجه شده است و این امر بهویژه در مورد کارآفرینها، متخصصان و سرمایهداران برجستهتر مینماید.
۳. تکنولوژی. ایران، در زمینه تکنولوژی با بحرانها و ابربحرانهایی مواجه است. اولاً، با گذشت زمان بسیاری از تکنولوژیهایاش فرسوده شده و جایگزین نشدهاند. ثانیاً، بسیاری از تکنولوژیها بهمنظور توسعه نیازمند سرمایهگذاری عظیمی هستند و شرط لازم بهرهگیری از آنها سرمایهگذاری اولیه است، که از آن بیبهرهایم. ثالثاً، کشور ما در حوزه «فناوریهای پیشرفته» ورود قابل توجهی نداشته است تا بتواند نیرو کار و تکنولوژی را همداستان کند. در یک چارچوببندی نظریِ تاریخمند ملهم از نظریه تافلر، میتوان گفت ایران انقلاب صنعتی (مرحله دوم انقلابات) را طی نکرده است تا بتواند کشاورز جداشده از زمین را جذب کند لذا با مازاد نیروی کار مواجه است.
در این زمینه ارائه تفسیری از انقلاب بهداشتی نیز ضروری بهنظر میرسد. انقلاب بهداشتیِ ناظر به پیشگیری از بیماریهایِ کشندهیِ فراگیر با فاصلهای اندک در اروپا و ایران رخ داد و در نتیجه آن، مرگومیر تا حد زیادی کاهش یافت. جمعیت جان به در برده در اروپا، بهدلیل انقلاب صنعتی در خدمت مسیر صنعتی شدن قرار گرفت حال آنکه این جمعیت در ایران بهدلیل تأخر زمانی، و توقف در دوره کشاورزی به شهر تحمیل شد و موجی از جمعیت بیکار را بهوجود آورد. علاوه بر این در غرب، موجودی بهنام کارگرِ کشاورز پدید آمد که کشاورزیِ صنعتیشده را نمایندگی میکرد؛ کارگری که مالکیتی بر زمین نداشت اما نیروی کار تخصصی محسوب شد و این نیرو در ایران بهمعنای دقیق کلمه پدیدار نشد. مضاف بر این در غرب یکپارچهسازی اراضی رخ داد و تکنولوژی باعث شد هزینه تولید و توزیع کاهش یابد و در ایران این یکپارچهسازی صرفاً براساس برخی انباشتهای مقطعی صورت گرفت و تاکنون، به دلیل ناهماهنگیهای درازدامن، بازدهی بخش کشاورزی پایین مانده است.
۴. امنیت. میتوان بر سر این گزاره توافق داشت که امنیت و توسعه لازم و ملزوم یکدیگر هستند. امنیت از چند مسیر بهوجود میآید و مقدمه آن تنظیم رابطه ملت-دولت است. در نتیجه ایجاد رابطهی بهنجار ملت و دولت، سرمایه مادی در بخش نظامی کنترل میشود، تدریجاً کاهش پیدا میکند و به بخش توسعه انتقال مییابد. علاوه بر این، در سایه همزیستی مسالمتآمیز با کشورهای منطقه و جهان، سویهای دیگر از امنیت تدارک میشود و متعاقب آن، جذب سرمایه و تبادل پیوسته و چارچوبمند کالا و خدمات و… تمهید میشود. متأسفانه، ایران تا به امروز در این زمینه به نقطه تعادل و یا حتی بهینگی دست نیافته است حال آنکه در جهان جدید، بر سر گزارههایی استراتژیک و عقلایی، و در عین حال، سهلالوصول توافق شده است از جمله آنکه میتوان «مستقل» و همزمان «امن» بود و در شرایط ناپایدار به پیمانهای امنیتی پیوند خورد.
۵. مواد اولیه. ایران کشوری با ذخایر گازی و معدنی متعدد محسوب میشود اما این ذخایر فعلیت ندارند. بنابراین، مادامکه نتوان آنها را استخراج کرد و سپس بهصورت مواد اولیه قابل استفاده درآورد، نمیتوان آنها را در زمره ظرفیتهای توسعه تلقی کرد در حالیکه برخی از کشورها مانند ژاپن از این تنوع ذخایر محروم هستند اما توانستهاند ذیل یک پروژه کلان خود را بهعنوان بازیگر اصلی یا مکمل به اقتصاد این حوزه تحمیل کنند. از سوی دیگر، استفاده ایران از ظرفیتهای ساحلی آنگونه که باید به پروژه توسعه پیوند نخورده است تا جاییکه میتوان گفت ایرانِ امروز از ظرفیتهای اقتصاد بحری محروم است. این مزیتهای نسبی را میتوان در حوزه گردشگری، کمربند-جادهها و… نیز برشمرد؛ مزیتهایی که با توجه به ممنوعیتها، اقتصاد دستوری و راهبردهای نامتعارف سیاست خارجی در بوته تعلیق ماندهاند.
موارد فوق، اسباب توسعه محسوب میشوند و متأسفانه با مرور زمان اکثراً از فعلیت خارج شدهاند و باید گفت، راه توسعه به این اسباب گره خورده است و بس. به تعبیر حافظ:
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر «اسباب» بزرگی همه آماده کنی
به اعتقاد من، در سالهای پس از انقلاب، هر یک از دولتها به دلیل شرایط تحمیلی یا الگوها و تصمیمهای خودشان ایران را از مسیر توسعه منحرف کردهاند. در این میان تنها دولت اصلاحات بود که توانست شرایط تحمیلی به دولت جدید را تعدیل، و از ظرفیتهای دولت پیش از خود بهره ببرد و با گفتمان و تصمیمات بهنجار و راهبردی شرایط توسعه را فراهم آورد. اما، با توجه به بازیگری توسعهستیزان فرصت توسعه همهجانبه از کشور دریغ شد. از ذکر مصیبت دولت مهرورز و شرح چرایی شکست پروژه دولت تدبیر و امید درمیگذرم و از وضعیت کنونی کشور و مسیر توسعه میگویم. به گمان من، ما اکنون با وضعیت امتناع توسعه مواجه هستیم بهگونهای که از درون اراده معطوف به توسعه مشاهده نمیشود و از بیرون ظرفیتی برای توسعه در اختیارمان قرار نمیگیرد. این وضعیت تا پیش از این موکول به آمد و رفت دولتها بود اما متأسفانه باید گفت اکنون کلید، در قفل توسعه شکسته است!
رونمایی از طرحهای توسعه و پیشرفت سنگ آهن مرکزی ایران
به گزارش خبرگزاری تسنیم از یزد ، پیش از ظهر مراسم افتتاح، کلنگزنی و رونمایی از پروژههای جدید شرکت سنگ آهن مرکزی ایران _ بافق با حضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برگزار شد.
در ابتدا مراسم کلنگزنی احداث خط فرآوری سنگهای کم عیار و باطله معدن چغارت برگزار شد که این خط با ظرفیت سه میلیون تن با سرمایهگذاری 800 میلیارد ریالی در مدت هشت ماه انجام میگیرد و برای 120 نفر به صورت مستقیم اشتغالزایی دارد.
از دیگر برنامههای وزیر تعاون در سفر به شهرستان بافق رونمایی از سامانه با هم بود، این سامانه درگاه ارتباطی مستقیم کارگران با مدیریت و قابل دسترسی از پرتال داخلی شرکت بدون نیاز به اینترنت است و امکان دریافت درخواستها، شکایتها و ایدههای نوآور را دارد.
همچنین در این مراسم از سامانه سوتزنی رونمایی شد، که این سامانه یک درگاه افشاگری فساد است، قابلیت دسترسی از طریق سایت شرکت را دارا بوده و به بررسی سریع گزارشها جهت جلوگیری یا برخورد با فساد میپردازد.
اکنون سنگ آهن مرکزی ایران در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته و طرحهای مختلفی و جدیدی در آن در حال اجرا است.
یکی از این طرحهای توسعه و پیشرفت احداث کارخانه آهن اسفنجی به ظرفیت 1.7 میلیون تن است که میزان سرمایهگذاری آن 60 میلیارد ریال است، این پروژه در مدت 36 ماه اجرا میشود و برای 900 نفر به صورت مستقیم اشتغالزایی دارد.
از اهداف این شرکت ایجاد ارزش افزوده، حرکت در مسیر توسعه زنجیره فولاد، تأمین خوراک برای کارخانههای فولادسازی است.
پروژه دیگر افتتاحیه پستهای اختصاصی برق است که شامل پست برق نخلستان با ظرفیت 150 مگاوات و پست برق آفتاب با ظرفیت 150 مگاوات است که اعتبار این طرح 900 میلیارد ریال برآورد شده است.
از اهداف اجرای پروژه تأمین برق پایدار مطمئن برای بزرگترین کارخانه گندلهسازی کشور است همچنین برق پایدار برای توسعه آتی پروژههای شرکت سنگ آهن مرکزی را تأمین مینماید، علاوه بر این این پستها سبب توسعه و افزایش ظرفیت برقرسانی به دیگر صنایع شهرستان بافق و جنوب شرق استان یزد میشود.
پروژه احداث خط فرآوری سنگهای کم عیار سه چاهون استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ نیز با سرمایهگذاری 400 میلیارد ریال و با ظرفیت سه میلیون تن میباشد که برای 120 نفر به صورت مستقیم اشتغالزایی دارد.
از اهداف اجرای این پروژه نیز ایجاد ارزش افزوده، تأمین بخشی از خوراک مورد نیاز کارخانجات کنسانتره سازی و توسعه اشتغال در منطقه است.
در این مراسم وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، استاندار یزد، نمایندگان مجلس و مدیران و مسئولان مربوطه حضور داشتند.