سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟

سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟
واژه استراتژی از کلمهی یونانی (strategos) به معنای لشکر سرچشمه گرفته است. اما این واژه در دنیای امروز از معنی قدیمی خود که بعد نظامی گونه داشته، فاصله گرفته است.
در بازارهای مالی این واژه به معنای بهکارگیری فن، علم و قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای مالی، در جهت کسب نتایج مطلوب است.
منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟
هر معامله تحت شرایطی به موفقیت منجر میشود. شرایطی که بخشی از آنها را باید معاملهگر نسبت به شخصیت و خواسته و موقعیتش تعیین کند. به مجموعه قواعد و شرایطی که به شخصیت معاملهگر نزدیک باشد و شرایط سودآوری را برای معاملات او به وجود آورند استراتژی معاملاتی گفته میشود.
استراتژی معاملاتی راهبرد، طرح و برنامه انجام معامله است و از ملزومات معاملهگری به حساب میآید.
در این مطلب به معرفی و شرح برخی استراتژیهای معاملاتی میپردازیم. این استراتژیها در مجموع 5 دسته مختلف هستند که به شرح زیرند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
- Position trading: این استراتژی نوعی معاملهگری بلندمدت و متکی بر تشخیص روند توسط تحلیل بنیادی است. از مزایای این استراتژی، میتوان استفاده از زمان کم به دلیل بلندمدت بودن معاملات را نام برد. همچنین نوسانات کوچک در این روش نادیده گرفته میشوند.
- استراتژی فرعی نیز مانند همین استراتژی است، با این تفاوت که از تحلیل تکنیکال برای معاملات استفاده میشود. از معایب این نوع استراتژی میتوان به کسب نکردن سود سالانه و داشتن حساب بزرگ برای جبران ضررها نام برد.
- نوسان گیری (swing trading): این نوع استراتژی مربوط به معاملات کوتاه تا میانمدت است. در این روش از نوسانات در روندها استفاده میشود و معمولا طی چند روز تا چند هفته یک موقعیت معاملاتی نگهداری میشود. برای این نوع استراتژی، تسلط به الگوهای تکنیکال و تابلو خوانی و روانشناسی بازار نیاز است و همچنین تمرکز بالایی روی معاملات باید داشت.
- معاملهگری روزانه (Day Trading): در این استراتژی هدف نوسان گیری روزانه از سهام است و برای کوتاهمدت استفاده میشود. این استراتژی نیاز به تحلیل بنیادی ندارد و کاملاً طبق اصول تابلو خوانی و روانشناسی بازار و همچنین قواعد تکنیکال سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ صورت میگیرد. از مزایای این روش درآمد روزانه است اما معایبی همچون صرف زمان زیاد برای معاملات و ریسک بالا نیز با خود به همراه دارد.
- Scalping: این استراتژی برای معاملات بسیار است و باید با ابزارهایی نظیر نرمافزارهای تعیینکننده حجم و تعداد سفارشها سروکار داشت.در این استراتژی فرصت معامله در روز زیاد است اما تمام مدت باید در معاملات متمرکز بود و از این نظر دشواری زیادی دارد.
- Transition trading: استراتژیای است که ابداعکننده آن «راینرتئو» بوده است. این استراتژی به این شکل است که فرد در تایم فریم پایین وارد معامله میشود و با چک کردن تایم فریم بالاتر به دنبال نشانهای برای مقاومت میگردد. اگر بازار چنین نشانهای نداشت و سمت و سوی موردنظر را دنبال کرد، معامله را دنبال کرده و حد ضرر را ارتقا میدهد. در غیر این صورت موقعیت معاملاتی را میبندد. این استراتژی ریسک را کاهش میدهد.
استراتژیهای متداول در بازارهای سرمایه
همانطور که پیشتر اشاره شد استراتژیهای متفاوتی زیرمجموعه 5 دسته فوق قرار میگیرند. در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
- روند (Momentum): سرمایهگذاران میتوانند از این استراتژی به عنوان یک تکنیک معامله استفاده کنند. هنگامی که یک معاملهگر در این تکنیک، شتابی را در قیمت یک سهم مشاهده کند، عموما به امید این که در موقعیت صعودی یا نزولی باقی میماند، در موضع خرید یا فروش قرار میگیرد. این استراتژی به جای قیمت بنیادی بر تحرکات کوتاهمدت قیمت سهام متکی است. هنگامی که این استراتژی مورد استفاده قرار میگیرد، سرمایهگذار میتواند بر اساس قدرت روندها در قیمت دارایی خرید یا فروش انجام دهد.
- رجوع به میانگین: سرمایهگذاران در این نوع استراتژی بر این باورند که قیمت سهام در طول زمان به قیمت متوسط بلندمدت خود برمیگردد. اگر سهام آنها به گونهی قابلتوجهی بالاتر از میانگین متحرکش معامله شد آنها میفروشند و اگر این روند در پایین متحرک باشد سهام را خریداری میکنند.
- سرمایهگذاری بر اساس احساسات: در این استراتژی برای معامله کردن، از تجزیه و تحلیل احساسات و روانشناسی جمعیت استفاده میشود. سرمایهگذار عمدتاً در جستوجوی یافتن تغییرات کوتاهمدت قیمت و به دست آوردن سود سریع است.
- سرمایهگذاری تکنیکال: سرمایهگذار در این استراتژی فعالیت گذشته بازار را برای تغییراتقیمت و حجم سهام بررسی میکند چون معتقد است که عملکرد تاریخی، نشاندهنده نتایج آینده میباشد. این استراتژی ارزش ذاتی سهام را تحلیل نمیکند، بلکه حرکتهای آینده سهام را بررسی میکند.
- معامله در کانال: منظور از این استراتژی انجام معاملات در کانال تولیدشده میان سطح مقاومت یا حمایت یک سهم است. این راهبرد برای انجام معاملاتی بهکار میرود که روندهای آنها خنثی است و در روندهای صعودی یا نزولی، کاربردی ندارد.
- استراتژی معاملات بهینه: این روش متمرکز بر این مسئله است که چگونه میتوان یک سفارش بزرگ را به سفارشهای کوچک شکست، بهطوری که سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ هزینه اثرات قیمتی کم شود.
- استراتژی ثبت سفارش: این استراتژی بیان دارد که چگونه باید نوع سفارش و میزان تهاجمی بودن آن را انتخاب کنیم. سفارشهای بازار و سفارشهای محدود را میتوان از لحاظ مقدار و قیمت به حالتهای تهاجمی دسته بندی کرد. البته تعیین تهاجمی بودن سفارش موضوعی است که سرمایهگذار باید هنگام سفارش گذاری آن در نظر بگیرد.
سفارشهای بازار و سفارشهای محدود را میتوان از لحاظ مقدار و قیمت به حالتهای تهاجمی دستهبندی کرد. البته تعیین تهاجمی بودن سفارش موضوعی مهم است که سرمایهگذار باید هنگام سفارش گذاری آن در نظر بگیرد. این تصمیم تأثیر مستقیم بر کیفیت معامله دارد و بهطور غیرمستقیم تأثیرگذاری آن بر روی بازده نهایی سرمایهگذاری نمایان است.
معاملات الگوریتمی
استفاده از استراتژیهای مختلف گاهی به علت احتیاج به رعایت موارد زیاد دشوار به نظر میرسد و برخی افراد تمایلی به اجرای دقیق آنها نشان نمیدهند. با گسترش استفاده از سیستمهای کامپیوتری در بازارهای مالی، امکان استفاده از الگوریتم معاملاتی نیز فراهم گردیده است بهطوری که اکنون بیش از 80 درصد از معاملات بورس آمریکا از این طریق انجام میشوند.
این نوع معاملات عبارتاند از استفاده از الگوریتمهای رایانهای به منظور مدیریت فرآیندهای معاملاتی در سرعت بالا. در این معاملات، رایانهها به صورت مستقیم با سامانههای معاملاتی به منظور ارائه سفارش بدون مداخله انسان، ارتباط برقرار میکند و آنها را بعد از ثبت مدیریت میکنند.
سرعت و کیفیت دسترسی به بازارها، استفاده از این نوع معاملات را تشویق میکند. بسیاری از سرمایهگذاران بازار امروزه معاملات الگوریتمی را به کار میبرند. این معاملات دارای دورههای نگهداری چند دقیقه، چند روزه و یا چند هفتهای هستند.
هر الگوریتم باید پارامتری بهعنوان ورودی بپذیرد و حداقل یک کمیت بهعنوان خروجی تولید کند. دستورهای الگوریتم باید به زبانی دقیق و بی ابهام سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ بیان شوند و دارای شروع و پایان مشخصی باشند. زمان لازم برای خاتمه الگوریتم باید کوتاه و معقول باشد. از این جهت اجرای یک الگوریتم ساده، به اجرای استراتژی کمک شایانی میکند.
به طور قطع اولین گام در توسعه این ابزار و شیوه معاملاتی، انجام تحقیقاتی از این دست است که میتواند راه را برای پیادهسازی بیشتر آن در بازار هموار کند.
این شیوههای معاملاتی همراه با استراتژی، به افزایش نقدینگی بازار و کارایی آن کمک میکند.
این شیوه معاملهگری در تمام سطوح بازار، کاربرد چشمگیری میتواند داشته باشد، چه در سطح مدیران مالی که به عنوان ابزاری است مشاورههای که بازار را در ثانیه رصد میکند و موقعیتها و اطلاعات موردنظر مدیر را در اختیارش میگذارد، حتی میتواند با طراحی از لحاظ موقعیتها و مختصات مدنظر مدیر مالی به خرید و فروش اقدام کند.
جمعبندی
امروزه در تمام بازارهای مالی موجود در دنیا شاهد ظهور و گسترش روزانهی شیوهها و استراتژیهای معاملاتی هستیم. این استراتژیها کمک میکنند تا افراد انتظارات خود را از معاملاتشان معین کنند و با تسلط بیشتری به معامله بپردازند. انتخاب استراتژی همچون انتخاب نحوه بازی در فوتبال به موارد زیادی بستگی دارد. عواملی همچون بازار مورد نظر، میزان دانش و تجربه فرد، شرایط زمانی و مواردی از این دست، همگی بر انتخاب استراتژی اثر میگذارند. با این حال انتخاب استراتژی مناسب و پایبندی به آن از ضرورتهای معاملهگری به شمار میرود و باید آن را جدی گرفت.
سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟
به عنوان فعال و علاقهمند به معاملات در بازارهای مالی حتما در خصوص سبد سرمایهگذاری شنیدهاید. سبد سرمایهگذاری یا سبد سهام یکی از روشهای پذیرفته شده برای مدیریت ریسک در معاملات است. با این حال، اشتباه در تشکیل یک سبد سرمایهگذاری میتواند به زیان معاملهگر منجر شود. در این مقاله تلاش میشود نکات مهم در تشکیل یک سبد سرمایهگذاری صحیح طرح شود.
سبد سرمایهگذاری چیست؟
به زبان ساده، تنوعبخشی در داراییهای سرمایهگذاریشده را سبد سرمایهگذاری مینامیم. در بازار ایران از اصطلاح سبد سهام نیز استفاده میشود که معنا و مفهوم مشابهی دارد. همانطور که در ضربالمثل «همه تخممرغها را در یک سبد نگذار» شنیدهایم، شرط عقل این است که همه دارایی خود را در یک نقطه متمرکز نکنیم. سرمایهگذار با تشکیل یک سبد صحیح، ریسک آسیبپذیری معاملات خود را بین بازارها یا سهمها یا نمادهای معاملاتی مختلف تقسیم میکند.
وقتی یک معاملهگر در بازار بورس اقدام به تشکیل سبد میکند، در واقع به جای آنکه تمام سرمایه خود را مطابق استراتژی معاملاتی خود در یک نماد معاملاتی خرج کند، آن را بین چند سهم مختلف تقسیم میکند. با چنین کاری، و با فرض سودآور بودن استراتژی معاملاتی، زیانهای هر بخش از معاملات، به کمک سودهای بیشتری که در سایر معاملات به دست میآید پوشش داده میشود.
سوالی که به ویژه در ذهن کسانی که به تازگی فعالیت در زمینه معاملهگری در بازارهای سرمایه را شروع کردهاند پیش میآید این است که چرا باید با تقسیم سرمایه در سبد سرمایهگذاری یا سبد سهام، سود خود را کاهش دهیم؟
این موضوع صحیح است که سودآوری یک سبد نمیتواند به طور معمول بیشتر از سود بهترین جزء آن سبد باشد. اما باید به خاطر داشت که سودآوری در معاملهگری، در درجه دوم اهمیت است. اصل اول و مهمترین اصل در سرمایهگذاری، حفظ سرمایه است.
به تعبیر دیگر، تنها چیزی که یک معاملهگر در معاملات خود تحت کنترل دارد، میزان زیان است نه میزان سود. معاملهگری که بتواند زیان خود را کنترل کنید، میتواند به سودآوری فکر کند. اما معاملهگری که سودآوری فکر میکند، ولو اینکه بتواند در یک بازه زمانی، سود سرشاری کسب کند، به سرعت میتواند تمام آن سود را با زیان و یا حتی نابودی سرمایه و تلاش چند سالهاش جایگزین کند.
این رو، تشکیل سبد سرمایهگذاری مناسب به عنوان یکی از روشهای مدیریت سرمایه اهمیت بهسزایی پیدا میکند.
چگونه یک سبد صحیح تشکیل دهیم؟
باید به خاطر داشت که صرف تشکیل سبد سرمایهگذاری یا سبد سهام، ما را به سود نمیرساند. صرف تشکیل سبد نیست که میتواند در سودآوری ما نقش داشته باشد. کیفیت و رفتار اجزای این سبد هستند که پیش از تشکیل خود سبد باید مورد ارزیابی دقیق قرار بگیرند.
موفقیت در تشکیل یک سبد سرمایهگذاری موفق به دو عامل بستگی دارد:
- سودآوری استراتژی معاملاتی در سراسر سبد
- عدم همبستگی اجزای سبد سرمایهگذاری
در ادامه به شرح این دو عامل میپردازیم:
سودآوری در سراسر سبد
بسیاری از معاملهگران اینگونه میاندیشند که یک استراتژی معاملاتی را میتوان در بازارهای مختلف به کار برد. بسیاری از این معاملهگران، ماهها یا سالها زمان صرف میکنند تا چنین استراتژیای را بیابند که در تمام قابهای زمانی و تمام نمادهای معاملاتی سودآور باشد. واقعیت این است که یافتن چنین استراتژیهایی بسیار بسیار دشوار است.
استراتژی یا استراتژیهای معاملاتی بایستی به دقت و با کیفیت بالا مورد تست و ارزیابی قرار بگیرند که آیا در گذشته سودآور بودهاند و اگر بودهاند، آیا از استحکام کافی در برابر تغییرات بازار برخوردار هستند یا نه. عدم توجه به این مساله میتواند به تشکیل سبدی منجر شود که برخی اجزای آن از اساس، زیانده هستند. طبیعی است که نمیتوان از چنین سبدی، انتظار خاصی داشت.
عدم همبستگی اجزای سبد
فرض کنید یک معاملهگر یک سبد سرمایهگذاری شامل سکه تمام، نیم سکه، ربع سکه و طلای آبشده تشکیل دهد. این سبد، به یک دلیل خیلی واضح، یک سبد نادرست است: رشد و افت قیمت و سود سرمایهگذاری در تمام سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ این اجزا، هم زمان رخ میدهد. وقتی از همبستگی صحبت میکنیم، منظورمان همین است. همبستگی دو نماد معاملاتی یا دو بازار یعنی رشد و افت همزمان (یا تقریبا همزمان) آن دو است.
با توجه به تعریفی که ما در قسمت قبل توضیح دادیم، هدف ما دقیقا نقطه مقابل این اتفاق است. ما میخواهیم در زمان ریزش یا زیاندهی یک بخش از سبد، بخش یا بخشهای دیگر در حال کسب سود باشند. بنابراین اجزای سبد سرمایهگذاری ما باید نسبت به هم، کمترین همبستگی را داشته باشند.
تعیین میزان همبستگی امری حسی نیست. همبستگی بایستی به طور دقیق و طبق فرمولهای ریاضی محاسبه و سپس ارزیابی گردد. ممکن است دو بازار که به ظاهر هیچ ربطی به هم ندارند، در عمل همبسته و دو بازاری که به ظاهر به هم وابستهاند، غیر همبسته رفتار کنند.
برای محاسبه میزان همبستگی دو نماد معاملاتی، روشهای متفاوتی وجود دارد که از حوصله این مقاله خارج است.
روش پیشنهادی برای تشکیل سبد
چیزی که میتواند در عمل عدم همبستگی اجزای یک سبد را تحقق بخشد، عدم همبستگی رفتار استراتژیهای معاملاتی استفاده شده در آن سبد است. داشتن چند نماد معاملاتی در یک سبد که رفتار استراتژی معاملاتی ما روی آنها، با هم همبستگی داشته باشد، به شکست آن سبد منتهی میشود.
با در نظر گرفتن مواردی که در این مقاله مورد اشاره قرار گرفت، بهترین روش تشکیل سبد سرمایهگذاری ، تشکیل یک سبد استراتژی از نمادهای معاملاتی مختلف است. در این روش، پس از تولید استراتژیهای معاملاتی سودده ، بهترین استراتژیها پس از انجام بکتستهای دقیق همراه با تستهای پیشرفته استحکام، گزینش شده و سپس با روشی علمی، غیرهمبستهترین ترکیب از میان این استراتژیها برای سرمایهگذاری انتخاب میشود.
امروزه و با کمک ابزارهای پیشرفته در زمینه هوش مصنوعی میتوان به انبوهی از استراتژیهای معاملاتی سودآور دست پیدا کرد. به کمک این ابزارهای در واقع میتوان در یک بازار، از چندین استراتژی که هرکدام در مواقع مختلفی در بازار اقدم به انجام معاملات میکنند و منطق معاملاتیشان هیچ ربطی به یکدیگر ندارد استفاده کرد.
این مسئله را هم میتوان به عنوان یکی از روشهای کاهش ریسک مد نظر قرار داد. بنابراین در روشهای جدید، هم سبدی از بازارهای و سهامهای مختلف و هم سبدی از استراتژیهای مختلف تشکیل میشود.
روش پیشنهادی ما، تشکیل سبدی از سهامها و استراتژیهای معاملاتی است که رفتار هر یک، نسبت به دیگران کمترین همبستگی را داشته باشد. نتیجه نهایی این کار، داشتن یک سبد به شدت متنوع و کارآمد خواهد بود.
همانطور که در نمودار بالا میتوانید به وضوح ببنید، سوددآوری چنین سبدی بسیار کمنوسان و مطلوب است. افت سرمایه این سبد بسیار محدود بوده و دقیقا همان هدف تشکیل یک سبد سرمایهگذاری که مهار کردن زیانها و ریسک سرمایهگذاری است را محقق کرده است.
این سبد، علاوه بر اینکه روند سودآوری مناسبی را در گذشته نشان میدهد، متشکل از استراتژیهایی است که از تستهای سنگین استحکام نیز با موفقیت عبور کردهاند. استفاده از چین سبدی به هیچ عنوان قابل قباس با روشهای مبتنی بر آزمون خطای معمول در بازار نیست.
با چنین روشی، به جای گامنهادن در یک مسیر تاریک و مبهم، رفتار تکتک استراتژیها را میشناسیم و انتظاری منطقی از ادامه روند سودآوری استراتژیها و سبد حاصل از ترکیب این استراتژیها داریم.
سودآورترین استراتژی در بورس چیست؟
یک فعال بازار سرمایه عنوان کرد: شرکتهایی که با نوسان همراه بودند به این نتیجه رسیدند که نوسانگیری در این بازار، استراتژی مناسبی نیست و خرید و نگهداری سهم بهترین و سودآورترین استراتژی فعلی بازار است.
وجود جنبوجوشهای پسابرجامی در بازار سهام که در چندوقت اخیر باعث شده تا این بازار تاحدی بوی رونق به خود بگیرد و همچنین گذر از کانالهای متعدد در روزهای گذشته و رشد به نسبت قوی که در روزهای پیشین با آن روبهرو بودیم، از جمله اتفاقهای چند وقت اخیر بازار سرمایه بوده است. اگرچه روز آخرین معاملات این هفته، شاخص واردفاز استراحت شد و بر مدار نزولی بازگشت.
به گزارش اقتصادنیوز، دراین راستا پیمان حدادی در گفتوگو با اقتصادنیوز اظهار کرد: در جریان معاملات روز گذشته افراد بسیاری انتظار داشتند که بازار روندی منفی حتی بیشتر از دو سری قبل که در روزهای یکشنبه هفته جاری و چهارشنبه هفته گذشته وجود داشت را طی کند که دو دلیل بر این موضوع موثر بوده؛ اول اینکه قیمت سهامها نسبت به دو سری گذشته، با رشد همراه شده است. علت دوم اینکه، به آخرین روز کاری در این هفته برمیگردد، از آنجا که در این روزها اکثرا افرادی که ریسکپذیر نیستند اقدام به فروش سهمهای خود میکنند و سود خود را ذخیره میکنند.
این فعال بازار سهام ادامه داد: اما با وجود روند منفیای که این بازار سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ در ابتدای معاملات داشت با برگزاری مجمع شرکت سایپا که اخبار آن به صورت آنلاین مخابره میشد همچنین از آنجا که گروه خودروییها در دو ماه گذشته تقریبا از لیدرهای بازار محسوب میشدند، این مساله توانست تقاضا را در سایر گروهها و صنعتها افزایش دهد.
حدادی خاطرنشان کرد: همچنین در ادامه یکسری معاملات خوب هم در گروههای فلزی مانند فولاد، ذوبآهن و ومعادن انجام شد که نشان داد همچنان نقدینگی در سهمهایی غیر از گروه خودروییها وارد بازار شده است.
حدادی گفت: اما در دقایق پایانی معاملات بازار نیز، یکدفعه یک موج تقاضا برای خرید ساختمانیها به وجود آمد که صف خرید کردند و دوباره افزایش تقاضا اتفاق افتاد و نشان داد که بازار خیلی قیمتها را اصلاح نکرده است.
پیشبینی وضعیت بورس در هفته پیشرو
او درباره پیشبینی خود از وضعیت شاخص بورس در هفته پیشرو هم به اقتصادنیوز گفت: در صورتیکه در دو روز تعطیلی که پیش رو داریم اتفاق خاص و غیرمنتظرهای نیفتد بورس تهران از شنبه با روندی مثبت شروع به کار میکند و بازار مثبتی خواهیم داشت.سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟
این فعال بازار سهام ادامه داد: از سوی دیگر به نظرم شرکتهایی که با نوسان همراه بودند به این نتیجه رسیدند که نوسانگیری در این بازار، استراتژی مناسبی نیست و خرید و نگهداری سهم بهترین و سودآورترین استراتژی فعلی بازار است. چرا که اصلاح قیمتی در بازار نمیبینیم و بیشتر استراحت در بازار به معنی عدم رشد قیمتها وجود دارد. چون بسیاری انتظار دارند که با اصلاح بازار قیمتها ریزش داشته باشند، در صورتی که اصلا در بازار ریزش قیمتی آنچنانی نداشتیم .
حدادی اضافه کرد: به این دلیل است که این موج صعودی و تند و تیزی که از دوماه گذشته شروع شده همچنان ادامه دارد.
او گفت: همچنین وجود گزارشهای ۹ ماههای که تقریبا نیمی از آنها بر روی کدال آمده نشان میدهد که با وجود اینکه با تعدیل منفی همراه بودند اما در بازار اصلا تعدیل منفی نداشتند.
این تحلیلگر بازار سرمایه در پایان خاطرنشان کرد: به نظرم بازار در حال حاضر بیشتر بر اخبار و قراردادهای مهمی که شرکتها میبندند و آن دسته از شرکتهایی که بر روی کدال شفافسازی میکنند یا دنبال کردن اخبار افزایش سرمایه شرکتها و در نهایت ورود نقدینگیای که به کدامیک از گروهها صورت میگیرد، اثر میبیند.
گین در بورس چیست و چه کمکی در معاملات میکند؟
انسان موجودی است که خواسته یا ناخواسته به پیشرفت و موفقیت عشق می ورزد. انسان ها همیشه دوست دارند در مسیر پیشرفت و سودآوری قرار داشته باشند. یکی از ابزارهایی که می تواند به انسان در مسیر کمک کند، شاخص سازی پیشرفت است. یعنی این که برای این که بدانیم در کجای مسیر قرار گرفتیم و باید در ادامه چگونه حرکت کنیم باید از یک شاخص و کمیت عددی استفاده کنیم. از این رو لازم است بدانیم گین در بورس چیست و یا سود سرمایه ای چیست!
دنیای سرمایه و اقتصاد دنیای عجیبی است. همه چیزی بر اساس یک فاکتور ساده و مشخص به نام سود قرار گرفته است. اما وقتی می خواهیم این سود را بررسی کنیم با انواع فاکتورهای مختلف مواجه می شویم. در کلام ساده تر در دنیای بورس می توان چند نوع سود متصور بود. این مدل های مختلف از سود می تواند هر کدام برای معامله گر یا سهامداران یک هدف محسوب شود.
کمتر معامله گر حرفه ای را می توانیم پیدا کنیم که بخواهد روی تمام این راه های سودآوری تمرکز داشته باشد. معمولا یک معامله گر استراتژی خودش را به نحوی می چیند که بتواند به یکی از این راه های سودآوری برسد. بنابراین به طور کلی می توان گفت که اصلاح سود در بورس و بازار سرمایه شامل چند گزینه زیر است:
۱- سود حاصل از فروش سهام با قیمت بیشتر از قیمت خریداری شده
۲- سود حاصل از تقسیم سود که به صورت سالانه توسط شرکت ها انجام می گیرد.
۳- مزایای حاصل از سهام جایزه
۴- مزایای حاصل از سهام حق تقدم
همانطور که مشاهده می کنید هر کدام از این موارد می تواند هدف یک استراتژی معاملاتی محسوب شود. اما داستان گین در بورس چیست؟ این مفهوم ما را به کدام یک از این سودآوری ها می رساند؟
گین در بورس چیست؟
برای این که بدانیم اصطلاح گین در بورس چیست سعی کردیم شما را با انواع سود های ممکن در بازار بورس ایران آشنا کنیم. با وجود این که گین در بازار بورس جهانی نیز وجود دارد اما در آن جا سودهای متفاوتی نیز می تواند وجود داشته باشد که ما در این جا آن ها را بررسی نمی کنیم.
اما زمانی می توانیم بدانیم گین در بورس چیست که در مقابل سود، مفهوم دیگری به نام هزینه را نیز یاد بگیریم. در واقع سود زمانی معنی پیدا می کند که بالاتر از هزینه قرار بگیرد. هزینه به عنوان یک نقطه مبنا همیشه مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین برای این که بتوانیم مفهوم درستی از گین پیدا کنیم و بدانیم سود سرمایه ای چیست باید هزینه را بشناسیم.
به طور کلی هزینه نسبت به سود مفهوم محدود تری در بازار سرمایه ای محسوب می شود. هزینه ای که شما برای خرید سهم پرداخت می کنید را می توان این نقطه مبدا در نظر گرفت. به طور کلی این هزینه شامل قیمت سهام + کارمزد است. شما هر نوع استراتژی که در نظر داشته سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ باشید باید این هزینه را پرداخت کنید.
پس وقتی می خواهیم بدانیم گین در بورس چیست باید به این نکته دقت کنیم که هزینه در آن ثابت و مشخص است. در کلام ساده تر بازده یک سهام می تواند بر اساس نوع سود متفاوت باشد اما در تمامی این محاسبات هزینه یکسان و ثابت است.
حال به سوال اصلی برگردیم. اصطلاح گین در بورس چیست؟ زمانی که شما سود حاصل از فروش سهام ( افزایش قیمت سهام نسبت به قیمت خرید ) را تقسیم بر هزینه کنید گین شما به دست می آید.
در کلام ساده تر گین سهام برابر است با نسبت افزایش قیمت سهام به هزینه خرید. برخی از معامله گران به طور کلی هزینه خرید را با قیمت خرید اشتباه می گیرند. اما این موضوع اصلا درست نیست. مسئله کارمزد ها می تواند چند درصد در گین شما تاثیر بگذارد پس حتما هزینه را مجموع قیمت خرید + کارمزد در نظر بگیرید.
تفاوت بازده با گین در بورس چیست؟
به جز گین مفاهیم دیگری نیز می توان پیدا کرد که حاصل تقسیم سود بر هزینه است. یکی از مهمترین این مفاهیم بازده است. متاسفانه از آن جایی که معنایی فارسی گین را بازده می دانیم، عملا مفهوم بازده و گین در بورس را با یک دیگر اشتباه می کنیم.
بازده یک مفهوم کلی تر نسبت به گین محسوب می شود. در کلام ساده تر شما در بازده تمامی سود ها را با یکدیگر جمع می کنید و مجموع آن را بر هزینه انجام شده تقسیم می کنید. بازده کلیت رفتار و روند شما را در بازار نشان می دهد. درست است که گفتیم یک معامله گر حرفه ای معمولا روی یک راه سود آوری تمرکز می کند اما این بدین معنی نیست که سایر مسیر ها را به طور کامل رها کند. از این رو هر معامله گری در انتهای دوره مالی خودش یا در دوره های مختلف می تواند بازده کاری و سرمایه ای خودش را به دست بیاورد.
اما گین در بورس چیست؟ گین تنها در مورد افزایش قیمت یک سهم و سود حاصل از فروش آن نسبت به هزینه های انجام شده است. گین می تواند نشان بدهد که شما از یک معامله ( نه سرمایه گذاری ) چه قدر سود کرده اید.
توجه داشته باشید که میان معامله و سرمایه گذاری تفاوت های بسیاری وجود دارد که برخی ها این دو را به اشتباه یکسان می دانند. معامله گر به دنبال گین بالا است و بر اساس سود فروش حرکت می کند در حالی که سرمایه گذار بیشتر به دنبال بازده کل بالاست و بر اساس سود سرمایه گذاری حرکت می کند. این دو مفهوم در عین نزدیکی تفاوت های عمده ای با یکدیگر دارند.
کاربرد گین در بورس چیست؟
به نظر شما کاربرد گین در بورس چیست؟ زمانی که بدانیم چند درصد سود کرده ایم و گین خوبی داریم چه فایده ای دارد و یا برعکس اگر بدانیم گین چندان خوبی نداریم و سود آوری زیادی در معاملات خود نداریم چه کار می توانیم بکنیم؟
گین یکی از مهمترین ابزارهایی است که می تواند ما کمک کند تا از احساسات اشتباه به سمت کمیت درست پیش برویم. احساسات با انسان مهربان است. دوست دارد چیزی را به انسان نشان دهد که او دوست دارد. انسان دوست دارد سود کرده باشد. از این رو احساس به نوعی رفتار می کند که این سود را چند برابر نشان بدهد و یا این که ضرر را کوچک تر از چیزی که هست نمایش بدهد.
این کار احساسات در بازار بورس به نوعی شبیه به دوستی خاله خرس می باشد. وقتی شما نتوانید به درستی ببینید که نتیجه کار شما چه بوده، عملا نمی توانید تصمیم های درستی برای ادامه مسیر و انتخاب استراتژی خود بگیرید. به این دلیل لازم است که بدانیم گین در بورس چیست. گین می تواند یک تجربه کیفی را به یک تجربه کمی تبدیل کند. این کاری است که باعث می شود شما با دید بهتر نسبت به استراتژی خودتان تصمیم بگیرید.
شما اگر این گین های به دست آمده را در جایی ثبت کنید و یا این که بر اساس آن نموداری طراحی کنید به سرعت و سادگی می توانید روند معاملاتی خودتان را پیدا کنید. این روند برای پیدا کردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت اهمیت دارد. همه انسان ها در هر کاری اشتباه می کنند اما مهم این است که این اشتباه تبدیل به یک موقعیت برای پیروزی شود. اگر شما نتوانید به درستی با این اشتباه کنار بیایید و یا آن را درست تحلیل نکنید عملا بازنده بازی خواهید بود. پس گین می تواند به شما نشان بدهد که امروز در کجای مسیر هستید و استراتژی شما تا چه اندازه مفید بوده است.
در ادامه مقاله انواع روندها در تحلیل تکنیکال را هم بخوانید
سوالات متداول
۱- گین در بورس چیست؟
گین اصطلاحی است که نسبت میان سود حاصل از فروش سهم ( افزایش قیمت نسبت به قیمت خرید ) نسبت به هزینه انجام شده برای آن را نشان می دهد. شما می توانید عدد به دست آمده را در ۱۰۰ ضرب کنید تا گین شما بر اساس درصد نمایش داده شود.
۲- مهمترین اشکال گین چیست؟
ما در این مقاله دانستیم که گین در بورس چیست اما نکته مهمی که در این بین وجود دارد و به آن اشاره نکردیم این است که در گین و به طور کلی در مسئله بازده از زمان استفاده نشده است. شما نمی توانید طول زمان رسیدن به گین مورد نظر را در این معادله دخیل بدانید. البته شما می توانید با تقسیم گین به دست آمده به طول دوره به طور تقریبی حدس بزنید که در هر دوره چند درصد سود آوری داشته اید.
این می تواند به شما کمک کند که میان بازارهای مختلف مقایسه کنید. این مقایسه از این نظر اهمیت دارد که عده ای میان بازارها همواره در حال رفت و آمد هستند اما هیچگاه به سود درستی نمی رسند، زیرا هدفمند حرکت نمی کنند. اما شما می توانید با استفاده از مفهوم گین هدف اصلی را انتخاب کنید.
۳- گین پایدار چیست؟
اگر افزایش قیمت یک سهام بر اساس کارهای تولیدی و ارزش ذاتی شرکت باشد به آن گین پایدار گفته می شود و اگر این افزایش قیمت تنها بر اساس افزایش تقاضا رخ داده باشد و عملا هیچ پشتوانه ای پشت آن وجود نداشته باشد این گین کاذب است و پایداری نخواهد داشت.
استراتژی معاملاتی چیست؟ (آموزش انتخاب و ساخت استراتژی معاملاتی)
کسب درآمد و انجام معامله های موفق یکی از اهداف اصلی در بازار سرمایه و بورس است. اینکه سرمایه گذاری شما بر روی سهام مورد نظر موجب کسب درآمد بشود بسیار جذاب است؛ اما باید این نکته را مد نظر قرار داد که بازار سرمایه همانطور که مستعد رشد و سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ کسب درآمد میشود، به همان اندازه میتواند مستعد نزول و کسب ضرر بشود. پس با ساخت و انتخاب استراتژی مناسب برای معاملات خود، میتوانیم تا حدود نسبتا زیادی از ضرر جلوگیری کرده و تعداد معاملات موفق خود را افزایش داد. داشتن استراتژی معاملاتی به طور کلی یعنی اینکه معاملات خود را در قالب یک سری از قوانین از پیش تعیین شده انجام دهیم؛ حال این قوانین میتواند کاملا شخصی و متناسب با نوع معاملات یا ریسک پذیری یا میزان سرمایه و…. برای هر شخص متفاوت باشد یا اینکه در قالب یک سری از قوانین اصولی و مناسب برای تمامی معاملات باشد.
اولین قدم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : میزان ریسک پذیری هر شخص است.
اصولا افرادی که ریسک پذیری بالاتری دارند میتوانند ضررها و سودهای بیشتری را تجربه کنند؛ اما بیشتر معامله گران با یک حد معمول ریسک پذیری معاملات خود را انجام میدهند و یک حد سود یا حد ضرر برای خود انتخاب میکنند؛ به طور کلی داشتن حد سود و حد ضرر الزامی است اما تعیین حد سود و ضرر یک اصول دارد. اینکه هر اندازه که حد سود مد نظر داشتیم، یک چهارم یا یک پنجم آن را باید به عنوان حد ضرر تعیین کنیم؛ به طور مثال اگر حد سود 100% مد نظر داریم حد ضرر ما برابر است با 20%- یا 25%- که وقتی سهم به نقطه حد سود یا حد ضرر برسد تمام سهم یا قسمتی از آن را میفروشیم.
قدم دوم: داشتن یک چارچوب ذهنی برای تنش های روانی بازار
تفاوت عمده میان سرمایه گذاران حرفهای و موفق با سرمایه گذاران ناموفق، تنش های روانی بازار است. معامله گر در بورس باید بتواند عواطف و احساسات خود را کنترل کند و هیجان بازار را از خود دور کند و متناسب با اهدافی که مد نظر دارد پیش برود؛ این هیجانات شامل ناامیدی از سهم، مغرور شدن در سود، توقع رشد بیجا از سهم و … میباشند.
نکته: 90% سود و درآمدی که معامله گران از بورس به دست می آورند حاصل از کنترل عواطف و احساسات است.
قدم سوم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : انتخاب سبک معاملاتی در چارچوب زمانی
به طور کلی 3 دسته سرمایه گذار در بازار سرمایه وجود دارند: دسته اول سرمایه گذاران کوتاه مدت که در بازه زمانی بین یک هفته تا 3 ماه سهام داری میکنند. دسته دوم سرمایه گذاران میان مدت که بین 4 ماه تا یک سال درون سهم باقی میمانند و دسته سوم سرمایه گذاران بلند مدت که اصولا بیش از یک سال سهام داری میکنند. هر معامله گر حتما درون یکی از این سه دسته برنامه ریزی مدت یرمایه گذاری قرار دارد و متناسب با یکی از این سه دسته معامله های خود را انجام میدهد.
قدم چهارم: تشخیص روند صعودی یا نزولی
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه گذاران تنها با به کار گیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند؛ لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال، برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود. به طور کلی دیدگاه سرمایه گذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل گیری معاملات موفقتری در بازار میگردد. (مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن)
قدم پنجم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : تشخیص نقاط ورود و خروج
اینکه معامله گر بتواند نقاط خروج و ورود به یک سهم را شناسایی کند یک امر واجب و ضروری است. در تحلیلهای تکنیکال ابزارهای زیادی هستند که نقاط ورود و خروج به یک سهم را به ما میدهند، مانند اندیکاتور ایچیموکو یا خط روندها یا مکدی و … سودآورترین استراتژیهای معاملاتی کدامند؟ ؛ اما تعیین نقطه ورود و خروج تنها به کمک تحلیل تکنیکال کار درستی نیست و معامله گر باید بخش روانی بازار، میزان عرضه و تقاضا، حمایت ها و مقاومت ها و .. را هم در نظر داشته باشد تا در یک نقطه مناسب وارد یک سهم شود و در نقطه مناسبی از سهم خارج شود. وارد شدن به یک سهم اگر در نقطه مناسبی نباشد تمام استراتژی را میتواند به هم بریزد؛ مثل چارچوب زمانی معامله گر، حد سود و ضرر معامله گر، ریسک پذیری معامله گر و..
قدم ششم : آزمایش استراتژی
معامله گر باید تمامی اصولی که به عنوان استراتژی مد نظر قرار داده را آزمایش کند و بهترین راهکارها را انتخاب نماید.
قدم هفتم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : پایبند بودن به استراتژی
معامله گر باید به اصولی که برای خود در نظر گرفته است پایبند باشد و به دور از رفتارهای هیجانی و صحبتهای دیگران معاملات خود را انجام بدهد؛ در غیر این صورت باعث سردرگمی میشود و معامله گر مدیریت پرتفوی و سهام خود را از دست میدهد. یکی از دلایلی که بیشتر افراد سود کمی دریافت میکنند یا حتی ضرر میکنند؛ ایجاد آشفتگی در معاملات آنهاست که بدون مدیریت کردن پیش میروند.
جمع بندی کلی
به طور کلی بازار سرمایه و بورس برخلاف تصورات دارای بیشترین ریسک است؛ مخصوصا برای افرادی که آموزش کافی ندارند. پس قبل از ورود به این بازار میزان ریسک پذیری خود را بسنجید، بعد از آن که قبول کردید که این بازار ریسک بالایی دارد، باید بتوانید هیجانات در معاملات را از خود دور نگه دارید؛ زود ناامید یا خشمگین نشوید و بالعکس سریع خوشحال و مغرور نشوید. مرحله بعد باید شرایط خود را بسنجید که آیا بورس شغل اول شماست یا خیر؟ آیا وقت آزادی که قرار است برای معامله گری داشته باشید زیاد است یا کم و … بر این اساس در یکی از سبکهای معاملاتی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت معاملات خود را انجام دهید. بعد از آن باید آموزش کافی را دیده باشید و بتوانید روند صعودی یا روند نزولی را تشخیص دهید تا از میزان ریسک سرمایه گذاری شما کاسته شود. مرحله بعد باید بتوانید تشخیص دهید که الان مناسب ورود است یا خیر؛ حتی اگر روند صعودی باشد، اما سهم در انتهای صعود خود قرار دارد، پس مناسب ورود نیست و بالعکس. در مرحله بعد باید استراتژی خود را مورد آزمایش قرار دهید تا تمامی نواقص آن برطرف شود، همچنین باید به تمام قوانینی که برای خود تعیین کردید پایبند باشید.
معامله گر بدون استراتژی، مجموعه نامنظمی از معاملات را انجام میدهد که بسیاری از آن ها مسبب ضرر میشوند و مابقی سودآوری بسیار کمی را در بردارند.
معامله گر با استراتژی، معاملات منظم و هدف داری را انجام میدهد که بسیاری از آنها سودآوری بالایی برای معامله گر در بردارند.